مرتضی کاظمیان
عماد؛ راه گاندی در ایران
عماد بهاور راه و روش گاندی را بازخوانی میکند: عاشقی و صبوری و امیدواری و ایستادگی و خشونتپرهیزی و نافرمانی مدنی.
«حاج آقا داد زد که بزنیدشان… نمیتوانستم فقط تماشاگر کتک خوردن بچهها باشم… به سمت حاج آقا و همراهانش رفتم و فریاد زدم چرا میزنید؟…. چرا میزنید، اینگونه تفسیر شد که چرا من را نمیزنید و ناگهان چند نفر بر سرم ریختند و با چک و لگد به آن طرف بند بردند.
حاجی روبرویم ایستاد و پرسید تو کی هستی؟ گفتم: عماد بهاور از ستاد مهندس موسوی. ۱۲۰ کیلویی با مشت به صورتم کوبید. شروع کردند به فحاشی… ۱۳۰ کیلویی داد زد: “بشین!” تکان نخوردم. زیر رگباری از مشت و لگد و باتون روی زمین افتادم. دوباره بلند شدم و با فاصله کمی چشم در چشم توی صورت حاجی ایستادم. ۱۲۰ کیلویی داد زد: سرت را بیانداز پایین! توی چشم نگاه نکن!» تکان نخوردم. ۱۳۰ کیلویی دستانش را از بین پاهایم حلقه کرد، بلندم کرد و به زمین کوبید. بازهم مشت و لگد و باتون بر سرم بارید. دوباره بلند شدم، توی صورت حاجی ایستادم و گفتم: «ما پنج سال است که ایستادهایم…»
حاجی روبرویم ایستاد و پرسید تو کی هستی؟ گفتم: عماد بهاور از ستاد مهندس موسوی. ۱۲۰ کیلویی با مشت به صورتم کوبید. شروع کردند به فحاشی… ۱۳۰ کیلویی داد زد: “بشین!” تکان نخوردم. زیر رگباری از مشت و لگد و باتون روی زمین افتادم. دوباره بلند شدم و با فاصله کمی چشم در چشم توی صورت حاجی ایستادم. ۱۲۰ کیلویی داد زد: سرت را بیانداز پایین! توی چشم نگاه نکن!» تکان نخوردم. ۱۳۰ کیلویی دستانش را از بین پاهایم حلقه کرد، بلندم کرد و به زمین کوبید. بازهم مشت و لگد و باتون بر سرم بارید. دوباره بلند شدم، توی صورت حاجی ایستادم و گفتم: «ما پنج سال است که ایستادهایم…»
گزارش عماد بهاور از پنجشنبهی سیاه اوین، بهقدر لازم خوانده و شهره شده است. جوان ۳۵ سالهی ملی ـ مذهبی از سال ۱۳۸۸ تاکنون محبوس است. عضو فرهیختهی نهضت آزادی ایران* و کنشگر فعال ستاد جوانان میرحسین موسوی، حالا یکی از مصادیق راه پیشوای نهضت آزادی هند است. عماد راه و روش گاندی را در ایران بازخوانی میکند. او خشونت پیشه نمیکند، اما در برابر سرکوبگران و خشونتپیشگان و تمامیتخواهان، نافرمانی مدنی و ایستادگی بروز میدهد.
گاندی تاکید میکرد که «مخالف روشهای خشونتآمیز، حتی برای جنبشهای اصیل و مردمی است.» او میگفت: «تجربه مرا قانع کرده که خوبی پایدار نمیتواند از ناراستی و خشونت برآید.» به باور گاندی: «خشونت نمیتواند به خشونت پایان دهد، بلکه تنها به تحریک به خشونت بیشتر میانجامد.»
با این نگاه، گاندی اما در برابر استعمار و ستم و بیعدالتی، «نافرمانی مدنی» پیشه کرد. او تاکید میکند: «نافرمانی مدنی حق ذاتی شهروندان است. هر شهروندی که آن را ترک کند از انسانیت خود صرفنظر کرده است.»
