من فقط نویسندهام
احمد طالبینژاد
معمولا در مواقعی که کسی حرفهام را میپرسد، از گفتن اینکه نویسنده یا اهلقلم هستم، پرهیز و به همان شغل شریف معلمی اکتفا میکنم.
معمولا در مواقعی که کسی حرفهام را میپرسد، از گفتن اینکه نویسنده یا اهلقلم هستم، پرهیز و به همان شغل شریف معلمی اکتفا میکنم.
البته چند سالی است که صفت «بازنشسته» را نیز به آن میافزایم.
پیش نیامده که در جایی، خود را بهعنوان نویسنده معرفی کنم. خجالت میکشم.
پس از اصرار زیاد مبنی بر اینکه این بیچاره باید همه درآمدش را بدهد بابت اجاره و حرفهایی ازایندست، که شاید باعث گرفتن تخفیف شود، مرد بنگاهی در حالی که نگاه پرمعنایی به من انداخت گفت:
«من چه کارهام. من فقط نویسندهام» خوشحال شدم. پرسیدم شما واقعا نویسندهاید؟
پاسخ داد: «میبینی که. فقط نویسندهام.» پرسیدم منظورم این است که شما رماننویس و...
اوقاتش تلخ شد و با استهزا پاسخ داد:
«مثل اینکه نگرفتی. میگم شغلم نویسندگی است. یعنی قولنامه و بنچاق و قرارداد مینویسم.»
به پشتی مبل راحتی تکیه زدم و نفس حبسشدهام را از سینه بیرون دادم و توی دلم به سادهاندیشی خودم خندیدم.
یاد زمانی افتادم که در زاهدان کارشناس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودم و روزی یکی از کارمندان آمد پیشم و گفت که قصد دارد یک نمایشگاه تاسیس کند و اینکه آیا من حاضر به همکاری هستم؟ که پاسخ دادم صددرصد. بعد از توضیحات او فهمیدم که میخواهد نمایشگاه اتومبیل بزند، نه نمایشگاه فرهنگی.
بههرحال، آقای نویسنده، قولنامه را نوشت و تخفیف هم نداد و من در این فاصله، درگیر یک کشمکش فلسفی عمیق شدم، اینکه اگر کسی از او بپرسد شغلت چیست، حتما پاسخ میدهد: «نویسنده» و دروغ هم نگفته است.
نویسنده است دیگر. بعد درگیر این پرسش فلسفی شدم که او نویسندهتر است یا آدمهایی مثل بنده که قلم صدتایکغاز میزنیم و همیشه خدا هم کمیتمان لنگ است.
چه فرقی میکند که روی سنگ قبر کسی بنویسند، نویسنده یا فلان کاره؟ مهم این است که آن آقا از قلمش نان درمیآورد و ما ول معطلیم.
میزان درآمد سالانه او و امثال او که تعدادشان هم روزبهروز بیشتر میشود، از درآمد رماننویسان و سایر قلمبهدستان خیلی بیشتر است.
بهویژه این سالها که تیراژ کتاب به زیر هزار نسخه رسیده و حقالتحریر یک کتاب، هزینه یکماه یک نویسنده را هم تامین نمیکند.
اگر در میان آشنایانتان کسی را سراغ دارید که برای دفتر املاکش نویسنده میخواهد، فورا خبرم کنید. سپاسگزار میشوم.