در این آخر عمر قسمت بنده این بوده در این ده زندانی شوم و گاه میشود که در روز نتوانم با کسی چند کلمه حرف بزنم.
محمد رضا پهلوى آمر اصلى حصر غیر قانونى دکتر مصدق بود.
دکتر مصدّق سالها در ده احمدآباد محصور بود. آنطور که استاد محمدعلی موحد نوشته است این مجازات را شخص شاه برای او تعیین کرده بود: «اگر دادگاه نظر مرا به کار ببندد، مصدّق به سه سال حبس در ده خود [=احمدآباد] محکوم خواهد شد و پس از آن آزاد خواهد بود که در محوطۀ ده، و نه در خارج آن، رفت و آمد کند» (خواب آشفتۀ نفت؛ از کودتای ۲۸ مرداد تا سقوط زاهدی، صص۲۶۸-۲۶۹). مصدّق از این مجازات خونیندل بود و زجر میکشید.
مصدق خود را «زندانی» میدانست. زندگی را «ملالتبار»میدید. استاد ایرج افشار نامهای از مصدّق به دکتر یوسف میر، پزشک مبرّز و نامدار، چاپ کرده که نشان میدهد سالیان حصر و تبعید چقدر بر سیاستمدار پیر که در دادگاه شاه خود را «نخستوزیر قانونی ایران» معرفی میکرد، سخت میگذشت؛ تا به آن حدّ دشوار و تلخ که نوشته اگر اعتقادش به خدا نبود دیرگاهی بود که مرده بود.
یوسف میر خویشاوند مصدّق بود و اجازه یافته بود در دوران تبعید به ملاقات او برود. نامه تاریخ هفتم آبان ۱۳۴۰ دارد. نامۀ مصدّق را بخوانید. رحمت بفرستید به روان ایرج افشار که این اسناد را منتشر کرد.
«قربانت شوم. خط دست عزیز شما رسید و موجب نهایت خوشوقتی و امتنان گردید. هرقدر بخواهم اشتیاق خود را برای دیدار جنابعالی عرض کنم عاجزم شرح دهم.
در این آخر عمر قسمت بنده این بوده در این ده زندانی شوم و از قلعه نتوانم به خارج بروم و گاه میشود که در روز نتوانم با کسی چند کلمه حرف بزنم. چنانچه اعتقادات من به یک مبدأ نبود تا کنون هزار کفن پوسانیده بودم و چنین عقیده دارم
گر آزرده گر مبتلا می پسندد
خوش است آنچه بر ما خدا می پسندد.
امیدوارم که وضعیت بنده بهتر شود و بتوانم از زیارت شما بهرهمند شوم»
سایت کلمه / میلادعظیمی