به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۹۳

مصاحبه جالب و خواندنی با گلشیفته فراهانی: هفته‌ای سه بار در رویاهایم می‌میرم

گلشیفته فراهانی
 اگر روزی سینما از بین برود خودکشی می کنم 
متولد سال ۱۹۸۳ در تهران. او قبل از آمدن به پاریس در ابتدا در کشور زادگاهش بازیگر بود. در پاریس با مرجان ساتراپی و ریدلی اسکات کار کرده است. آخرین فیلم‌اش «سرزمین شیرین فلفلی من» به کارگردانی هینر سالیم است.

آخرین فیلمی که دیدی چه بود؟ با چه کسی فیلم را دیدی؟

فیلم «تنها عاشقان زنده می‌مانند» (Only Lovers Left Alive) از جیم جارموش. باور نکردنی است، دیدن یک فیلم با یک داستان عاشقانه‌ی خیلی شهوت انگیز و عاشقانه با بازی دو بازیگر خیلی بزرگ و نگاه یک سینماگر خیلی باهوش. دیدن این فیلم، به آدم تمایل عشق‌بازی و سکس و میل کشته شدن توسط خون آشام‌های فریبنده و جذاب را می‌دهد.

پدر و مادرت تو را از دیدن چه فیلمی منع کردند؟ آیا پنهانی و بدون حضور پدر و مادرت فیلمی دیده‌ای؟

ویدیو کلیپ مایکل جکسون به نام «بد». آن موقع ۳-۴ سالم بود و برادرم بعد از دیدن پنهانی این کلیپ، دیگر نمی‌توانست بخوابد.

چه فیلمی برایت تا به حال ارزش دیدن روی پرده‌ی سینما را نداشته؟

معمولا کمدی عاشقانه‌ی مبتذلی که بد هم ساخته شده، با دیالوگ‌های کلیشه‌ایی و بوسه‌هایی که باز هم در لحظات کلیشه‌ایی اتفاق می‌افتند. آه! حالم را بهم می‌زند.

فیلم یا صحنه‌ایی را بازی کرده‌ای که رابطه‌ات با همسایه‌ات را بهم زده باشد؟

این‌جا در پاریس، از آشنا شدن با همسایه‌هایم دست نکشیدم. البته در فرهنگ این‌جا دیگر نمی‌شود با همسایه‌ها حرف زد یا رفت دم خانه‌شان و از آن‌ها تخم مرغی را که نیاز داری بخواهی. اما اگر یادم بیاید... حتی با یک دوست… نه فکر نکنم اصلا. حتی اگر از خنده دل‌پیچه بگیرم چیزی نشان نمی‌دهم.

آیا رویایی داشتی که توانسته باشد ابتدا و آغاز یک سناریو شود؟

تقریبا همه‌ی رویاهای من این‌گونه هستند. معمولا رویاهای من خیلی ساختارمند هستند. پر از معماری و شخصیت‌های متفاوت و کنش. چون هفته‌ایی سه بار در رویاهام می‌میرم. آدم‌هایی هستند که می‌خواهند من‌را بکشند، وقتی خیلی خسته از خواب بیدار می‌شوم برای فرار کردن از دست این آدم‌ها خیلی دویده‌ام. یا این‌که در غم‌انگیزترین حالت خودم را کشته شده ببینم.

در سالن سینما مثلا یک مراسم، محل خاص مورد علاقه‌ات کجاست؟

در وسط و نه خیلی دور از پرده سینما. ردیف ششم یا هفتم. بستگی به اندازه‌ی سالن دارد. من چشم‌هایم نزدیک بین است.

با چه شخصیتی در فیلم دوست داری به یک جزیره‌ی بیابانی بروی؟

با لورنس عربستان شاید، یا با جیمز باند چون به نظرم خیلی سرگرم کننده و جذاب‌اند. لورنس بیابان را خوب می‌شناسد و جیمز باند خوب می‌داند چطور ما را از آن‌جا بیرون ببرد.

با کدام هیولا یا شخصیت‌های هولناک جنایی-روانی سینما احساس نزدیکی بیشتری می‌کنی؟

با فیلم «قاتلین بالفطره» (Les Natural Born Killers). شخصیت‌های این فیلم به آدم میل به کشتن مردم را می‌دهد.

آیا در زندگی‌ات در پشت دوربین و در جلوی دوربین تحت تاثیر شخصیت بازیگر دیگری هم قرار گرفته‌ای یا نه؟

خواننده‌ایی به نام سوکو (Soko). از نگاه کردن به چشم‌هایش و عمق باورنکردنی چشم‌هایش نمی‌توانم دست بکشم. در پشت دوربین تحت تاثیر جان کاساوتیس (John Cassavetes) هستم.

بازیگر زن یا بازیگر مردی که دوست داری به جایش باشی چه کسی است؟

مارلن دیتریش. همه‌ی کارهایی که او انجام داده را خیلی دوست دارم. نقش‌هایی که او انتخاب کرده مخلوطی از زنانگی مطلق و قدرت هستند. مرد بازیگر مورد علاقه‌ام هم لئوناردو دئی‌کاپریو است.

اگر سینما برای همیشه نابود بشود و به یک نوشته‌ی روی سنگ قبر تبدیل شود چه کار می‌کنی؟

بهتر است آن زمان هر چه زودتر خودکشی کنم و به سنگ قبر او بپیوندم.