این نوروز توفیق یافتم تا خواندن کتاب "نقد و تحلیل جباریت" نوشته مانس اشپربر را تمام کنم، این روانشناس آلمانی این کتاب را پیش از آنکه هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته و حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیشبینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد!
اشپربر نشان میدهد که چگونه شخصیت روانی یک جبار به تدریج و در طول زمان تحول مییابد بهگونهای که جبار به تدریج دچار سادیسم (دیگر آزاری) و در مراحل بعدی دچار مازوخیسم (خودآزاری) میشود.
در واقع از نظر اشپربر، جباران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی تودهها، برای خودشان و برای دیگران مخفی میماند و به همین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده میشود!
اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن تراشی و ایده "دشمن انگاری هر کس با ما نیست" از سوی جباران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است.
او از قول افلاطون مینویسد: هر کس میتواند شایسته صفت شجاع باشد الا فرد جبار!
اشپربر نشان میدهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل میشود و آنگاه تودهها برای ارضای حس نفرتشان از عدهای، جباری را یاری میکنند تا آنان را نابود کند و بعد دوباره زمانی میرسد که تودهها به علت نفرت از همین جبار، او را به کمک جبار دیگری از میان برمیدارند!
او به زیبایی نشان میدهد که چگونه جباران با ساده کردن مسائل پیچیده زندگی، راه حلهای عامه پسند میدهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایدههای خود نیستند چرا که آموخته اند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید بهراحتی میتوانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دشمنان فرضی به اهدافشان برسند!
اشپربر البته تحلیلاش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمیکند اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانهاش (استالین و هیتلر) میآورد.
بااینحال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف میکنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را میگذاریم میبینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آن را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورها ی این زمانه نوشته است!
خبرنامه گویا