به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۹۶

شب عید است و احساس عید نیست!

در شب عید اثر چندانی از  شادی اجتماعی در متن جامعه نیست.

کمتر جامعه‌ای به اندازه ما درگیر اخبار است. گویی حساسیت جامعه نسبت به اخبار روزمره زیادتر شده است. از سوی دیگر این تمایل با دردسترس‌تربودن اخبار به‌خاطر همگانی‌شدن تلفن‌های هوشمند و اینترنت تقویت هم شده است.

حتی حساسیت جامعه ما نسبت به پاره‌ای اخبار فاجعه‌آمیز خارجی هم نسبت به جوامع دیگر بیشتر است؛ مثلا در روزهای گذشته حجم قابل‌ملاحظه‌ای احساسات (مثبت یا منفی) درباره مرگ استیون هاوکینگ از سوی شهروندان ابراز شد که شبیه ش در دنیا اگر نادر نباشد، مطمئنا کم‌‌پیداست.




در ابعاد داخلی وقتی جامعه نسبت به اخبار مختلف حساس است، طبیعتا درجه تأثیرپذیری‌اش هم بالاتر می‌رود؛ یعنی با شنیدن هر خبری، بیشتر در پی نحوه اثرگذاری آن بر وضعیت شخصی خود برمی‌آید و از آنجا که معمولا اخبار منفی برجسته‌تر هستند، این واکنش‌ها نسبت به اخبار می‌تواند به افسردگی، ناامیدی، اضطراب یا حتی عصبانی‌شدن جامعه بینجامد. من به آمار وضعیت اجتماعی دسترسی ندارم، ولی مشاهداتم می‌گوید جامعه از لحاظ شاخص‌های سلامت در وضعیتی کاملا طبیعی نیست. به همین خاطر است که میزان واکنش‌ها نسبت به پاره‌ای اخبار منفی یا حتی شایعات (مثلا در مورد زلزله در ماه‌های پیش) تا این اندازه بالاست.

این نزدیک به عید نوروز است. در شب عید طبیعتا جامعه باید شادتر از سایر اوقات باشد، ولی اثر چندانی از این شادی اجتماعی در متن جامعه نیست.
پیام‌های نوروزی ردوبدل می‌شوند، ولی انگار از احساس لازم تهی‌اند. چرا؟ دلایلش می‌تواند متفاوت باشد. یکی از آنها بی‌تردید در شاخص‌های اقتصادی مثل فقر و کم‌شدن قدرت خرید و وضعیت اشتغال و مسکن و ... است، ولی این عوامل می‌توانند در ذیل شاخص مهم و بزرگ دیگری هم به نام رضایت اجتماعی جمع شوند.

در ذیل این شاخص مجموعه‌ای از علل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نهفته است. وجود مرتب اخبار فساد گسترده، کاهش امید نسبت به امکان حل مسائل کلان، بالارفتن ریسک سرمایه‌گذاری و ناامنی آن، پخش مرتب صحنه‌های ترحم‌انگیز، به‌ویژه از طریق ویدئوهای کوتاه و همذات‌پنداری نسبت به آنها، بالارفتن حس بیهودگی در اقشار تحصیل‌کرده و درمقابل احساس تبعیض، به‌ویژه نسبت به برخورداران از رانت‌های گوناگون، چنین احساسی را تشدید می‌کند. مطالعات اجتماعی نشان می‌دهند افراد آسیب‌پذیر نسبت به دریافت اخبار مربوط به وضعیت خود حساسیت بیشتری دارند؛ مثلا فرد مبتلا به سرطان بیشتر از افراد دیگر می‌خواهد تأثیر بیماری را بر خود و آینده‌اش بداند. جامعه هم همین‌طور است. در وضعیت کم‌شدن امید، اخبار ناامید‌کننده ممکن است سریع‌تر و بیشتر پخش شوند و طبیعتا تأثیر منفی خود را برجای بگذارند. در چنین حالتی راه‌حل مسئله، جلوگیری از پخش اخبار نیست. این بدترین نحوه مواجهه با مشکل است، ضمن اینکه عملا امکانش هم نیست. کسی که دنبال خبر است به هر ترتیبی آن را به دست می‌آورد. اگر منابع خبررسانی محدود شوند، طبعا رسانه شایعه فعال‌تر می‌شود که آسیبش روشن است. باید این شاخص‌ها را جدی‌تر مطالعه و راه‌های رفع آنها را از طریق علمی جست‌وجو کرد.
مشکل مهم امروز فقط این نیست که حساسیت اجتماعی در مواجهه با اخبار منفی فزونی یافته، بلکه این هم هست که این مسئله اصولا چندان جدی انگاشته نمی‌شود. برخی تصور می‌کنند اگر کسی پایش بشکند، مسلما به درمان نیاز دارد، ولی اگر کسی مثلا افسرده باشد، حداکثر، تأسف‌انگیز است و خودش باید مسئله‌اش را حل کند. این تلقی اگر وسعت یابد، ویرانگر است. بی‌تفاوتی نسبت به آسیب‌پذیرشدن جامعه خودش نگران‌کننده‌ترین خبر ممکن است.

سرمقاله ی روزنامه شرق