در زمانهای که به قول عرفی شیرازی “ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد” وقتی می شنویم که از گردهمآیی اعضای جبهۀ ملی در تهران ممانعت به عمل آمده است؛ سخت به حیرت می افتیم.این همه مشکل و مصیبت و بحران و آنگاه تمرکز امنیتی بر گروهی که طی همۀ این سالها امکان هیچ نوع گسترش تشکیلاتی نداشته است؟
شاید تصمیمگیران تصور کنند که این نوع محدودیتها و مانعتراشیها بر سر راه یک نشست محدود، علامت استحکام و اعمال قدرت است؛ اما کیست که نداند معرّف استحکامِ نظامهای سیاسی در واقع نوع تهدید و خطری است که برای خود تعریف میکنند.
اگر نظام سیاسی کشور ما خود را در موقعیتی میبیند که جبهۀ ملی را خطر و تهدیدی برای خود تعریف میکند که وای به حال و روزش، اما اگر آن را تهدید و خطر نمیداند پس به چه علت و انگیزهای مانع نشست اعضای آن میشود؟
در پاسخ به این نوع پرسشها، برخی دستگاهها معمولاً گفتاری از آیتالله خمینی را در بارۀ جبهۀ ملی یا نهضت آزادی به میان میآورند و هدف از اعمال محدودیتها و ممنوعیتها را تداوم پایبندی خود به آن گفتار نشان میدهند.
همه اما میدانند که این بهانهای بیش نیست. صرف نظر از منطق مخدوش استناد به بیانات آیتالله خمینی به عنوان “وحی منزل” آن هم از سوی عدهای که چندان هم به افکار و راه و روش آیتالله عنایت ندارند؛ کاملاً واضح است که این نوع استنادات نوعی استفادۀ ابزاری از میراث آقای خمینی برای حذف دیگران است.
اگر نیک بنگریم؛ اغلب کسانی که آیتالله خمینی به طور علنی به آنها علاقه و احترام ویژهای نشان داده است از جمله: آیتالله یوسف صانعی، شیخ مهدی کروبی، شیخ عبدالله نوری، مرحوم هاشمی رفسنجانی، مرحوم توسلی… در دوران پس از حیات او همگی منزوی یا مطرود شدهاند! هنگامی که علت این انزوا و طرد را جویا شویم؛ پاسخ میشنویم که تعریف و تمجیدهای آیتالله خمینی از این افراد معطوف به گذشتۀ آنان است و “میزان حال فعلی افراد است.”
البته این پاسخ، منطق غلطی هم نیست اما چرا تااین اندازه گزینشی و تحریفآمیز؟ در واقع، پاسخ فوق معنایی جز این ندارد که آیتالله خمینی بر اساس شرایط خاص مکانی و زمانی خود حرفی زده و نظری داده است که نباید به مکانها و زمانهای دیگر تسری پیدا کند! بسیار خوب! اما این منطق چرا به صورت گزینشی و آن هم برای طرد یاران نزدیک او به کار گرفته می شود و هنگامی که نوبت به جبهۀ ملی و نهضت آزادی و غیره میرسد؛ حکمی فرازمانی و فرامکانی و ابدی و ازلی تلقی میشود؟
این همه را البته محض احتجاج آوردم و گرنه از نگاه من منطق درستی و نادرستی هر امری در درون آن نهفته است و با نقل قول از دیگران سامان نمییابد.
به هر حال، هنگامی که توسل به گفتار آقای خمینی نمیتواند توجیهگر ممنوعیت نشست جبهۀ ملی باشد؛ بناچار باید آن را به بیم حکومت از این جمعیت محدود به عنوان خطر و تهدیدی جدی نسبت داد.
با این حساب، آیا محافلی در حکومت واقعاً موقعیت خود را تا این پایه ضعیف و شکننده یافتهاند که برای جلوگیری از نشستی محدود قاطعانه وارد عمل شدهاند؟
منبع: ایران امروز