به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، آبان ۰۱، ۱۴۰۱

گزارش نرگس محمدی از شب هولناک اوین

 

روز شنبه ٢٣ مهرماه اعزام‌های صبح به بیمارستان کنسل شد و دلیل آن اعلام نشد. ظهر ٣ بار صدای آژیر زندان به صدا در آمد که بی‌سابقه بود. ساعت ٩ شب ناگهان صدای شلیک پی‌در‌پی گلوله از داخل زندان همه را بهت‌زده کرد.

صدای شلیک گلوله از تمام اطراف زندان بلند شده بود. صدای انفجارها، ساختمان و شیشه را می‌لرزاند. صدای شلیک غیرقابل شمارش بیش از ٢ ساعت طول کشید.

فریاد زندانیان با شعار «مرگ بر ستمگر» از بندهای مجاور بند زنان به گوش می‌رسید. ما هم در بند زنان شعار می‌دادیم. شعار در زندان طنین‌انداز شده بود. از سمت راست اطاقمان، درست زیر تپه، موتورهای گارد ضدشورش با سر و صدای مهیب عبور می‌کردند. از سمت چپ اتاق و آشپزخانه اتاق ۴ صدای نیروهای امنیتی به وضوح شنیده می‌شد که بالای پشت‌بام بند مجاور مردان حرکت کرده و فریاد می‌زدند اگر سرتان را بیرون بیاورید شلیک خواهیم کرد. آنها بند مجاور را هم تهدید می‌کردند که در حال شعار دادن بودند. گارد فریاد می‌زد اگر داخل نروی با گلوله مخت را داغون می‌کنم و ناگهان صدای گلوله.

از تصور شلیک گلوله به زندانیان دست بسته، قلبم فشرده می‌شد و نفسم بند می‌‌آمد.

صدای انفجار، گلوله، فریاد تهدید به مرگ و شلیک به مغز، فریادهای هولناک گارد در تمام بند می‌پیچید. به حیاط نگهبانان که تعدادی از همبندی‌هایم بودند رفتم. زمانی که ریاست سازمان زندان‌ها و ٨ نفر همراهانش وارد بند شدند و ریاست حفاظت زندان و نیروهایش روی دیوار حیاط ایستاده بودند، ناگهان گارد ضدشورش وارد حیاط شد و در را بستند. ریاست حفاظت زندان داد می‌زد شما حق ورود به این بند را ندارید و دستور می‌داد که درهای بند به هیچ وجه باز نشود. وضعیت هولناک بود. نیروهای سرکوب از هم پیشی می‌گرفتند و قابل کنترل نبودند. گارد گویا حتی مسئولان زندان و سازمان را نمی‌شناختند و به دستورات آنها وقعی نمی‌نهادند. شعله‌های آتش دیده می‌شد.

گاز اشک‌آور درست پشت در بند شلیک می‌شد. ناچار از اسپری، سیگار و سوزاندن روزنامه‌ها استفاده کردیم تا بتوانیم دوام بیاوریم. صدای مردم را از طرف اوین می‌شنیدیم. صدای شعارها به ما می‌رسید و ما هم فریاد «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر استبداد»، «آدم‌کش دیگر نکش»، «بی‌شرف، زندانی رو نزن» سر می‌دادیم.

اما وقایعی قبل از این اتفاق روی داده بود که ممکن است دلالت بر آگاهی زندان از این ماجرا داشته باشد.

از یک هفته پیش از این اتفاق، تحرکاتی در بند وجود داشت. درب مابین راهرو بند و راهرو کارکنان بسته و قفل شد و دریچه‌ای روی آن تعبیه شد تا کارها از آن طریق انجام شود و زندانیان نتوانند به راهرو خروجی دسترسی داشته باشند.

٣ روز پیش از واقعه، کپسول‌های آتش‌‌خاموش‌کن به دستور ریاست زندان و به بهانه پر کردن، از بند خارج شد.

به هر حال با توجه به مجموعه شرایط حاکم بر زندان و آنچه آن شب همه ما شاهد بودیم که زندان بی‌شباهت به میدان جنگ نبود و نیروهای امنیتی و نظامی از زمین و بالای پشت‌بام‌ها، بندها را به محاصره گرفته بودند و زندانیان به شلیک گلوله تهدید می‌شدند و صدها گلوله شلیک شد و انفجارهای مهیبی رخ داد و همینطور مبهم و محل تردید بودن دلیل این وقایع هولناک و شنیدن خبر کشته‌ شدن ده‌ها زندانی از منابع خبری زندان و ضرب و شتم شدید زندانیان (سیاسی و عادی)، حمله به بندهای سیاسی و ضرب و شتم و انتقال آنها به مکان‌های معلوم و نامعلوم، انتقال بیش از ٩٠٠ زندانی و تداوم شرایط به شدت امنیتی، اینجانب نگرانی خود از تکرار چنین وقایعی را اعلام نموده و از مراجع حقوق بشری، عفو بین‌الملل، گزارشگران ویژه حقوق بشر و کمیساریای عالی حقوق بشر و کمیسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا درخواست دارم وضعیت زندانیان را مورد توجه جدی قرار دهند و دولت ایران را موظف به حفظ جان و سلامت آنها نمایند.

با توجه به شرایط کشور ایران و گسترش اعتراضات عمومی، بیم آن می‌رود که برخی منابع امنیتی-نظامی با بهره گرفتن از وقایع ساختگی و شرایط موجود، جان برخی از زندانیان سیاسی در زندان‌ها را به خطر انداخته و ناشی از ناآرامی‌ها اعلام نمایند.