برای ساقهها و شاخههای تیر و تبر خورده
منیر طه
تا
ستیغِ آزادی
وقتی پرنده میکند پرواز
چه دلشکسته است این آواز
میبَرم تو را مهسا
میدوانَمَت نیکا
میرسانمت اسرا
همزمان
سارینا را
تا
ستیغِ آزادی
خشمِ
من فروکَش نیست
اشک
من جز آتش نیست
میخروشمت
از جان
میفرازمت
اینسان
تا ستیغِ آزادی
سیام مهر 1401- 22 اکتبر 2022
ونکوور، کانادا
منیر
طه
قِییتمَدیم اِیوانا (به ایوان
برنگشتم)
دَدَم
دِدی یاتما قز (پدرم گفت نخواب دختر)
آنام دِدی
اُتورما (مادرم گفت منشین)
گِت
مِیدانا (برو به میدان)
باغر سَن اُنلارنان (تو
با آنها فریاد بکش)
باغر
سَندَ ایرانا ( تو هم برای ایران فریاد بکش)
ــــــــــ
ساشلارمی
دارادم ( گیسوانم را شانه کردم)
بُوشلادم
قُلّارما ( روی بازوانم رهایشان کردم)
گِدَنجه
دَدَم آنام ( موقع رفتن پدرم و مادرم)
الَّرینَن
ایواندان (با تکان دادن دستهایشان از ایوان)
مَنی
یوُلا سالدلار (مرا راه انداختند)
ــــــــــــ
گِتدیم.
باغردم (رفتم. فریاد کشیدم)
داهی (دیگه)
قِییتمَدیم اِیوانا (به ایوان برنگشتم)
سی ام مهر
1401 – 22 اکتبر 2022