به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۹۰

حسین منتظرحقیقی

با تمام نیرو به پایمال شدن حقوق بشر


در وطنمان ایران اعتراض کنیم!

* نباید اجازه داد تا تحت عنوان دفاع ار حقوق بشر، مواضع ایدئولوژیکی گروهی تبلیغ شود!

* تأملی بر محتوای نامه ای با امضای 170 نفر از طیف ها و گرایش های مختلف سیاسی و فعالان حقوق بشری، خطاب به آقای دکتر احمد شهید ، نماینده ی حقوق بشر سازمان ملل متحد در ایران
نقض حقوق شهروندی و حقوق بشر براساس معیارهای شناخته شده‍ی بین المللی در ایران پدیده‍ی تازه ای نیست و تنها به دوران پس از 22 بهمن ماه 1357 ، محدود نمی شود . مردم ایران قبل از آن و در دوره‍ی سلطنت خاندان پهلوی نیز پایمال شدن حقوق خود را تجربه و علیه آن هزینه و تاوان های سنگینی پرداخت کرده و همچنان می پردازد.
در این رابطه مردم ایران با مبارزات پی گیر خود توانستند در مقطع 22 بهمن ماه 1357 نظام شاهنشاهی را بمثابه‍ی عاملی از عوامل پایمال کردن حقوق شهروندی و حقوق بشردر کشور ، از سر راه خود بردارند به این امید که در فضائی سرشار از مواهب حقوق شهروندی و حقوق بشری، دوران تازه ای را درحیات ملی خود ثبت نمایند اما متأسفانه به دلیل میراث باقی مانده از سیاست ها و عملکرد حکومت پنجاه و هفت ساله‍ی خاندان پهلوی ومیدان داری فرهنگی قشر وسیعی از روحانیونی که نه درک روشنی از تعالیم و آموزه های دینی که مربوط به حقوق بشر باشد ، داشته و نه با پیشرفت های علمی و فرهنگی جهان آشنائی داشتند ، این اتفاق نیفتاد و مردم ایران هنوز نتوانسته اند در زیرفشارفرهنگ باز مانده‍ی ضد حقوق بشری و ضد حقوق شهروندی آن نظام ، کمر خود را راست نمایند.

اگرچه یکی از شعارهای محوری تظاهرات ملیونی مردم در دوران انقلاب بهمن 1357 ، «آزادی زندانیان سیاسی» بود، اما بخاطر روشن نبودن جوانب مختلف « حقوق شهروندی» و «حقوق بشر» نزد بسیاری از مردم و حاکمان ، عده ای از حاکمان مستبد و تمامیت خواه تازه از راه رسیده‍ی پس از 22 بهمن ماه 1357 با معیار های عقب مانده‍ی خود و در بستر میراث فرهنگی باقی مانده آن دوران ، موج تازه ای از پایمال کردن حقوق بشر را آغاز کردند. این جماعت اما کار خود را با سوء استفاده از احساسات مذهبی جامعه و بهره برداری از نام « اسلام » که مورد احترام و توجه بخش وسیعی از جامعه‍ی ایران بود ، شروع کرده و با بکار بردن ادبیاتی که خمیر مایه‍ی آن از نام همان « اسلام » و تعالیم مربوط به آن گرفته شده بود ، علیه مردم ایران و پیروان دین « اسلام » دست بکار شدند.

حاکمان جدید با بکار گیری کلمه‍ی « اسلام » و بدون آنکه خود را موظف بدانند که درباره‍ی « نگاه » آن مکتب در امور زندگی اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به مردم آن کشور توضیحی بدهند و پس از جلب رضایت مردم ، برای اعمال و اجرای آن « نگاه ها » ، دست بکار اقداماتی شدند که برای مردم آن سامان تا حدود زیادی نا آشنا بود.این جماعت تمامیت خواه که تازه از راه رسیده بودند ، کوشش نمودند برای ضمانت اجرای نظرات خود از همان ابتدای کار، گروهی از میان ملت ایران را برای خود به عنوان« امت » دست چین نموده ، و بمثابه‍ی پایه‍ی قدرت مردمی خود متشکل نمایند.

