به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۹۳

منیر طه: از بچّه ها به بچّه ها، بابام می‌گفت تو مَردی

منیر طه
مصدّقِ عزیزم

«نمی‌خواستم از خانه بروم ... مردم آمده بودند قالی مرا بدزدند و نه اینکه مرا بکشند ... غارتگران از جلو و نظامیان از عقب به خانۀ من هجوم آوردند و هر چه در خانۀ من و فرزندانم بود، حتّی در و پنجره ها را از جا کندند و بردند. 

جای آن دارد از آن افسری  که در ایام توقیف من در باشگاه افسران، عینک مرا که در اتاق خوابم بود و برده بودند  به من داد صمیمانه تشکر کنم»

(دکتر محمد مصدق در دادگاه)