به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۹۳

حمیرا : تو رو قسم به اون خدا نذار بگذره بهار

حمیرا 
ده بهار

نمي دونم واسمون چه خوابي ديده روزگار
تو رو قسم به اون خدا نذار بگذره بهار
عزيزم يه حدي داره لحظه هاي انتظار
تو رو قسم به اون خدا نذار بگذره بهار
شايد امشب به طلوع صبح فردا نرسه
شايد اين تشنه خسته پا به دريا نرسه



ده بهار



ده بهار
تو رو هرگز نديدن ميدوني كه سخته عزيزم
دست من نيست به خدا بي اختيار اشك ميريزم
يه بهار و دو بهار تا حالا گذشته ده بهار
دنيا داد ميزنه ديگه بسه انتظار
شايد امشب به طلوع صبح فردا نرسه
شايد اين تشنۀ خسته پا به دريا نرسه

نمي دونم واسمون چه خوابي ديده روزگار
تو رو قسم به اون خدا نذار بگذره بهار
عزيزم يه حدي داره لحظه هاي انتظار
تو رو قسم به اون خدا نذار بگذره بهار
شايد امشب به طلوع صبح فردا نرسه
شايد اين تشنه خسته پا به دريا نرسه