به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۹۳

نامه ای از زندان رجایی شهر، برای نهمین سالروز تولد دریا

نامه مهدی معتمدی مهر از زندان به دخترش: 
اگر در برابر حق بی‌تفاوت باشیم، جهل و ترس و ستم حاکم می‌شود
به نام خدا
دریا جان !
سومین باری است که نمی توانم در جشن تولدت حضور داشته باشم و این، حق تو بود تا وقتی که چشم هایت را می بندی که با تمام شادی ها و امیدها، شمع ها را خاموش کنی ، یک دستت در دست مادر باشد و دست دیگرت در دستهای من. اما خانواده کوچک ما از این حق محروم بود و تو با تمام کودکی ات، این ناتوانی را بر پدر آسان گرفتی.
در سرزمینی که آزادی و حقوق انسانی مردم انکار می شود، گاهی غیرممکن است که آدم تمام مسوولیت هایش را به جا آورد. من هم خوب می دانم که حتما کوتاهی هایی داشته ام، بنابراین آرزو دارم که اگر پدر کاملی نبوده ام، لااقل برای تو دوستی خوب و صمیمی باشم و همیشه حرف های زیادی برای گفتن به هم داشته باشیم. تو حالا هشت سالت تمام می شود و این، می تواند آغاز خوبی برای یک دوستی عمیق تر میان ما باشد.
دریای سبزم !
خداوند انسان ها را با چهره ها و رنگ های گوناگون و به صورت زن و مرد آفریده است و آنها را با همین تفاوت ها و یا اصلا شاید به خاطر همین تفاوت ها دوستشان دارد. چگونه ممکن است انسانی به خاطر رنگ پوستش، به خاطر کشوری که در آن متولد شده است، به خاطر زن بودن یا مرد به دنیا آمدن یا به خاطر فقر یا عقیده مذهبش از حقی محروم شود؟
- همه انسان ها حق دارند شاد باشند، استراحت و تفریح کنند. مسافرت بروند و همه حق دارند غذای کافی و مناسب بخورند و از سلامت و بهداشت برخوردار باشند.
- همه انسان ها حق دارند کار کنند و شغلشان را خودشان انتخاب کنند و در مقابل کار مساوی، دستمزد برابر بگیرند.
- به هیچ وجه عادلانه نیست که انسانی به خاطر آن که پول کافی ندارد یا به خاطر آن که در کشوری فقیر یا روستایی دور افتاده زندگی می کند، از سلامت، آموزش و کارکردن محروم شود.
- هر انسانی چه زن و چه مرد، چه ایرانی یا غیر ایرانی، چه مسلمان یا با هر دین و عقیده ای حق دارد آزادانه و براساس علاقه و استعدادش انتخاب کند که می خواهد چه علم یا هنری یاد بگیرد و کسی حق ندارد انسانی را بر خلاف خواسته اش مجبور کند که چه چیزی باید یاد بگیرد و بالاتر از آن ، هیچ کس و هیچ قدرتی حق ندارد جلوی آموختن انسانی را بگیرد.
- همه انسان ها حق دارند آزاد باشند. عقایدشان را آزاداانه انتخاب و آزادانه بیان کنند.
- همه انسان ها حق دارند که مورد احترام قرار بگیرند و ما حق نداریم نسبت به هیچ کس، حتی مجرمان یا حتی کسانی که به ما ستم کردند، رفتار غیرانسانی و ظالمانه ای داشته باشیم یا به آنها بی احترامی کنیم.
- هیچ کس حق ندارد در زندگی خصوصی کسی دخالت کند و او را به خاطر باورهایش، افکارش، لباسی که بر تن می کند یا به خاطر خانواده اش مسخره کند یا نادیده اش بگیرد.
- ما انسان ها حق داریم کشوری داشته باشیم و در کنار خانواده مان، با نظم و امنیت و قانون و در صلح و آرامش زندگی کنیم و حق داریم دنیا و وطن مان را خودمان بسازیم.
دخترم!
اگر در برابر این حق ها بی تفاوت باشیم و برای به دست آوردن آن ها تلاش نکنیم، جهل، ترس، ستم، بی اخلاقی، نا امنی و قدر ناشناسی دنیای ما را می گیرد. خداوند، هر انسانی را به خاطر رسالتی می آفریند، من فکر می کنم که انسان بودن و شایسته یک انسان زندگی کردن، مهم ترین هدف خلقت ماست. می خواهم نظر تو را هم در این باره بدانم. آیا دوست داری آن را با من در میان بگذاری؟ از مادر خواهش کرده ام که امشب، کتابی را از طرف من به تو هدیه کند، می توانی تمامی این حرف ها را در آن پیدا کنی. اسم کتاب حقوق بشر است. تو حالا داری کلاس دوم ابتدایی را تمام می کنی و به نظر من، آن قدر بزرگ شده ای که بتوانی این مطالب را بخوانی و بفهمی و به آنها عمل کنی. من که سال ها از تو بزرگترم، هنوز نمی دانم که چرا بعضی آدم بزرگ ها، این حرف های ساده را نمی فهمند یا به چه علت نمی خواهند مهربان باشند و با صداقت زندگی کنند؟
این، موضوعی است که می توانیم در دیدارهای هفتگی کوتاهمان درباره اش صحبت کنیم. البته بعد از بازی و خواندن شعر و نقاشی و خنده. اگر وقتی بود !
زندگی زیباست و ارزشمند. تولدت مبارک و لحظه هایت پر برکت.
بابا
۳۰ اردی بهشت ۹۳
زندان رجایی شهر
کلمه