به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۹۳

مصاحبه حسین شریعتمداری، مدیر مسوول کیهان با اشپیگل (آلمان)

 «پیش بینی شریعتمداری درمورد محمد خاتمی»

حسین شریعتمداری نورده فروردین یعنی زمانی که مذاکرات ایران با کشورهای پنج + یک درحال انجام است، پذیرای خبرنگار یکی از کشورهای طرف مصاحبه با ایران یعنی آلمان می شود و طی آن نه سیاست های کشور آلمان بلکه آمریکا را به چالش می کشاند که خبرنگار اشپیگل اینگونه می نویسد: «شریعتمداری شق و رق روی یک صندلی نشسته، با اعتماد به نفس چانه اش را جلو می دهد. می گوید: «شیطان در واشنگتن است.» اینکه اینقدر از آمریکا بد می گوید تا حدی زیادی به علت نقش آمریکا در تاریخ ایران و نیز تجربه های شخصی شریعتمداری است.»
مدیرمسئول روزنامه کیهان در برهه ای هم به آن اندازه انتقاد از غرب را در دستور کار خود قرار می دهد که خبرنگار اشپیگل می نویسد: «شریعتمداری بدی های غرب را ردیف می کند: چگونه آمریکا در سال ۱۹۵۳ کمک کرد که نخست وزیر منتخب مجلس ایران را سرنگون کنند، چراکه نفت ایران را ملی کرده بود. چگونه آمریکا سفارت خود را در تهران به «مرکز جاسوسی» بدل ساخت و از صدام در طول جنگ هشت ساله عراق علیه ایران حمایت کرد. در آخرِ همه از «ظلم تحریم ها» انتقاد می کند.»
«شریعتمداریِ ۶۱ساله خیلی قدبلند نیست، محاسنش جوگندمی و پیراهن توسی به تن کرده است. گونه های استخوانی دارد و بینی اش جلب نظر می کند.» این تعریف چهره حسین شریعتمداری از سوی سوزانه کولبل است. چهره مردی که حتی وقتی نماینده رسانه کشوری اروپایی در مقابلش نشسته است، انتقاد از رقیب اصلاح طلب را رها نمی کند؛ او شاید می خواهد به دنیا اعلام کند که تفاوت هایش با جریان رقیب در داخل کشور به اندازه ای جدی است که آنها بدانند اگر مذاکره ای در میان باشد، باید طیف او را جدا از اصلاح طلبان ببینند.
اشپیگل در بخشی از گزارش دیدارش با شریعتمداری می نویسد: «شریعتمداری حتی درمورد رئیس جمهوری اسبق، محمد خاتمی، پیش بینی کرد اگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود، سرنوشتی مانند بی نظیر بوتو در انتظارش خواهد بود. بوتو که دوبار به نخست وزیری پاکستان رسید در سال ۲۰۰۷ در حالی که از تبعید بازگشته بود ترور شد.»
توافقی که نمی تواند کارایی داشته باشد
با توجه به اینکه به نظر می رسد خبرنگار اشپیگل در زمان مذاکرات هسته ای به دفتر شریعتمداری رفته است، مدیرمسئول روزنامه کیهان مواضع خود را بیان می کند و شاید آنچنان برای او اهمیت ندارد در آن زمان در وین چه می گذشته است. اشپیگل اینچنین به توصیف واکنش شریعتمداری به توافقات هسته ای می پردازد: «شریعتمداری درحالی که به پیشانی خود چین می دهد، می گوید: «چنین توافقی که کارایی ندارد. اصلا نمی تواند کارایی داشته باشد!»
چنین اظهاراتی از جانب شریعتمداری سبب شد که اشپیگل اینگونه نتیجه بگیرد که «هرکس برای لحظه ای بکوشد به دنیا از دریچه چشم شریعتمداری نگاه کند، حدس می زند که راه رسیدن به توافق دائمی با ایران چه مسیر سنگلاخی می تواند باشد.»