به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۹۹

برای نرگس محمدی، ماندانا زندیان

صدا که بلرزد، بریزد از بندهای تن
غرق می‌شود مرگ در زندگی
‏ یأس در اعتراض وُ
درد در‎ ‎طنین خیابان‌هایی که ‏
تَرَک‌های کوچک بی‌شمار
‏ بر مرزها و میله‌های بسته‌اند وُ ‏
سقوط می‌کند سکوت
‏ در زخم‌‌ِ بازشان
که شلیکِ اشک‌آور ‏
آغازِ دویدنش به زبان مادری اَست وُ ‏
آفتاب
آوازِ دستی
که شقه‌های سرودش را
با نیزه‌های نور
بر سایه‌های کم‌رنگِ آب‌های تیره می‌کارد وُ
نو می‌شود جهان
در نام کوچک تو
که منظور تمام نام‌هاست
آزادی!‏