جنبش «جلیقه زردها» در فرانسه، که از طریق شبکه های اجتماعی در اعتراض به افزایش بهای بنزین و گازوئیل به صورتی خودانگیخته به راه افتاد، از هفدهم نوامبر ۲۰۱۸ با سرعتی حیرتانگیز پاریس و بسیاری دیگر از شهرهای فرانسه را درنوردید و خیلی زود تبدیل به کابوسی برای دولت فرانسه شد.
دولت در آغاز ایستادگی کرد، اما سرسختی تظاهرکنندگان و خشونت بی سابقهای که گروه هایی از آنان در پاریس و چند شهر دیگر به نمایش گذاشتند ،رهبران کشور را گام بهگام مجبور به عقبنشینی کرد. غارت فروشگاهها در خیابان شانزهلیزه و خیابانهای اطراف آن، آتش زدن اتومبیل ها و حمله به بانک ها را هم دولت و هم احزاب قانونی کشور کار گروه های افراطی و دسته های اوباش دانستند، اما کموبیش همه پذیرفتند که اهانت به نمادهای جمهوری فرانسه مانند طاق پیروزی و آرامگاه سرباز گمنام در سومین هفتة تظاهرات کار گروهی از «جلیقه زردها» بود که رفته رفته به تندروی کشیده شدند. در تظاهرات روز شنبه اول دسامبر ۲۰۱۸، بیش از دویست مورد آتش سوزی خودرو و اماکن عمومی روی داد. بعضی منابع میزان خسارتها را فقط در شهر پاریس بیش از ده میلیارد یورو براورد کرده اند. با این حال، بر پایة برخی از نظرسنجی ها نزدیک به هشتاد درصد مردم از جنبش «جلیقه زردها» حمایت می کنند.
دولت در آغاز ایستادگی کرد، اما سرسختی تظاهرکنندگان و خشونت بی سابقهای که گروه هایی از آنان در پاریس و چند شهر دیگر به نمایش گذاشتند ،رهبران کشور را گام بهگام مجبور به عقبنشینی کرد. غارت فروشگاهها در خیابان شانزهلیزه و خیابانهای اطراف آن، آتش زدن اتومبیل ها و حمله به بانک ها را هم دولت و هم احزاب قانونی کشور کار گروه های افراطی و دسته های اوباش دانستند، اما کموبیش همه پذیرفتند که اهانت به نمادهای جمهوری فرانسه مانند طاق پیروزی و آرامگاه سرباز گمنام در سومین هفتة تظاهرات کار گروهی از «جلیقه زردها» بود که رفته رفته به تندروی کشیده شدند. در تظاهرات روز شنبه اول دسامبر ۲۰۱۸، بیش از دویست مورد آتش سوزی خودرو و اماکن عمومی روی داد. بعضی منابع میزان خسارتها را فقط در شهر پاریس بیش از ده میلیارد یورو براورد کرده اند. با این حال، بر پایة برخی از نظرسنجی ها نزدیک به هشتاد درصد مردم از جنبش «جلیقه زردها» حمایت می کنند.
باری، پس از سه هفته ناآرامی، نخس توزیر اعلام کرد که طرح افزایش «عوارض بر مواد سوختی تولیدکنندة گاز کربنیک» را، که قرار بود از اول ژانویة ۲۰۱۹ به اجرا درآید، به مدت شش ماه به حال تعلیق درم یآورد. اما این تصمیم «جلیق هزردها» را راضی نکرد و از زبان چند تن از سخنگویانشان خواهان لغو بی چون وچرای آن شدند. سرانجام امانوئل مکرون، رئی سجمهور، طرح افزایش عوارض بر مواد سوختی را لغو کرد. اما ناتوانی دولت در آرام کردن اوضاع و عقبنشینی عاجزا نهاش« جلیقهزردها» را گستا ختر کرد، چنا نکه بر خوا ستههای خود افزودند و بر ادامة تظاهرات که معمولاً در روزهای آخر هفته برگزار م یشود پای فشردند. گ روههایی از آنان حتی خواهان استعفای مکرون شدند.
