پس از قتل عمد و فجیع رومینا اشرفی توسط پدرش موج قتلهای فجیع داعشی گوشه و کنار ایران را فرا گرفته است. این موج قتلها و زن کشی ها را «قتل های ناموسی» نامیده اند. چرا که با این حربه اولیای دم، فرزند مونث و یا همسر و خواهر خود را می کشد و به نام «ناموس»، آدمکشی خود را توجیه می کند و آنجایی که قانون کنونی حاکم همه راه ها را برای سرکوب زنان تا سرحد مرگ بلکه برای راحت کشتن زنان هموار کرده است به خوبی میداند که با فرمول ناموس و بهتان بی ناموسی و نجات آبرو میتواند خود را از مجازات برهاند
اما آیا زنان ناموس یا آبروی مردان هستند؟ یعنی اگر زنی مجرد بود و شوهر نداشت و پدر نداشت و برادر وعمو و دایی نداشت، زنی بی آبروست؟ آیا به دلیل کمبود مرد در خانواده اش، آن زن بی ناموس شده است؟
در سربازی به سرباز میگویند «تفنگت ناموس توست» و همچنین «وطنت ناموس توست» پیش از این حکومت غاصب، ناموس برای سرباز میهن، مترادف وطن نیز بود
خشت اول را چو بنهاد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج
منطق غلط اینجاست. چون زنان ناموس کسی نیستند. در نتیجه استدلال غلط، نتیجه گیری غلط را هم به همراه خواهد داشت
کمپین « من بی ناموسم» با این همه هیاهو در خارج از کشور چه میخواهد بگوید؟ همان ابتدا در درون کشور، در کردستان، زنان آزاده ای از فعالان زنان در سنندج همایشی داشتند که در آن با پلاکارهادهایی علنی در اعتراض به این فاجعه نوشتند: «زن ناموس هیچکس نیست»، آیا این گردهمایی هوشمندانه فمینیستی و این اکسیون هشیارانه رهنمودی روشنگرانه نیست تا راه را از چاه بشناسیم و در دام هیاهوهای مردان چادر بسر نیفتیم.
مردان چادر به سر
تابستان پنج سال پیش، سال ۹۵ دستگاه تبلیغات گوبلزی از مجید توکلی دانشجوی زندانی عکسی با حجاب و مقنعه زنانه منتشر کرد که کمپینی جهت مبارزه با این عمل در فضای مجازی شکل گرفت و در آن آقایان همه با روسری و حجاب عکس خود را قرار دادند و از آنورش افتادند و شیرین خانم برنده نوبل هم در حمایت از آنان شورش را در آورد و نوشت «شما نشان دادید زن بودن ننگ نیست» و خلاصه همگی دست به دست هم دادند و در دفاع از حجاب و «زن یعنی حجاب» و شیرتو شیر کردن و مغلطه کردن بحث از هم پیشی گرفتند. برای یکی روسری و حجاب، مترادف بود با مادرش و خلاصه تا توانستند تنور رژیم حاکم را داغ کردند و از راه دور در فضای مجازی برایشان شلوغش کردند
اوضاع همیشه یکجور نمیماند در شلوغی های اعتراضات دیماه ۹۶ بود که ناگهان زنی جوان باموهای بلند و بدون حجاب، ویدا موحد برای اولین بار از یک سکوی برق جلوی دانشگاه تهران بالا رفت و یک شال سفید را بی کلام در هوا تکان داد. بعدها دیگران در جاهای دیگر و روزها و شهرهای دیگر این حرکت او را تکرار کردند
حجاب از سر برداشتن در روز روشن و در برابر دانشگاه تهران یک عمل انقلابی بود که ادامه یافت و زنان زیادی تاوان این مبارزه خود را با زندان و تبعید دادند و میدهند. روشن است که کشف حجاب در خارج از کشور و در هاید پارک لندن آن بار انقلابی را نداشته و ندارد. آن گروه به «دختران خیابان انقلاب» مشهور شدند
اکسیون آنها سعی شد توسط «چهارشنبه های سفید» در خارج از کشور مصادره و رهبری شود که نشد. اما آنچه مهم و واقعی است در لحظه و درون کشور جریان دارد نه در فضای مجازی
فراموش نکنیم همه اعتراضات خودجوش این را به خوبی نشان داده اند که مردم ایران ارکستری نیستند که از بیرون رهبری شوند بلکه از شدت فشارهای اقتصادی و نبودن نیازهای ابتدایی مانند آب و هوا و یا سانسورهای اجتماعی بی دلیل جان به لب شده اند و به خیابان ریخته اند
امروز اگر دچار آلزایمر تاریخی نشویم و فریب مبارزات قلابی در فضای مجازی را نخوریم به روشنی می بینیم که چه اکسیون هایی گامهایی عظیم از سوی فمینیستهای حقیقی در راه مبارزه با ارتجاع حاکم بر ایران زمین و حکومت غاصب آن بوده است
مردم ایران، مردم شریفی هستند که سخت کار میکنند و چهل سال است که به چشم می بینند که ثروت و دارایی میهن به تاراج می رود و خرج حزب الله فلسطین و لبنان و توسعه دین در کشورهای دوردست میشود اما نان روزانه از آنها دریغ میشود. حال اگر اپوزیسیون خارج از کشور میخواهد بیشرفی و بی غیرتی خودش را در برابر این همه جنایات از میکروفون حمایت از زنان هوار بزند اسمش را عملی فمینیستی نگذارید. شما همان مردان چادر بسر هستید که باز هم برای قاشق زنی آمده اید. کمپین شما جز شلوغ بازی و هیاهو هیچ حاصلی برای زنان سر بریده ندارد
در شرایطی که کارگران شریف و گرسنه هفت تپه را به شلاق محکوم می کنند و زنان بیگناه میهن تان را به بهانه های واهی سر میبرند تنها کاری که میتوانستید بکنید این بود که به بی ناموسی و بی وطنی خود اعتراف کنید؟ در همین لحظات یک زن جوان، سپیده قلیان به خاطر دفاع از ناموس (Honneur) و شرفش، به خاطر ننوشتن توبه نامه برای چندمین بار راهی زندان اوین است. آیا در برابر او شرمتان نمی آید از این که اینقدر سست و ناپایدار بوده اید؟ آن هم در خارج از کشور؟ آیا جز عوض کردن ریل راه دیگری نبود؟
ای به ناموس کرده جامه سفید، بهر پندار خلق و نامه سیاه (سعدی)
26/6/2020 پاریس
آگاهی نیوز