به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، اسفند ۰۴، ۱۴۰۱

اندر سروشیدن‌، م. سحر

م. سحر

سروشا شنیدم سروشیدنت را
خروشیدنت را و جوشیدنت را

به زورِ زبان بازی وسترِ تزویر
به باطل، ز حق، جامه پوشیدنت را
به کف، با ترازوی گندم نمایان
بر اهل ِ جهان، جو فروشیدنت را
امامِ فرومایه‌ات را ستودن
زبیداد، فرمان نیوشیدنت را
به تصدیقِ دهشت، به تأییدِ غارت
به توجیه کُشتار، کوشیدنت را
زگاو نرِ سُم به نعلینِ قدرت
لَبَن کاوی و شیر دوشیدنت را
به بزمِ رذیلان، زخونِ جوانان
زدستِ جنون، باده نوشیدنت را
خوشا روزگارا که بینند مردم
گِل آگین لبت را، خموشیدنت را!
بدان وصف زیبا که می‌کرد توماج
به سوراخِ دیوار، موشیدنت را!

پاریس/۲۲ فوریه ۲۰۲۳

اشاره:
سروش در این سخنرانی آخری مرز وقاحت را که خود رکورد دار آن بود درنوردیده است! متأسفانه به هیچ زبانی جز زبان قوی و محکم شعر فارسی نمی‌توان به شیادانی اینگونه مسلط به سفسطه و زبان آوری و فریبکاری پاسخ گفت، هرچند ارزش آن را ندارند که نامشان وارد شعر فارسی شود!
و این خود ستمی ست بر شاعر و شعر و بخشی است از آن ستم بزرگی که خمینیسم بی وطنِ بیدادگر و دنائت اسلام سیاسی درقرن بیستم و بیست ویکم بر ملت ایران روا داشته است!
http://msahar.blogspot.com/