به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۹۳

مرضیه، طاووس زیبا؛ هر کسی در این جهان باشد اسیر زشت و زیبا

بانو مرضیه

طاووس زیبا

در کنار گلبنی خوشرنگ و بو طاووس زیبا

با پر صد رنگ خود مستانه زد چتری فریبا

از غرورش هرچه من گویم یک از صدها نگفتم

نکته ای در وصف آن افسونگر رعنا نگفتم

تاج رنگینی به سر داشت، خرمنی گل جای پرداشت


طاووس زیبا


 آهنگ: پرویز یاحقی
ترانه سرا: حسین معینی کرمانشاهی
طاووس
در کنار گلبنی خوشرنگ و بو طاووس زیبا
با پر صد رنگ خود مستانه زد چتری فریبا

از غرورش هرچه من گویم یک از صدها نگفتم
نکته ای در وصف آن افسونگر رعنا نگفتم

تاج رنگینی به سر داشت، خرمنی گل جای پرداشت
در میان سبزه هرسو، بی خبر از خود گذر داشت

هر زمان بر خود نظر بودش سراپا
نخوتش افزون شد از آن چتر زیبا
بی خبر از کار دنیا

من که مفتون هر نقش و جمالم
هر زمان پابند یک خواب و خیالم
خوش بودم گرم تماشا

چو شد زشور او فزون غرور او پای زشتش شد هویدا
هر کسی در این جهان باشد اسیر زشت و زیبا

چو غنچه بسته شد پرش شکسته شد تا بدید آن زشتی پا
هرکسی در این جهان باشد اسیر زشت و زیبا

من همان طاووس مستم چتر خود نگشاده بستم
یک جهان ذوق و هنر هستم ولی با صد دریغا

سینه ای بی کینه دارم روح چون آیینه دارم
گنج شعر و شور و حالم اینهمه نقدینه دارم

جلوه آن مرغ شیدا گفته جانپرور من
پای آن طاووس زیبا این دل بیدلبر من