به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، بهمن ۰۶، ۱۳۹۰

حسن بهگر
آنچه ما می خواهیم
و آنچه آمریکا و اسراییل می خواهند

بغض به حکومت ستمگر اسلامی بسیاری مسایل را تحت الشعاع قرار میدهد و گاه اجازه نمی دهد که آنها را عینی بنگریم و رخدادهای واقعی جهان سیاست را درست ببینیم. میهن ما و آینده ی آن متعلق به جمهوری اسلامی نیست، متعلق به مردم ایران است. این کشور بارها از نظر سیاسی زیر و رو شده ولی آن چه همیشه باقی مانده مردمش بوده اند. هیچ ایرانی مخالف جمهوری اسلامی نمی خواهد به قیمت نابودی کشورش از شر جمهوری اسلامی خلاص شود و هیچ ایرانی خواستار فقر و ذلت هم میهنان خود نیست.

مدعیان تحریم ادعا می کردند که تحریم ها اصلاً طوری طراحی شده که فقط رژیم را تحت فشار قرار خواهد داد و به مردم آسیبی نخواهد رساند. امروز بطلان این ادعا به روشنی ثابت شده است و آنچه در آغاز تحریم خرید نفت و بانک مرکزی شاهد آن هستیم فقر و درماندگی هر چه بیشتر هموطنان ماست.هواداران تحریم اقتصادی ایران اکنون می توانند نتایج تحریم را در ایران مشاهده کنند. مردم زیر فشار گرفتار شده اند و روز به روز تنگدست تر میشوند؛ بهای کالاها هر روز رو به افزایش است و کمر همه زیر بار گرانی خم شده و خبر افزایش بهای دلار و طلا در صدر عناوین خبری قرار گرفته است. باید پرسید کجا هستند طرفداران «تحریم هوشمند»(1) که اکنون بیایند و نتایج این فشار را ببینند. طبق معمول مقاله ای نوشته اند و رفته اند و اگر هم این کار را در رسانه های خارجی کرده باشند که دیگر هیچ ! می گویند ما روزنامه نگاریم و هیچ مسئولیتی نداریم . روشنفکرانی که سی سال پیش دنبال خمینی راه افتادند و مملکت را به این روز انداختند اقلاً این اندازه شناخته شده بودند که نامشان در یادها بماند و دستکم آبرویشان لطمه بیند ولی این مقاله نویسان نیمه گمنام حتا آن اندازه هم حساب به کسی پس نمی دهند.

