دکتر آدمیت اول با ادب و احترام پرسیده: میرزاتقیخان، چای یا قهوه؟
پژوهشگران تاریخ انسانهای بسیار دقیقی هستند. فقط درست نمیدانم که داشتن دقت زیاد باعث شده که سراغ تاریخپژوهی بروند یا سروکلهزدن با اسناد و مدارک تاریخی آنقدر منظم و مرتبشان کرده؛ نمونه اعلایش دکتر فریدون آدمیت.
زمانی به دلایلی، کار ویرایش و نمونهخوانی چند کتاب برای یکی از دوستانش را به واسطه خودش انجام میدادم. هربار برای تحویل کار با من در لابی هتل لاله قرار میگذاشت. گرچه همیشه سر وقت به قرار میرسیدم، اما میدیدم که باز او قبل از من رسیده و پشت یکی از میزها نشسته، با کتوشلوار رسمی، مرتب و منظم، انگار که با فراغ خاطر از ازل در انتظار این ملاقات بوده. با دیدن من به رسم ادب و احترام بلند میشد و صبر میکرد تا با هم بنشینیم.
قبل از هرچیز میپرسید: چای یا قهوه؟ تا حاضرشدن سفارش از احوال و گردش روزگار و اوضاع شخصی میپرسید؛ با رعایت حد و حدود متعارف و محترمانه و بدون هیچگونه کنجکاوی و ارائه سخنان انگیزشی یا تخریبی (گویا داشت برگی از اوراق صدادار تاریخ را ملاحظه میکرد و مراقب بود که نگاه بیطرفانه خود را از دست ندهد).
با آمدن نوشیدنیها کتابی را که آورده بودم، به دست میگرفت و با دقت نگاه میکرد. اگر نکتهای به نظرش میآمد یا سؤالی برایش مطرح میشد، میگفت. نوشیدن و بررسی کار که تمام میشد با همان ادب و احترام مرا مشایعت میکرد. وقتی از در هتل لاله خارج میشدم، احساس میکردم در یک مراسم رسمی و دیپلماتیک شرکت کردهام و حتما نقش قهرمانانهای در تغییر برههای از تاریخ داشتهام؛ ولو به اندازه نمونهخوانی یک کتاب داستان صدصفحهای.
نمونه این برخوردهایش را در جاهای دیگر و با آدمهای دیگر هم دیده بودم. به محض قرارگرفتن در دایره حضورش ناخودآگاه مرتب و منظم میشدید و احساس میکردید داخل یک نقش تاریخی قرار گرفتهاید. شاید این اعتبار خود این آدمهاست که پژوهشهای تاریخیشان را آنقدر باارزش میکند.
من مطمئن هستم برای نوشتن کتاب امیرکبیر و ایران هم چندین دیدار اینگونه با مرحوم امیرکبیر داشته است. هر دو با هم روی سکوی حمام فین نشستهاند و دکتر آدمیت اول با ادب و احترام پرسیده: میرزاتقیخان، چای یا قهوه؟
گیتی صفرزاده / شرق