به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، فروردین ۰۶، ۱۳۹۹

شت های کج خمینی و دیوار ناراست سروش، مهران رفیعی

نظر می رسد که عبدالکریم سروش چیزهای زیادی را به خوبی می داند و به زیبایی آن ها را شرح می دهد اما یک نکته را اصلا نمی داند، شاید هم نمی خواهد که بداند. او نمی داند که روح الله خمینی از کج ترین خشت ها برای ساختن شالوده نظام جمهوری اسلامی استفاده کرده است و به همین علت است که هر روزه شاهد فرو ریختن بخشی از این دیوار بدقواره و هولناک بر سر مردم ایران، کشورهای منطقه و جهان هستیم.

علت غالب رنج هایی را که در طول چهل و یک سال سیاه گذشته تحمل کرده ایم در همان خشت های معیوب اولیه می توان یافت. اعدام های عجولانه و وحشیانه نخستین روزهای جمهوری اسلامی، اصرار بر تداوم جنگ با عراق و خسارات سنگین جانی و مالی ناشی از آن، سرکوب خشونت آمیز و پایان ناپذیر آزادی های مدنی، نهادینه کردن فساد در سازمان های اداری، رشد سرطانی دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و دست اندازی آن ها بر جان و مال مردم، گسترش فقر و بیعدالتی در جامعه و مهاجرت اجباری نخبه گان نمونه هایی از این مصیبت ها است، نمونه هایی آشکار و غیرقابل انکار.
وقتی که سروش درباره فاجعه انقلاب فرهنگی و نقش خودش در آن صحبت می کند ناراستی قامت او را همه می بینند بجز خودش. سروش نمی داند که بازی کردن با کلمات تلاش بیهوده ای است. اصلا چه فرقی می کند که او عضو ستاد انقلاب فرهنگی بوده یا شورای انقلاب فرهنگی و یا هر تشکیلات ضد فرهنگی دیگر. کافی است که سروش به همان برنامه تلویزیونی موجود دوباره نگاه کند و کمی بیندیشد (1). همان برنامه ای که او در کنار همکارانش ( شریعتمداری، فارسی و حبیبی) نشسته و از انقلاب فرهنگی عاشقانه و خشمگینانه دفاع می کند. سروش یادش رفته که آرزو می کرده که فضای دانشگاه را فقط مسلمانان پیرو خمینی عطرآگین کنند. او نمی داند که من و همسرم را هم به خاطر نداشتن آن عطر از دانشگاه شیراز بیرون انداختند، مثل هزاران دانشجو، استاد و کارمند دیگر

در سال قبل هم شاهد بیان ادعاهای عجیب دیگری از طرف سروش بودیم (2). در این جلسه که به مناسبت سالگرد تغییر رژیم برپا شده بود او به مقایسه شاه و خمینی پرداخت و سخنان نابخردانه ای زد و از مقام علمی بنیان گذار جمهوری تجلیل کرد و شاه را بی سواد خواند. یکی از اشتباهات عمده سروش در آن گفتار این بود که این دو نفر حکمران بوده اند و نه معلم و استاد و پژوهشگر، بنابراین لازم بود که عملکرد و سیاست های آنان مورد مقایسه قرار گیرد و نه میزان تحصیلات شان. به عنوان مثال، هنگامی که مردم در باره صدراعظم آلمان حرف می زنند کمتر کسی به تخصص و مدرک دکترای او درفیزیک اشاره می کند. آنچه به حساب می آید نقش مرکل در سیاست و اقتصاد آلمان، اتحادیه اروپا، موضوعات و بحران های جهانی است. در ضمن می دانیم که خمینی تحصیلات خود را در حوزه انجام داده است، یعنی در همان جایی که حسینعلی منتظری هم درس خوانده بود و از این بابت ناراضی و پشیمان (3). در ضمن بد نیست که اشاره شود که شاه نه تنها به زبان فارسی تسلط کامل داشت بلکه صاحب همین مهارت در زبان های انگلیسی و فرانسه هم بود. از مهارت های دیگر شاه هدایت هواپیما و همچنین هواپیماهای جنگنده  بود و می دانیم که دانشجویان خلبانی را از میان تیزهوش ترین داوطلبان انتخاب می کنند. البته داشتن این مهارت ها به معنای تایید روش حکمرانی شاه نیست.
و بالاخره می رسیم به سخنان اخیر سروش در مصاحبه با سایت زیتون (خدا به هر دردی نمی خورد) که پر از لفاظی و مطالب نامربوط است, گفتگویی که به بهانه بحران ویروس کرونا انجام شده است. سروش ضمن آنکه به انتقاد از عملکرد بخشی از روحانیون حاکم می پردازد ولی بشدت نگران نبریدن بُنی است که خود بر شاخه آن نشسته و از آن طریق ارتزاق می کند.
انگار سروش فراموش کرده است که اسم بردن از "دوران طلایی امام" چه بلایی بر سر میرحسین موسوی و جنبش سبز آورد. و کلمه آخر اینکه  تا روزی که سروش بر روی یکی از آن خشت های کج ایستاده است قامت او راست نخواهد شد و به تعبیر خواجه شیراز، مگر "عشق" به داد سروش برسد و گرنه  از بر خواندن قران به چهارده روایت مشکل اساسی او را حل نخواهد کرد.  
........
پانوشت ها:
1)
https://www.youtube.com/watch?v=Vq1Vc5qg4uM
2)
https://www.youtube.com/watch?v=jDQBVjTYytc
3)
https://www.youtube.com/watch?v=yNgNQkqNrfo

منبع: گویا