ماهی شده بود باورش ، تور اگه بندازن سرش / میشه عروس ماهیا ، شاهماهی میشه همسرش!
ماهی نمی شد باورش ، تور که بیفته روسرش / نگاه گرم ماهی گیر ، میشه نگاه آخرش…
ماهی نمی شد باورش ، تور که بیفته روسرش / نگاه گرم ماهی گیر ، میشه نگاه آخرش…
ماهی
یه ماهی بود یه دریا
یه آسمون زیبا
یه قایق شکسته
یه ماهیگیر تنها…
یه ماهیگیر که دریا
دنیای باورش بود
خیال صید ماهی
امید آخرش بود
یه ماهی که حواسش
به آینههای نور بود
فکر شب عروسی
تو حجلهی بلور بود
ماهی شده بود باورش
تور اگه بندازن سرش
میشه عروس ماهیا
شاهماهی میشه همسرش!
ماهی نمیشد باورش
تور که بیفته رو سرش
نگاه گرم ماهیگیر
میشه نگاه آخرش…
ماهی لبش میخندید
به قحطی صداقت
به دشنهای که خورده
تو سفرهی رفاقت
ماهی نفهمید چه کسی
سینهی خستهشو درید
کدوم لب گرسنهای
شوری بختشو چشید
ماهی هرگز نفهمید
که تور و بند و صیاد
نمیشه عشق شیرین
برای قلب فرهاد
از: همایون هشیارنژاد