به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، بهمن ۲۹، ۱۴۰۱

باز هم درباره‌ی تجزیه‌طلبان، علی شاکری زند

فرمان ششم ژوئن ۱۹۴۵ (۱۵ تیر ۱۳۲۴) به قلم شخص استالین خطاب به باقراُف درباره‌ی تشکیل احزاب «تجزیه طلب» در شمال ایران

همواره اوضاع آشفته زمان کار راهزنان بوده‌است:

«دزد پی بازار آشفته می گردد.»(ضرب المثل عامیانه)

امروز نیز ماجراجویان سیاسی خیزش درخشان تاریخی ملت ایران را بازار آشفته‌ای برای تحقق مقاصد خود می‌پندارند.

اشغال ایران در شهریور بیست نیز برای عده‌ای چنین بازار آشفته‌ای پدیدآورده‌بود. در فردای شهریور بیست که کشور از شمال و جنوب مورد تجاوز نیروهای بیگانه قرارگرفت و به تصرف نیروهای بیگانه درآمد، عده‌ای، به اشاره‌ی همان بیگانگان و بر طبق نقشه‌ی آنان ـ در این مورد خاص: شوروی سابق به‌رهبری استالین ـ نقشه‌ی دیرین همسایه‌ی شمالی در جهت جداساختن بخش مهمی از سرزمین‌های میهن ما در شمال غربی و شرقی را در دستور کار قراردادند. به این منظور تئوری روسی «ملیت‌های ساکن ایران» و حق خودمختاری از روی کاغذ به میدان عمل رفت و با تشکیل فرقه‌ی دموکرات آذربایجان مقدمه‌ی تجزیه‌ی این سرزمین های اصیل ایرانی و کشاندن آنها به دامن جمهوری‌های شوروی سابق شد. فرقه‌ی دموکرات آذربایجان بنا به دستورالعمل‌های یادداشت حزب کمونیست شوروی خطاب به حزب کمونیست اران [نام واقعی «آذربایجان شمالی»] در ماه ژوئن ۱۹۴۵، تشکیل شد. در مردادماه ۱۳۲۴، دو ماه پس از این یادداشت، در حالی که آذربایجان همچنان در اشغال ارتش سرخ بود، فرقه ادارات دولتی تبریز را اشغال کرد. در آن یادداشت دستورالعمل‌هایی نیز درباره‌ی تشکیل یک جمهوری خودمختار در شمال کردستان ایران داده‌شده‌بود.

این نقشه شامل دیگر مناطق شمال ایران مانند گیلان و مازندران و خراسان شمالی نیز می‌شد. یکی از رهنمودهای عمده‌ی این یادداشت این بود که حزب توده‌ی ایران بپذیرد که شاخه‌ی ایالتی این حزب در آذربایجان به فرقه‌ی دموکرات بپیوندد و به عبارت دیگر حزب در آذربایجان دیگر شاخه‌ی ایالتی نداشته‌باشد. حزب توده از این دستورالعمل پیروی‌کرد و همین امر یکی از علل اصلی انشعاب گروهی ازسران آن به رهبری خلیل ملکی شد.

سرنوشت این دو اقدام تجزیه‌طلبانه را می‌دانیم. بی آنکه بتوان وارد جزئیات تاریخچه‌ی آن شد بگوییم که پس از مذاکرات احمد قوام با استالین، والبته پیام تهدیدآمیز هاری ترومن رییس جمهوری آمریکا به استالین که حاضر به خروج نیروهای سرخ از ایران نبود، سرانجام شوروی ارتش خود را از ایران بیرون‌برد و بدنبال آن فرقه‌ی دموکرات نیز مانند برف آب شد. سران فرقه نیز به شوروی گریختند. درباره‌ی سرنوشت رهبر اصلی فرقه، سید جعفر پیشه‌وری نیز باید دانست که وی پس از پناهندگی به شوروی از کار خود پشیمان شده‌بود. از جمله، در پاسخ باقراف رهبر حزب کمونیست اران [نام واقعی «آذربایجان شمالی»] که به او گفته‌بود «باید بجای آذربایجان این کار را برای همه‌ی ایران می‌کردید»، او گفته‌بود که به‌عکس، همین کار ما نیز اشتباه بود. می‌دانیم که پیشه وری به طرز مشکوکی، یعنی در اثر تصادف با یک خودرو کشته‌شد.

سرنوشت جمهوری مهاباد کردستان، با ریاست قاضی محمـد نیز، که این نویسنده در مقاله‌ی مبسوط دیگری بدان پرداخته‌است، چندان بهتر از این نبود.