در این میان، احزاب سیاسی مخالف نیز، که جنبش «جلیقه زردها» غافلگیرشان کرده بود ،خواستند از آب گل آلود ماهی بگیرند. رهبر حزب راست گرای « جمهوریخواهان» پیشنهاد برگزاری همهپرسی کرد و دو حزب راست افراطی و چپ افراطی، که نمایندگانی در مجلس ملی فرانسه دارند، خواهان انحلال مجلس و انتخابات زودرس شدند. حزب سوسیالیست نیز، که در انتخاباتِ پیشین ریاست جمهوری و مجلس شکستِ تاریخی خورده و کم وبیش به حزبی حاشیه ای تبدیل شده است، در دفاع از خو استههای «جلیقه زردها »دست وپایی می زند، اما به نظر می رسد آن حزب را «جلیقه زردها» و بهطور کلی مردم فرانسه پایانیافته می دانند، زیرا کسی به سخنان سخنگویانش وقعی نمینهد.
البته تنها حزب سوسیالیست فرانسه نیست که به این وضع دچار شده است. امروز همة احزاب سوسیالیست و سوسی الدموکرات اروپا در چنین وضعی قرار دارند، زیرا م دتهاست به خوا ستههای اساسیِ خود رسید هاند و به هد فهایی که در پروژة سیاسی خود گنجانده بودند ،ک موبیش، دست یافت هاند و اکنون تبدیل به فشنگ ب یباروت ش دهاند. آن احزاب برای رسیدن به قدرت بر جنبش کارگری تکیه م یکردند و آن زمانی بود که کارگرانِ کارخا نهها پیشتاز دنیای کار بودند. اما امروز آن کارگران لایة نازکی از دنیای کار را تشکیل م یدهند. اکنون بیشتر کارگران در بخش خدمات کار م یکنند نه در بخش صنعت. و این کارگران، برخلاف کارگران صنعتی در قر نهای نوزدهم و بیستم، هنوز در جنبشی اقتصادیِ و سیاسی متشکل نشد هاند.
درواقع ، آنچه در جامع هشناسی به آن «آرایش طبقاتیِ جامعه » میگویند در فرانسه و در بیشتر کشورهای اروپایی تغییر کرده است. احزاب چپ و راست و میانه در گذشته نمایندگان منافع طبقات اجتماعی گوناگون بودند که بعضی از آ نها یا بهطور کلی ناپدید شد هاند، یا دیگر به صورت گذشته وجود ندارند. دس تکم در آرایشِ طبقاتیِ جامعه حضور چشمگیر ندارند. از نظر تاریخی، بیشتر ناظران سیاسی و اقتصادی اوضاع و احوال کنونی فرانسه را دورة گذار م یدانند که در آن مرزبن دیهای سیاسی گذشته بازتاب واقعی تهای اجتماعی و اقتصادی نیستند. اتفاقاً، در انتخابات 2017، امانوئل مکرون و جنبش او به نام «جمهوریِ در حرکت »از همین اوضاع و احوال دورة گذار اقتصادی و اجتماعی سود بردند و توانستند پیروز شوند ،زیرا احزاب سنتی پاسخگوی نیازهای گرو ههای اجتماعیِ جامعة در حال گذار نبودند. شکی نیست که بخشی از بیعدا لتیها، نارسا ییها، و ناهما هنگیهای کمسابقة جامعة کنونی فرانسه نتیجة همسوییِ افسارگسیختة آن با جریان نیرومند جهانی شدن و ب هویژه روند پیچیده و دشوار شک لگیری اتحادیة اروپاست که فرانسه یکی از موتورهای محرک آن است.
جنبشجلیقهزردهادرفرانسه،...
چرا کشور ثروتمند، آرام، نیرومند، دموکراتیک، و معتبری مانند فرانسه ناگهانتبدیلبه انبار باروت شد؟ برخلاف آ نچه مخالفان سیاسی امانوئل مکرون میگویند، نباید ر ئیسجمهور کنونی فرانسه را سب بساز اصلی این وضع دانست. از 45 سال پیش تاکنون، یعنی از زمان
ریاس تجمهوری ژیسکار دستن تا امروز، دول تها، از چپ و راست، یکی پس از دیگری مشکلات اساسی و روزافزون این کشور را پشت گوش انداخت هاند. آنان همه به تولید ثروت اندیشی دهاند، ب ی آنکه این پرسش اساسی را مطرح کنند که آن ثروت ملی را چگونه باید در میان شهروندان و باشندگان آن کشور تقسیم کرد.