بر خلاف تصور بسیاری از این خوش خیالان بی مسئولیت، فشار اقتصادی منجر به شورش مردم و مقابله با جمهوری اسلامی نخواهد شد .در این دوران فقط برخی مارکسیست های عقب مانده وبعضی سیاستمداران خام اندیش غربی تصور می کنند که مردم هر چه فقیرتر شوند انقلابی تر خواهند شد. رژیم و حاکمان از این فشار صدمه ای نمی بینند، آنقدر دزدیده اند که بتوانند خود را با گرانی تازه وفق بدهند. در شرایط سخت هم خانواده ی خود را با پاسپورت آماده و پول بادآورده راهی کشورهای غربی یا بقول خودشان استکباری می کنند و غمی ندارند ولی این سختی معیشت برای مردمی که 32 سال انواع فشارها و سختی ها را تحمل کرده اند غیر قابل تحمل است. این گرانی چند باره و تورم جانکاه از سوی دول غربی که تصور می کنند به این ترتیب حکومت را ضعیف خواهند کرد به مردم تحمیل شده و توسط خدمتگزاران ایرانی آنها توجیه می شود.
ولی این فشارها نه به سرنگونی رژیم خواهد انجامید، نه به شورش مردم و نه به سرکارآمدن دموکراسی . این تحریم ها حتا قادر به متوقف کردن برنامه ی اتمی ایران نخواهد شد بلکه درنهایت فشار بر مردم کم در آمد رابیشتر خواهد کرد وموجب تضعیف طبقه متوسط خواهد شد که پیشتاز تغییر و مبارزه بوده و همواره هم زیر ضرب حکومت بوده است.
نمونه ی عراق که چند سال فشار تحریم را تحمل کرد پیش روی ماست؛ استبداد صدام با این تحریم ها تسلیم نشد بلکه عراق ضعیف شد و سرانجام مورد حمله خارجی قرار گرفت و در نهایت حاصل کار سدها هزار کشته و ازهم پاشیدن شیرازه ی مملکت وبی ثباتی سیاسی بود که هنوز هم معلوم نیست چقدر طول خواهد کشید. از اینها گذشته خطر تجزیه نیز آن کشور را تهدید می کند.
هیچ گواه متقنی برای کوشش جمهوری اسلامی برای دست یافتن به بمب اتمی وجود ندارد و اگر هم به دست بیابد توجیه کننده این همه فشار نیست چنانکه پاکستان بمب اتمی دارد و هدف چنین واکنشهایی قرار نگرفته است .داستان این که « قرارداد منع گسترش را امضاء نکرده» کسی را قانع نمی کند. ساخت بمب اتمی امر حقوقی نیست که با یک امضاء رفع و رجوع شود. تنها کشوری که از این تحریم ها و فشار جهانی بر ایران سود می برد اسراییل است که در منطقه انحصار سلاح اتمی را دارد و از غرب هم جز تحسین و به به نشنیده است . آمریکا و اروپا با ایران مستقل و قدرتمند مخالفند، اینکه چه کسی بر آن حکومت میکند تغییری در رویکردشان نمی دهد. استعداد ایران برای تبدیل شدن به قدرت منطقه ای مرهون جمهوری اسلامی نیست بلکه بیشتر از هرچیز مدیون وضعیت ژئوپلتیکی کشور ماست و امکانات طبیعی و انسانی آن. اما گویا صدها میلیون از مردم منطقه باید در آتش جنگ و ناامنی و قحطی بسوزند تا به هر قیمت هست 7 میلیون اسراییلی آقای منطقه باشند. این برخلاف منطق تاریخ است . غرب باید به واقعیت ژئوپولیتیکی منطقه توجه کند. کوشش برای تغییر این واقعیت از توان غرب بیرون است و فقط مایهُ بدبختی مردم این خطه و لطمه دیدن مداخله جویان خواهد شد.
سیاست غرب از روز اول مبتنی بر مخالفت با اسلام گرایی و جلوگیری از قدرتگیری ایران در منطقه بوده و تفاوتی بین این دو قایل نشده والبته در هر دو زمینه نیز ناکام مانده است. روشی که اول در پیش گرفته شد تحریک صدام برای حمله به ایران بود که اسلامگرایی را در ایران تقویت کرد و تحکیم نمود ولی برآمدن ایران را به عنوان قدرت منطقه فقط به تاخیر انداخت.
امروز هم نوبت فشار بر سر بمب اتم است که چهره ی اقتصادی بخود گرفته و در شرایطی در دستور کار قرار گرفته که اسلامگرایی در منطقه توسعه ی بی سابقه پیدا کرده است. این سیاست نیز مانند قبلی محکوم به شکست است. فشار بر جمهوری اسلامی در نظر هیچکدام از گروه های اسلامگرا که شعار اصلی همگی آنها در سیاست خارجی مخالفت با آمریکا و اسرائیل است مشروع جلوه نخواهد کرد و برعکس برای ترویج ایدئولوژی شان بستر مناسبی فراهم خواهد آورد. از سوی دیگر ایران را گرفتار بحران اقتصادی کردن فقط از توان جامعه یعنی تنها حریف دولت اسلامگرا خواهد کاست و نیروی دولت را در داخل و اعتبارش را در خارج افزایش خواهد داد.
نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه که وجه اقتصادی ندارد و یا اگر داشته باشد بسیار ضعیف است، به این ترتیب کاستی نخواهد گرفت . برتری ایدئولوژیک اسلامگرایان که امروز صورت قاطع گرفته از فشار بر جمهوری اسلامی آسیب نخواهد دید. در عوض تنها نیرویی که قادر به فروکشیدن نظام اسلامی است به این ترتیب تضعیف خواهد شد. سیاست غلط همیشه نتایج منفی و مصیبت بار به دنبال می آورد. این اصل استثنا ندارد. در عراق و افغانستان شاهدش بودیم ولی گویی هیچکس از آنها درس نگرفته است.
آن چه تحریم کنندگان می جویند با آن چه که مردم ما خواستارند متفاوت است. فریب تبلیغات و هیاهوی پادوهای بیگانه را نخوریم . سناریویی که برای ایران تهیه شده است تجزیه ایران و تکه پاره کردن آن است نه چیز دیگر.
کشورهای خارجی به دنبال منافع خویش هستند ولی هواداران تحریم و طرفداران دخالت بشردوستانه که با آنها همکاری میکنند باید در مقابل ملت ایران جوابگو باشند.

1-در این مورد به مقاله رامین کامران با عنوان تحریم هوشمند یا سیاستمدار هوشمند؟ ژوئن 2010 مراجعه شود.
http://iranliberal.com/Maghaleh-ha/Ramin_Kamran/Tahrim.htm

منبع: ایران لیبرال