اما، فرمان استالین

به عنوان دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی

در یادداشتی مورخ ششم ژوئن ۱۹۴۵ (۱۵ تیر ۱۳۲۴) که به‌ظاهر به امضاءِ دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی (ولی به گمان مورخان به قلم شخص استالین) بود، حزب کمونیست آذربایجان شوروی موظف شده‌بود، همه‌ی ‌اقدام‌های لازم را «برای ایجاد جنبشی جدایی‌طلب در آذربایجان و دیگر استان‌های شمالی ایران اتخاذکند». بنا بر این فرمان، می‌بایست جنبش استقلال ملی در آذربایجان [ایران] ایجادگردد و قدرت‌های گسترده‌ای در چهارچوب کلی ایران را از آن خود کند. حزب کمونیست همچنین موظف‌شد «در میان کردهای شمال ایران، وارد فعالیت شود و آن‌ها را به ایجاد کردستان مستقلی ترغیب‌کند. در همین زمان، عبدالصمد کامبخش (دبیرکل حزب توده ایران) به باکو فراخوانده‌شد و در آنجا دستور‌گرفت تشکیلات حزب توده در آذربایجان را یکجا منحل و همه‌ی افراد آن را در تشکیلات جدیدی به نام «حزب دموکرات آذربایجان» عضوکند. برای مثال، از پنج عضو حزب دموکرات در تبریز، چهار نفرشان پیش از جنگ در شوروی زندگی‌می‌کردند.

فرمان استالین، حتی شمار نشریات فرقه دموکرات را تعیین می‌کرد. معین شده‌بود که مجلهٔ تصویری در باکو چاپ و در آذربایجان توزیع‌گردد و سه روزنامه در آذربایجان [ایران] آغاز به کار کند. سیاست‌های فرقه دموکرات هم به دقت تعیین‌شده‌بود. قرارشد فرقه از اصلاحات ارضی و نیز بهبود قاطع روابط ایران و شوروی جانبداری‌کند. در پایان فرمان، استالین مبلغ یک میلیون روبل (قابل تبدیل به تومان) برای این کار بودجه تعیین‌کرد.

کمتر از دو ماه بعد از صدور این فرمان، در اوت ۱۹۴۵ (مرداد ۱۳۲۴)، فدائیان فرقه دموکرات، اداره‌های دولتی را در شهر تبریز فتح‌کردند و مانیفست خود را منتشرکردند. همسو با این حرکت و در واقع برای تضمین موقعیت و امنیت طرفداران فرقه، استالین هم اعلام‌کرد که شوروی نیروهای خود را از ایران خارج‌نخواهدکرد.

در متن آرشیو شوروی، مورخ ششم ژوئیه ۱۹۴۵، نامه‌ای توسط رهبری حزب خطاب به باقراف ثبت شده که توسط جمیل حسنلی منتشر و توسط ‌گری گلدبرگ به انگلیسی ترجمه‌شد. علاوه بر باقروف، این نامه برای مولوتف و کافتارادزه هم ارسال‌گشتمحتوای این نامه، دستورالعمل ۱۳ ماده‌ای به باقراف جهت سازماندهی جنبش‌های تجزیه‌طلبانه‌ی شمال ایران بودترجمه فارسی این نامه توسط جواد عباسی، این‌چنین است:

«فوق‌العاده سری» به: رفیق باقراف

«اقدام به تشکیل یک حرکت تجزیه‌طلبانه در آذربایجان جنوبی و دیگر استان‌های ایران شمالی

۱.        در نظر بگیرید که توصیه‌می‌شود به کارهای مقدماتی برای تشکیل یک ولایت («اوبلاست») خودمختار ملی آذربایجان در چارچوب دولت ایران شروع‌شود که صاحب اختیارات وسیع باشد. در عین حال در استان‌های گیلان، مازندران، گرگان و خراسان هم یک جنبش تجزیه‌طلبانه سازماندهی‌شود.

۲.        در آذربایجان جنوبی فرقه‌ای دمکرات با نام «فرقه («حزب») دمکرات آذربایجان» با هدف رهبری جنبش تجزیه‌طلبانه ایجاد‌شود. ایجاد فرقه دمکرات آذربایجان جنوبی باید هم‌زمان با تجدید سازماندهی شاخه آذربایجان حزب توده ایران باشد و طرفداران جنبش تجزیه‌طلبانه از تمام طبقات مردم را به آن جلب‌کند.

۳.        فعالیت مناسب بین کُردهای شمال ایران برای جلب آنان به جنبش جدائی‌طلبانه و ایجاد یک ولایت خود مختار ملی کُرد انجام‌شود.

۴.        درتبریز گروهی از کارگران مسئول برای رهبری جنبش تجزیه‌طلبانه را تشکیل داده به آن‌ها وظیفه هماهنگ‌کردن («برقراری تماس») کارشان با سرکنسولگری اتحاد شوروی در تبریز را بدهید. سرپرستی عمومی این گروه به عهده باقراف و یعقوب‌اف است.