تشکیل « امت » براساس تعالیم اسلامی از عبارت قرآنی « انماالمومنون اخوه» ، یعنی « مومنین بایکدیگر برادرند » بوجود آمده است.این « امت » مرکب از « خواهران » و« برادران » ی که باید در مسائل « مشخصی » « ایمان مشترک » داشته باشند، بوجود می آید. خمیر مایه این برادری و خواهری امری فرهنگی و برگرفته از « آموزه » فوق می باشد و برای تشکیل « امت » بکار گرفته شده است .اما کاربرد عملی آن در سطح کشوری و زیر لوای حاکمیت « دولت – ملت » فقط و فقط بخشی از مردم و یا ملت را در بر می گیرد و مابقی را از شمول خود خارج می سازد.

همانطور که اشاره شد عنوان « خواهران » و« برادران » و کاربرد عملی آن در تماس بخش هائی از جوامع مختلف انسانی به مثابه وسیله ای فرهنگی منظوربوده و نمی تواند ابزاری در دست حاکمیت ها و برای تکه تکه کردن جوامعی که تحت حاکمیت « ملت - دولت ها » قرار دارند ، بکار رود. امروزه الگوی جمهوری اسلامی که بر اساس ارجحیت « امت » بر « ملت » تشکیل شده و سیاست های حکومتی را بر اساس همان ارجحیت ها استوار می کند ، درجلو چشم ما قرار دارد و به روشنی می بینیم که الگوی ارجحیت « امت » بر« ملت » منشأ چه فساد های بزرگ و نا برابری ها در برابر قانون و امکانات کشوری بوده و متأسفانه ریشه‍ی تبعیض ها وتفاوت ها و امکان برخورداری از حقوق و قانون و بهره برداری از آن ها نیز دقیقا" از همین نقطه و با همین عنوان شروع شده و ادامه یافته است.

آگاهان به مسائل سیاسی – اجتماعی و فرهنگی ایران به وضوح شاهد این هستند که تمامی فعالیت های افراد جامعه در عرصه های سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی وحتی قرین موفقیت شدن آنها منوط و مربوط به نزدیکی و یا دوری افراد آن جامعه به « تلقی دینمدارانه‍ی » و یا « امتگرایانه‍ی» حاکمیت است و نه بر اساس استفاده‍ی برابر از حقوق و امکانا ت یک جامعه‍ی مبتنی بر ملت و حقوق شهروندی . کسب موقعیت های سیاسی ، اقتصادی ، امنیت شهروندی ، استفاده از حق آزادی بیان ، داشتن امنیت پس از آزادی بیان ، ایجاد تشکل های سیاسی ، فرهنگی و حتی مذهبی و... تمامی نه تنها در شکل و چهارچوب حتی یک نظام سیاسی استبدادی بلکه در چهار چوب نظامی مبتنی براستبداد دینی با محوریت « امت » استوار شده است. از اینرو به آسانی می توان دید که افراد و گروه های « غیر ایرانی » که از نظر تفکر ، به تفکر نظام مبتنی بر « امت » نزدیک هستند از حقوق و مزایائی در کشور ایران برخوردارند که ایرانی هائی که مسلمانند و در برداشتشان از اسلام و مذهب ، با تفکرحاکمیت متفاوتند از چنین امکاناتی محروم می باشند ، چه رسد به ایرانی هائی که پیرو دینی نیستند و یا پیرو تفکرات ادیان و ایدئولوژی های دیگری می باشند.

اخیرا" نامه ای با امضای حدود 170 نفر از طیف ها و گرایش های مختلف سیاسی و فعالان حقوق بشری ، خطاب به آقای دکتر احمد شهید ، نماینده‍ی حقوق بشر سازمان ملل متحد در ایران ، انتشار یافت (1). هدف از نگارش و ارسال این نامه شرح نقض مداوم حقوق بشر بطور عام و در مورد زندانیان بعد از انتخابات مفتضح دهمین دوره‍ی ریاست جمهوری در ایران بطور خاص و اشاره به وضع نا معلوم آقای مهندس محمد توسلی ، مسول دفتر سیاسی نهضت آزادی در ایران بطور اخص بوده است.

