به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، تیر ۰۷، ۱۳۹۹

نامه سهیلا حجاب وکیل دادگستری از زندان قرچک ورامین

به نام ایران

با درود بر پاکباختگان راه میهن

از آنچه بر من و سایر کرد زبانان گذشته است روزی برای مردم و جنگل و کوه و دریا سخن خواهم گفت آنقدر که از هر خرده سنگ، یک مجسمه بروید و سربازها از کتابهای تاریخ به خانه هایشان باز گردند. در برابر استبداد اگر آتش به پیکرم ببارد هرگز زانو نخواهم زد حتا اگر سقف آسمان کوتاه تر از قامت من باشد.

اینجانب سهیلا حجاب وکیل دادگستری و فعال مدنی از زندان قرچک ورامین دلایل اعتصاب غذای خود را در این نامه بیان می نمایم:

به دلیل بازداشت اعضای خانواده ام ناگزیر به اعتصاب غذا شدم و برای پایان دادن به این اعتصاب غذا دو خواسته دارم؛

۱) منع تعقیب خانواده ام، آزادی بی قید و شرط و بدون وثیقه برادرم

۲) انتقال بانو زینب جلالیان از زندان قرچک به هر کجا که خودش بخواهد (خوی یا اوین) و در پایان انتقال خودم به اوین.

در بند زندان زنان قرچک ورامین شرایط وحشتناک می باشد؛
وضعیت بهداشت به شدت ضعیف است در حقیقت هیچگونه بهداشتی وجود ندارد، این زندان جایگاه زندانیانی شده است که به انواع بیماری ها مثل ایدز، هپاتیت، عفونت تناسلی و کرونا مبتلا هستند. هر روزه شماری زندانی با وضعیت اعتیاد شدید به این زندان می آورند که جایگاه آنها تنها در کمپهای ترک اعتیاد می باشد و نه زندان. ما را در میان زندانیان مبتلا به کرونا نگهداری می کنند، وضعیت غذایی این زندان بسیار نامناسب می باشد. این زندان هیچگونه شرایط فرهنگی ندارد بدون کتاب و بدون هرگونه رسیدگی به وضعیت فرهنگی زندان.

زندانیان نسبت به یکدیگر تمایلات همجنسگرایانه پیدا کردند، در زندان قرچک دو دستشویی و دو حمام وجود دارد برای شمار بالای زندانیان قرنطینه آن هم با شرایط بسیار بد، کثیف و غیر بهداشتی که دیگر یک زندانی در گوشه اتاق ادرار کرد.

زد و خوردهای شدید بین زندانیان صورت می گیرد. زندانیان مبتلا به ایدز با درب تن ماهی بدن خود را خراش می دهند و همان خون را به دیگری می زنند که ایدز بگیرند. شیشه های نگهبانی را می شکنند و ما را خفت می کنند.

چند بار بدون ابلاغیه خواستند من را به بیرون از زندان قرچک منتقل کنند (احتمالن به مکانی نامعلوم از خانه های ناامن اطلاعات سپاه) و گفتند می خواهند به اوین انتقالم بدهند اما من مقاومت کرده ام که تا زمانی که ابلاغیه کتبی ندهند حتا به زور هم که شده هیچ کجا نخواهم رفت.

به مادرم گفته ام که اگر روزی در زندان جمهوری اسلامی کشته شدم جنازه ام را از زندان تحویل نگیرد زیرا که من این حکومت را به هیچ عنوان به رسمیت نمی شناسم. ما تا آخرش ایستاده ایم برای حقوق انسانی و آزادی ایران.

سهیلا حجاب وکیل دادگستری ۳۱ خرداد