۵.        طرح‌ریزی کار مقدماتی در رابطه با برقراری انتخابات مجلس پانزدهم ایران در آذربایجان جنوبی و همچنین انتخاب نمایندگان طرفدار جنبش تجزیه‌طلبانه به کمیته مرکزی حزب کمونیست (بلشویک) (باقراف و ابراهیم‌اف) سپرده‌شود. کار مزبور تحت این شعارها انجام خواهدشد:

۱.        تقسیم اراضی دولت و مالکان بزرگ به دهقانان و دادن وام‌های دراز مدت به دهقانان،

۲.        از بین بردن بیکاری از طریق احیا و گسترش کار در موسسات و در عین حال از طریق ساختن راه‌ها و دیگر کارهای اجتماعی،

۳.        بهبود خدمات اجتماعی و تأمین آب از طریق لوله‌کشی،

۴.        بهبود بهداشت اجتماعی،

۵.        استفاده حداقل ۵۰ درصد مالیات دولتی برای نیازهای محلی،

۶.        حقوق برابر برای اقلیت‌های ملی و ایلات: افتتاح مدارس و نشر روزنامه و کتاب به زبان‌های آذربایجانی، کُردی، ارمنی و آسوری، برگزاری جلسات دادگاه و مکاتبات رسمی در مؤسسه‌های محلی به زبان‌های بومی، ایجاد یک مدیریت استانی از جمله ژاندارمری و پلیس که متشکل از افراد بومی محل باشد، تأسیس انجمن‌های ولایتی، ایالتی و شهری (و) موسسات خود گردان محلی،

۷.        بهبود چشمگیر روابط شوروی و ایران.

۶.        گروه هائی را که با سلاح‌های ساخت (کشورهای) بیگانه مسلح شده‌اند سرکوب‌کنید. هدف از این کار آنست که مردم طرفدار شوروی (و) فعالین جنبش تجزیه‌طلبانه سازمان‌های دمکراتیک و حزبی بتوانند از خود دفاع‌کنند. این کار به رفیق (نیکلای) بولگانین و رفیق باقراف سپرده شود.

 

۷.        برای تقویت کار فرهنگی و تبلیغاتی یک انجمن روابط فرهنگی ایران و جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان راه‌اندازی شود.

۸.        برای جلب توده‌های وسیع به جنبش تجزیه طلبانه، ایجاد یک «انجمن دوستان آذربایجان شوروی» در تبریز با شعبه هائی در تمام ایالات آذربایجان جنوبی و همچنین گیلان لازم شمرده می‌شود.

۹.        کار چاپ یک مجله مصور در باکو برای پخش در ایران و همچنین سه روزنامه جدید در آذربایجان جنوبی به کمیته مرکزی حزب کمونیست (ب) آذربایجان سپرده شود.

۱۰.      به اداره نشریات دولتی (تحت نظارت کمیساریای آموزش و پرورش اتحاد شوروی) (یودین) سپرده شود که سه دستگاه چاپ کمیته مرکزی حزب کمونیست (بلشویک) آذربایجان برای تأمین نیازهای چاپی در اختیار فرقه دمکرات آذربایجان جنوبی قرار گیرد.

۱۱.      به کمیساریای خلق عائد به تجارت خارجی (رفیق میکویان) سپرده شود که برای چاپ مجله مصور در باکو و سه روزنامه جدید در آذربایجان جنوبی کاغذ مرغوب در اختیار بگذارد. تیراژ کل این مطبوعات نباید کمتر از ۳۰ هزار نسخه باشد.

۱۲.      به کمیساریای امور داخله در جمهوری شوروی آذربایجان اجازه داده شود که تحت نظارت رفیق باقراف به افرادی که در چارچوب اجرای این اقدامات به ایران می‌روند و از ایران برمیگردند اجازه‌نامه لازم داده شود.

۱۳.      جنبش تجزیه طلبانه آذربایجان جنوبی و همچنین برگزاری انتخابات مجلس پانزدهم ایران (در آذربایجان جنوبی) از نظر مالی تأمین شود. در کمیته مرکزی حزب کمونیست (بلشویک) آذربایجان بودجه مخصوصی عبارت از یک میلیون روبل ارز خارجی («برای تبدیل به تومان») اختصاص داده شود.

ششم ژوئیه ۱۹۴۵

۱۴.      دفتر سیاسی حزب کمونیست (بلشویک) اتحاد شوروی

(امضاء:) استالین

 

برای هر عملی می توان هزارگونه دستاویز ایدئولوژیکی تراشید. کاری که تجزیه طلبان ما، که هرچند از آن هدف های شخصی کوته‌بینانه‌ای را دنبال می‌کنند، از آن خسته نمی‌شوند.

اما این تئوری‌تراشیدن‌ها هرگز تاریخ و اسناد موثق تاریخی را محونمی‌کند.

حقایق تاریخی بالا اصل همه‌ی این بازی‌های شوم را روشن می‌سازد.

تئوری درست بر تاریخ و حقایق تاریخی استوار می‌شود؛ تاریخ ساختگی را بر تئوری‌های من‌درآوردی می‌سازند.