پیشوای نهضت آزادی هند توضیح میدهد که نافرمانی مدنی و عدم همکاری او با صاحبان قدرت، «ریشه در تنفر ندارد، بلکه از عشق و محبت جان میگیرد.»
این همه را عماد بهاور بازخوانی و متحقق میکند. جوان آزاده و فرهیخته، چهار سال پیش و در نامه ای به همسرش (مریم شفیعی) از «عشق برای زندانبان»، «عشق برای آن کس که شکنجه میکند»، «عشق برای قاضی»، «عشق برای آن کس که تو را به اسارت میبرد» و «عشق برای همگان » نوشت.
حالا، در جدیدترین مکتوباش، یادآور میشود که «روحانی که آمد گفتیم اگر از درد و رنج مردم کاسته و شرایط بهتر شود، ما نیز چشم بر آنچه بر سرمان رفته است میبندیم. برخی از مادران عزادار نیز گفتند که آماده بخششاند. حادثه خون بار ۲۸ فروردین اما نشان داد که کینههای دلهای سیاهشان از محبت و بخشش سبزها افزون است… ما میخواستیم بگذریم، یادتان باشد، خودتان نخواستید.»
او در پنجشنبهی سیاه اوین، در برابر دشنام و ضربات مشت و لگد و باتوم مأموران امنیتی، «میایستد»؛ هر بار که از ضربه و درد بر زمین میافتد، دوباره «برمیخیزد» و «میایستد». چشم در چشم سرکوبگران و خشونتپیشگان و تمامیتخواهان میگوید: «ما پنج سال است که ایستادهایم.»
از محکومیت عماد هنوز پنج سالی باقی مانده؛ او اما با اعتقاد به «عشق به انسان»، و با پرهیز از «خشونت»، درعینحال، در برابر بیعدالتی و دستگاه جبار زمانه، ایستاده و نافرمانی مدنی پیشه نموده، و به اعتراض، اعتصاب غذا کرده است.
در تعقیب راه گاندی، در صبوری و امیدواری و استقامت و اعتراض و نافرمانی مدنی و خشونتپرهیزی و عشق به انسان، عماد تنها نیست. اگرچه در نگاه نخست، این روزها او و همفکرانش ـ به دلایل گوناگون ـ در اقلیت هستند. واقعیتی است: تکوین نیروی اجتماعی و سامان یافتن جنبش اجتماعی و تجمیع ارادههای همسو و همسان، زمانبر است.
روزی که گاندی عزم حرکت و رفتن به شهر ساحلی کوچک “داندی” و رسیدن به نمک دریا کرد، با ۷۸ همراه شروع کرد. پس از ۲۴ روز و طی ۲۰۰ کیلومتر، لشکریان خشونت پرهیز و صبور و معترض او که نافرمانی مدنی پیشه کرده بودند به چند هزار نفر بالغ شده بود. چند هفته بعدتر، چند ده هزار نفر مضروب و مصدوم و کشته و زندانی شده بودند، اما جنبش زنده بود و ادامه داشت. گاندی و همراهان، امیدواری و استقامت را رها نکرده بودند؛ ایستاده بودند.
عماد بهاور تنها یک نماد از جنبش اجتماعی زندهای است که با وجود تحمل خشونت و سرکوب چند ساله، امیدوارانه و صبورانه، ایستادگی کرده و مطالبات خود را رها نکرده است.
از عماد و دیگر زندانیان سیاسی اوین و رجایی شهر که اعتصاب غذا کردهاند تا رهبران آزادهی جنبش سبز، از خانواده زندانیان سیاسی تا دانشجویانی که در فضای محدود و زیر تهدید دانشگاههای کشور، فریاد «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» سر میدهند، و از این همه، تا تمام کنشگران پیگیر گذار دموکراتیک در داخل و خارج از کشور، نشانههای امیدوارکننده کم نیست.
بازخوانی نهضت آزادی هند و روش و منش گاندی، بر امید و صبوری و تلاش دموکراسیخواهان میافزاید.
* عماد بهاور، مسئول شاخه جوانان نهضت آزادی ایران
اقتباس از : جرس