تدوین کنندگان متن نامه ، حلقه ای از نزیکان دوستان نهضت آزادی ایران بوده و ازتأثیر « امتی » خواندن « ملت ایران » به عنوان نقطه‍ی آغاز پروسه‍ی تبعیض و پایمال شدن حقوق بشر و حقوق شهروندی در عمر سی و سه ساله‍ی جمهوری اسلامی بخوبی آگاهی داشته اند اما از آنجائی که نمی خواسته اند نسبت به عناوین « خواهران و برادران » که بخشی از فرهنگ « امت پروری » است حساسیت تازه ای ایجاد شده و خدشه ای وارد آید ترجیح داده اند برای کتمان و تأثیر آن عناوین در پایمال شدن حقوق شهروندی مردم ایران ، درباره‍ی نقش آن در جمهوری اسلامی سکوت کنند ولی بجای آن با بکار بردن عنوان « خواهران و برادران » در مورد کسانی که در کشور های تونس ، مصر ، یمن ، لیبی و بحرین و.. به دنبال مطالبات سرکوب شده‍ی خود هستند از یک سو ، « مهر » « انقلاب اسلامی » زده و از دیگر سو « موضع سیاسی – ایدئولوژی » « آیه الله خامنه ای » را که حرکت مردمان آن سامان ها را « بیداری اسلامی » می نامد ، مورد تأئید قرار داده باشند.

به این جمله از متن آن نامه توجه نمائید « .. باید گفت نقض حقوق بشر توسط حکومت ایران، همانند بسیاری از حکومت های استبدادی در منطقه است. مردم ایران، همچون خواهران و برادران خود در تونس، مصر، بحرین، یمن، لیبی و سوریه دیگر سکوت نخواهند کرد و فعالانه خواهان دسترسی به حقوق خود هستند. »

گفتگو درباره‍ی جنبش کشورهای عربی ، فرصت دیگر و گسترده تری می طلبد که اینجا جای آن نیست اما اجمالا" اگر نخواهیم بطور اثباتی بحث کنیم حتما" می توانیم بصورت نفیی اذعان کنیم که هیچ کس نمی تواند مدعی شود در میان کسانی که در جنبش کشور های عربی شرکت داشته اند افرادی با گرایش های متنوع چپ حضور نداشته است. هیچکس نمی تواند مدعی گردد در میان کسانی که در جنبش کشور های عربی شرکت داشته اند مسیحی و یا قبطی حضور نداشته است . هیچکس نمی تواند مدعی گردد در میان کسانی که در جنبش کشور های عربی شرکت داشته اند گروهی با تفکر ملی و یا سکولار حضور نداشته است .و ... از این روی می توان از تدوین کنندگان نامه به آقای احمد شهید سوال کرد که آیا شما به تمامی گروه های متنوع شرکت کننده در تظاهرات خیابانی آن کشور ها ، برادران و خواهران می گوئید و یا اینکه این اصطلاح را فقط برای مسلمانان شرکت کننده در آن راهپیمائی ها بکار خواهید برد . کدامیک؟

اینکه تدوین کنندگان این نامه علاقمند بوده اند با نگاه خود آن نامه را تنظیم کنند مسأله ای است مربوط به آن گروه و تفکرسیاسی - ایدئولوژیک آنان و جزء بهره برداری از حقوق مدنی آنها است . اما سوال از طیف متنوع امضا ء کننده‍ی آن نامه است . من با معذرت از تمام امضا کنندگانی که از نظر تفکر مانند گروه تدوین کننده‍ی نامه نمی اندیشند می خواهم سوال کنم آیا « بی مبالاتی »های دوران جنبش انقلابی و روزهای بعد از 22 بهمن ماه 1357 که وضعیت حاکم امروز کشور و ملت ایران تا حد بسیار زیادی متأثر از آن « بی مبالاتی ها» و « انشاء الله گربه است »ها می باشد، کافی نبوده و نیست که امروز بار دیگر و به شکلی دیگر آنرا تکرار کنیم.؟

