به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، آبان ۰۴، ۱۴۰۱

روایت تکان‌دهنده یاشار و کاوه دارالشفا از شب فاجعه

 بی بی سی - حدود ۱۰ روز پس از تیراندازی و آتش‌سوزی مرگبار در زندان اوین، توران کبیری، مادر کاوه و یاشار دارالشفا روایت دو فرزندش از این واقعه را منتشر کرده است که نشان دهنده، ابعاد این واقعه است.

brothers.jpgکاوه و یاشار دارالشفا، دو برادر و زندانی سیاسی روایتی از شب هولناک اوین بازتاب دادند

***

آتش‌سوزی و تیراندازی مرگبار اوین شنبه ۲۳ مهرماه، شبی هولناک را در این زندان رقم زد. قوه قضائیه کشته‌شدن هشت نفر و بیش از ۶۰ زخمی در این اتفاق را تایید کرده است. اما زندانیان روایتی به کلی متفاوت از زندانبانان ارائه داده‌اند.

توران کبیری ساعاتی پیش با انتشار این ویدیو، وقایع اوین را «فاجعه‌ای انسانی» خواند و گفت روایت اولیه رسانه‌ها و اظهارات مقام‌هایی که از اوین دیدار کردند «بسیار متفاوت‌تر» از آن چیزی است که اکنون بازماندگان تعریف می‌کنند.

او در توضیح این ویدیو نوشته «من، توران کبیری، مادر کاوه و یاشار دارالشفا هستم. کاوه و یاشار در بند ۸ اوین زندانی بودند که بعد از فاجعه ۲۳ مهر زندان اوین به زندان رجایی‌شهر منقل شده‌اند. من موفق شدم در روز ۲ آبان دیداری با کاوه و یاشار داشته باشم و در این ویدیو روایت آنها از شب ۲۳ مهر در اوین را شرح می‌دهم.»

زندانیان بازمانده: «تیراندازی می‌کنند و آدم‌ها می‌افتند»

توران کبیری به نقل از مشاهدات فرزندانش گفت «ما صدای تیراندازی می‌شنیدیم. از بند هشت که آنجا زندگی می‌کنیم، پنجره کوچکی وجود دارد که توانستیم داخل بند هفت را ببینیم. و ‌می‌دیدیم که آنجا تیراندازی می‌کنند و آدم‌ها می‌افتند».

مرکز رسانه قوه قضاییه علت این حادثه را «بر اثر استنشاق دود ناشی از آتش سوزی‌ها» عنوان کرد.

یاشار و کاوه دارالشفا روایت کرده‌اند که «گازاشک‌آور پخش شد، صدای تیراندازی‌های مدوام می‌آمد. گاز اشک‌آور و دودی که از زیر بند داخل شد، ما را به جنب و جوش انداخت.»

به روایت این دو زندانی سیاسی که دوران حبس خود را در بند هشت می‌گذراندند «اولین فکری که ما می‌کردیم این بود که ما خودمان را بیرون بیاوریم و به بند هفت کمک کنیم. تصور اینکه این درباره بند هشت و سایر بخش‌های دیگر است به مغزمان خطور نمی‌کرد.»

با این تجسم ما به در که قفل شده بود فشار آوردیم. از سه روز قبل در بندها را قفل می‌کردند. به محض آمارگیری درها را قفل می‌کردند. و این را برای بچه‌های ما سوال شده بود. آن روز هم همین طور شده بود. آن روز هم چنین بود، در بسته بود.

مادر این دو زندانی سیاسی می‌گوید «هجوم می‌آورند که در را باز کنند. برای اینکه از گاز اشک‌آور خفه نشوند، برای نجات خودشان، نزدیک‌ترین چیزهایی که به دستشان بود را می‌سوزاندند.»