آنان انسانها را از مستعمر ههای پیشین فرانسه به نام «نیروی کار» برای تولید ثروت به فرانسه آورده اند و تازه پس از چند سال متوجه شده اند که با انسان، با همة نیازهای انسانی اش ،سروکار دارند . آنگاه قانون گذرانده اند تا شماری از کارگران خارجی، و نه همة آنان، بتوانند همسر و فرزندانشان را، آن هم با شرط هایی، به فرانسه بیاورند. چندین سال بعد متوجه شده اند که با انسان هایی برخوردار از تاریخ و فرهنگ سروکار دارند و نمی توانند آنان را بهسادگی و با گذراندن قوانینی هم رنگ فرانسویان کنند.
در مدرسه، به فرزندان کارگرانِ مهاجر مسلمانِ مغربی ذیل تاریخ ملی فرانسه، تاریخ گُ لها ،نیاکان فرضی فرانسویان، را تدریس کر دهاند و از تاریخ زندة پدرانِ آنان سخنی نگفتهاند و سپس از آنان خوا ستهاند که با همکلا سیهای فرانسو یشان احساس همهویتی کنند. از سوی دیگر ،هی چگاه نخواست هاند کوشش درخوری برای هموار کردن راه ورود آنان به دنیای کارب کنند. فرانسویان هنوز برای بسیاری از مشکلات، نارسای یها و نارضای یهایی که ج ایگیر کردن چندین نسل از فرزندان کارگرانِمهاجرِ مسلمان در فرانسه به وجود آورده ، راهحلی نیافت هاند. اماجالباین استکه در جنبش« جلیقهزردها» از فرانسو یهای مغر بیتبار و بهطور کلی خار جیتبار خبری نیست.
به نوشتة روزنامة اومانیته، « جلیقهزردها » نمیگویند ما بیپولیم؛ میگویند:« بعضیها زیادی پول دارند» و خواهان پایان دادن به گرانی و هزینة فزایندة زندگ یاند. چش مپوشی دولت از افزایش عوارض سوخت تنها یکی از خواست ههای آنان است. در واقع، آنان وابسته به طبقة متوسط جامعة در حال گذار فرانس هاند و بیشترشان در شه رهای کوچک و گاه شهر کهای دوردست زندگ یم یکنند و برای رفتن به محل کار و بردن بچ ههاشان به مدرسه از اتومبیل استفاده م یکنند. آنان از طریق شبک ههای اجتماعی بسیج شد هاند و از رهبری سراسری بیبهر هاند، چنا نکه وقتی دولت گفت که حاضر به مذاکره است، فرد یا گروه برگزیده و تعیینشد های نداشتند تا به پای میز مذاکره بفرستند. هنگامی که یازده تن از آنان پا پیش گذاشتند تا با نخس توزیر مذاکره کنند، گرو ههایی از «جلیق هزردها» آنان را تهدید به مرگ کردند، چن انکه از مذاکره بازایستادند. کنشگران اصلی جنبشْ مخالف تشکیلات میانج یاند و اعتقادی به احزاب و سندیکاه ا ندارند و تنها به خود و صدای خود اعتقاد دارند، زیرا گمان م یکنند که احزاب و سندیکاها در نهایت از خواست ههای آنان برای معاملة سیاسی در بازار سیاست استفاده خواهند کرد.
جنبش« جلیقهزردها» در فرانسه هویت مشخصی ندارد. در آن، هم شعارهای چپ و چپافراطی شنیده میشود و هم شعارهای راست و را ستافراطی. گهگاه شعارهای نژادپرستانه و ضدخارجی نیز به گوش میرسد. از همین رو ، تحلیلگرانی معتقدند که امکان بهر هبرداری نیروهای راس تافراطی از این جنبش زیاد است. اما خانم شانتال موف، فیلسوف بلژیکی، که مفهوم پوپولیسم یا عوا مگرایی چپ را در بحثهای سیاسی معمول کرده، بر این باور است که سیسال سیا ستهای نئولیبرال و رشد فزایندة نابرابر یهای اقتصادی، جامعة فرانسه و چهبسا جا معههای دیگر اروپایی را به یک جنبش «ضدسیاسی» رهنمون شده است« . جلیقهزردها »نسبت به هرگونه ساختار سیاسی بدبینند و حاضر به مذاکره با دولت نیستند. چنین جنبش کور و بیهدفی چگونه میتواند خوا ستههایش را به زبان سیاسی بیان کند؟
منبع: نگاه نو ، شمارهً صد و نوزده
* عليرضا مناف زاده، پژوهشگر و تاریخ شناس؛ فرانسه. تازه ترین کتاب ایشان:
La construction identitair en Iran, Paris, L’ Harmattan, 2010.
منبع: نگاه نو ، شمارهً صد و نوزده