در آن روزها ، تب مبارزات ضد امپریالیستی ، بسیاری از پیشروان مبارزه را فرا گرفته واز این جهت با حاکمان تازه یک « این همانی » احساس می کردند وهمین امرباعث شد که چشم های خود را ببندند و هیولائی را که امروز مانند بختک ، سنگینی سیاسی – فرهنگی خود را بر روی جامعه‍ی ما افکنده و آنروز در حال شکل گرفتن بود، نبینند.

امروز توجه به مسأله‍ی دفاع از « حقوق بشر » نباید همان نقشی را ایفا کند که توجه به « مبارزه‍ی ضد امپریالیستی » در دوران جنبش انقلابی و روز ها و ماه های بعد از 22 بهمن ماه 1357 ایفا کرد. در حالی که دفاع از جان و حقوق ضایع شده‍ی یکایک مبارزینی که بخاطرنا سازگاری باورهای سیاسی و یا دینی خود با حاکمیت ، در زندانهای قرون وسطائی جمهوری اسلامی بسر می برند وظیفه‍ی فرد فرد ما می باشد ، اما آیا اجازه داریم بخاطر استفاده از ابزار حقوق بشر ، درپایه گذاری ، تبلیغ و یا تقویت ارزش های ناقض حقوق بشری و حقوق شهروندی به شکل دیگری ، مشارکت نمائیم آنهم در بستری که به اصطلاح قصد ما دفاع از برقراری و رعایت حقوق بشر در کشور می باشد؟

چه می شد اگر این نامه را بدون آن موضعگیری « سیاسی - ایدئولوژیک » ناسازگار با حقوق بشر و حقوق شهروندی تنظیم می کردند ومبارزین آن سامان را به مسلمان و کمونیست و ملی و مسیحی و قبطی و.. تقسیم نمی کردند و سپس آنرا برای آقای دکتر احمد شهید ارسال می کردند .اگر آن موضعگیری سیاسی – ایدئولوژیکی در این متن قرار نمی گرفت کجای دفاع ما و انجام وظیفه‍ی ما نسبت به هموطنانمان و از جمله آقای مهندس توسلی ناقص می شد؟ چرا موضعگیری کردند؟

آیا اصرار تهیه‍ی کنندگان نامه در همبستگی با خواهران و برادرانشان در کشور های عربی ، به نوعی سوء استفاده از بی توجهی و بی مبالاتی امضاکنندگان نامه نبوده است که بیشتر حواسشان را به مسائل کشورشان معطوف داشته اند و نه به مردم کشور های عربی و جنبش های آنان؟

با توجه به مراتب فوق ، به عنوان یک عضو کوچک جنبش آزادیخواهی ، استقلال طلبانه ، وجنبش طرفدار قانون ، حقوق بشر و حقوق شهروندی از امضا کنندگان این نامه و نامه ها و بیانیه های مشترکی که انتشار می دهند خاضعانه در خواست می کنم که هوشیار باشیم و هوشیاری خود را دو چندان کنیم و اجازه ندهیم برای ترمیم گوشه ای از مشکلات کشورمان ، به خرابی های بیشتری کمک کنیم ومشکلات تازه تری برای مردم ایران فراهم آوریم. در مورد این نامه نیز نباید اجازه می دادیم گروهی خاص برای تبلیغ یک موضع سیاسی – ایدئولوژیکی ، عنوان حقوق بشر بمثابه‍ی ابزاری برای قربانیان حقوق بشر ، مورد بهره برداری قرار می گرفت .

حسین منتظر حقیقی
20.01.2012

پانویس:
1 ـ نامهء بیش از ۱۷۰ کنشگر سیاسی و اجتماعی به احمد شهید ـ به نقل از سایت ندای آزادی
nedayeazadi.org