خانم کبیری در ادامه می‌گوید که فرزندانش و سایر زندانیان به محض خروج از بند، نه تنها از سوی نیروهای نظامی حاضر در زندان، بلکه از سوی خود پرسنل داخل زندان، از جمله دو نفر به نام‌های محمودی و کربلایی (مسئولان بند هشت زندان)، مورد توهین و ضرب و شتم قرار گرفته‌اند.

«زندانیان مجبور می‌شوند روی هم ادرار کنند»

یاشار و کاوه دارالشفا گفته‌اند «تیراندازی‌ها به سوی زندانیان پنج مجروح برجا گذاشت. باقی زندانیان به شدت با لگد و باتوم پرسنل زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.»

به گفته ای دو زندانی سیاسی «در نهایت زندانیان بند هشت نه تنها نتوانستند به زندانیان بند هفت کمک کنند»، بلکه زندانیان جان‌بدربرده بند هفت و هشت با زور و فشار به محل وزرشگاه منتقل می‌شود.

خانم کبیری نقل کرد که یاشار و کاوه دارالشفا گفته‌اند «تعدادمان حضور دو هزار نفر بود. و تمام مدت ما آنجا بودیم. آدم‌های مسن تر اگر می‌خواستند بشینند یا دراز بکشند، کتک می‌خوردند. و توهین و تحقیرهای وحشتناک. می‌گفتند تا ما نخوابیم شما هم نمی‌توانید بخوابید. فحش‌های بسیار رکیک می‌داند. چند نفر از بچه‌ها را همان مواقع کتک زدند.»

آنها روایت کرده‌اند «هیچ امکاناتی در این شب برای بچه‌ها ایجاد نشده. به جای آتش‌نشانی، تیراندازی می‌کردند. زندانیان را می‌زدند و هول می‌دادند به جایی می‌بردند که امکان نفس‌کشیدن وجود نداشت. دمپایی‌ها را از آنها می‌گیرند.»

بنابر این روایت در حالی که «آتش به همه جا شعله می‌کشید و آنها را در این زمین داغ پابرهنه نگه می‌دارند.»

خانم کبیری که به شدت در این ویدیو متاثر است، روایت می‌کند در آن شرایط «آنها مجبور می‌شوند روی هم ادرار کنند.»

او می‌گوید «بچه‌های من چندین بار به زندان رفتند و هرگز این اتفاق به این بعد وحشتناک غیرانسانی پیش نیامده بود».

وران کبیری هشدار داد «ابعاد واقعی این فاجعه بسیار وسیع‌تر» از آن چیزی است که تا کنون منتشر شده است.

او می‌گوید «به زندانیان نه تنها کمک نشده که تلاش شده این‌ها نابود شوند. به اینها نه تنها کمک نشده که بلکه با تفنگ کلاشنیکف به بچه‌ها شلیک شده.»

به گفته خانم کبیری، به نقل از فرزندانش، «زخمی‌ها تا ساعت ۱۲ ظهر روز بعد، برای درمان منتقل نشده‌اند و همراه با شمار دیگری از زندانیان از زندان اوین تهران به زندان گوهردشت منتقل شدند اما رئیس زندان گوهردشت هم حاضر نشده زخمی‌ها را پذیرش کند.. با همان زخمی‌ها را به زندان اوین می‌بروند و حتی حاضر نمی‌شوند به بیمارستان انتقال دهند.»

این ویدیو بخش اصلی شرحی است که توران کبیری از قول فرزندانش درباره وقایع اوین گفته است و از ویدیوی منتشر شده اصلی کوتاهتر است.

پیشتر یک منبع آگاه نزدیک به خانواده سپیده قلیان، زندانی در اوین، به بی‌بی‌سی فارسی گفته بود که او در تماسی گفته است که «دیشب وضعیت زندان مثل جنگ بود». او گفته «آن قدر سروصداهای مهیب می‌آمد که بعضی برای نجات خود در را شکستند و خود را به محوطه هواخوری رساندند. ولی تک تیراندازها شلیک می‌کردند و گاز اشک آور می‌زدند.»

خبرنامه گویا