به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، دی ۳۰، ۱۳۹۰

محمد جلالی چیمه (م. سحر)
برای گلشیفته دلیر و زیبا و هنرمند
ز پرتوی که بر آن لوح نازنین افتاد
به قلب تیره دلان زنگ ِ آهنین افتاد


ز جلوه ای که برانگیخت نیمه عریانیت
هزار لرزه بر اندام اهل دین افتاد


برآمد از بر و دوش تو آنچنان بانگی
کز آسمان خدا ، سقف بر زمین افتاد


امان برفت و بر ایمان ببست راه گریز
نگارهء تو که در راه مؤمنین افتاد


بدان صفت که تویی زیبدت صفای هنر
که شوقت افسر و زیبایی ات قرین افتاد


تو را ز آتش ِپاک آفرید دست زمان
غمت مباد که جانت شرر نشین افتاد

م.سحر
پاریس 19.1.2012

http://msahar.blogspot.com/