به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، شهریور ۰۳، ۱۳۹۶

شوخي شوخي، با پوتين هم شوخي!

 احمد وخشيته دانشجوي دكتري علوم سياسي در دانشگاه دوستي ملل روسيه 



برخي مفاهيم همواره در زندگي ابهام دارند و هيچگاه نمي‌توان درباره وجود يا عدم آن به صورت مطلق سخن گفت؛ مفاهيمي به سادگي آزادي سياسي، آزادي اجتماعي، آزادي بيان و بسياري از پسوندهاي ديگر كه نشستن آنها در كنار آزادي از يك‌سو براي عده‌اي آرامش به وجود مي‌آورد و اما از سوي ديگر سبب دلواپسي و خشم برخي ديگر مي‌شود.



با اينكه سال‌ها از دوران استاليني مي‌گذرد، اما همچنان روسيه امروز در نگاه برخي يادآور دوران شورويايي است و بر اين باور هستند كه تنها تفاوتش با آن دوران اين است كه سازمان مخوفي چون كا. گ. ب جاي خود را به اف. اس.ب داده و همچنان مردم اين كشور در زير چتر امنيتي زيست مي‌كنند، تمامي عملكردشان تحت كنترل است و اگر كوچك‌ترين ساز مخالفي با مفاهيم تعريف‌شده بزنند، يا در يك شب برفي آرام مي‌شوند يا در زندان‌هاي ماگادان صبر مي‌كنند تا به‌طور طبيعي به آرامش در يك شب برفي دست يابند!

پرده اول: نخستين‌بار كه به مسكو سفر كرده بودم، در آستانه ميدان سرخ، يعني تنها چند ده متر آن طرف‌تر از كرملين و اتاق سبز رنگ گنبدين كه به دفتر رييس‌جمهور معروف است، فردي را ديدم كه مردم در كنارش مشغول سلفي انداختن هستند؛ فكر كردم «ولاديمير پوتين» است. يك‌باره شوكه شدم و با سرعت پيش رفتم، اما دريافتم كه او فردي است كه خود را شبيه به رييس‌جمهور درست كرده و از توريست‌ها مبلغي مي‌گيرد تا با وي عكس يادگاري بيندازند؛ جالب بود كه كمي آن طرف‌تر لنين، استالين و كاترين نيز بر اساس همين مدل يافت مي‌شدند و مشغول سلفي انداختن بودند. براي من كه همچون هر انسان ديگري همواره در جست‌وجوي آزادي بودم و البته بسته بودن فضا در سرزمين اسلاوها نيز به گوشم خورده بود، اينكه در كنار كاخ رياست‌جمهوري، فردي آزادانه اداي فرد شماره يك روسيه را در آورد و اين رويه محل درآمدش باشد، خيلي شگفت‌زده‌ام كرد.

پرده دوم: روزهاي واپسين سال ٩٣ بود، يك روزنامه‌نگار معروف روس تنها كمي آن طرف‌تر از ديواره‌هاي كرملين ترور شد و جان خود را از دست داد. رسانه‌هاي غربي به سرعت موضوع را تحليل مي‌كردند و معتقد بودند كه نلتسوف توسط دولت روسيه كشته است و در مقابل اما پوتين دستور داد موضوع به سرعت رسيدگي شود؛ تحليل اينكه كار چه كسي بود، موضوع اين مطلب نيست، اما براي من جالب است كه تا همين امروز نيز در محل كشته شدن اين روزنامه‌نگار منتقد، دوستداران وي در محل كشته شدنش هر روز آزادنه گل مي‌گذارند و آنجا را با قاب عكس‌هايي كه از او گذاشته‌اند، تبديل به محل يادبودي براي يك منتقد كرده‌اند كه بسياري از رسانه‌هاي غربي معتقدند خون وي توسط دولت روسيه ريخته شده است و كرملين نيز هيچ واكنشي به اين رفتار مردم نشان
نمي‌دهد؛ درحالي كه به نظر مي‌رسد دوستداران يك اپوزيسيون نيز حتما بيشتر از همان طيف هستند.

اعتماد