این مرد کیست، مواضعاش چیست؟ چه نسبتی با تحولات امروز ایران دارد؟
***
گفته بود که یکی از دلایل عدم انتشار خاطراتش تفرقه نیفتادن در بین مخالفان جمهوری اسلامی است که گروهی از آنان مخالف شاه نیز بودهاند. اما، اینک حضورش در یک تجمع ضد جمهوری اسلامی باعث اختلاف و حاشیه شده است.
پرویز ثابتی در مقام یک مقام ارشد امنیتی که به نوعی برای مخالفان دامگذاری میکرده از توصیف «در دامگه حادثه» افتادن برای خود استفاده کرده است. اینک او از «پردهنشینی» به در آمده و «شاهد بازاری» شده است، اما مشخص نیست که «در دامگه حادثه» افتاده یا دامی جدید نهاده است.
تصادف جالب اما شاید این است که «مصطفی پورمحمدی» معاون وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی نیز در جلسه رای اعتماد خود برای وزارت کشور شعر حافظ را درباره «پرده نشینی» و «شاهد بازاری» خواند.
او را «مغز متفکر» ساواک میخوانند و بر خلاف چهرههای پنهان امنیتی در نشستهای مطبوعاتی نیز حضور داشت.
خودش گفته که مخالف گشایش فضای سیاسی در سالهای پایانی حکومت شاه بوده و طرح بازداشت ۱۵۰۰ نفر را داده اما اطرافیان شاه مانع اجرای این طرح شدهاند. شاید به همین دلیل برخی سخنان ثابتی در کتاب «در دامگه حادثه» را به نفع حکومت جمهوری اسلامی میدانند و معتقدند که پیام این مصاحبه این بوده که برای ماندن حکومت باید سرکوب کرد. حتی برخی نیز این شایعه را مطرح کردهاند که برخی مشاوران «حسن روحانی» با سوابق امنیتی از انتشار این مصاحبه در ایران حمایت کردهاند.
ثابتی در میان مقامات شاه به «امیرعباس هویدا» نزدیک بوده و احتمالا همین موضوع نیز در ثبات و ارتقایش بیتاثیر نبوده است. «حسین فردوست» که ثابتی او را به تعبیری «شل و ول» خوانده او را جاهطلب دانسته و برخی نوشتهاند که اگر به جای نصیری به ریاست ساواک منصوب میشد، احتمال کنترل شرایط وجود داشت.
پس از ظاهر شدن دوباره ثابتی بار دیگر موضوع شکنجههای ساواک و روایتها در اینباره مطرح شده است. از جمله «سعید شاهسوندی» عضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق این جمله را نقل کرده که در مجموعه زیر نظر ثابتی یک شعار وجود داشت و آن اینکه «شلاق خلاق است.» به گفته شاهسوندی، حتی افرادی که خود را به ساواک معرفی کردند و آنها هم از شکنجه مبرا نبودند و مقامات ساواک معتقد بودند تنها اطلاعاتی که تحت شکنجه به دست بیاید ارزش دارد.
تولد در خانواده بهائی
پرویز ثابتی در خانوادهای مشهور به دیانت بهائی در سنگسر سمنان به دنیا آمد که پیش از انقلاب از مراکز تجمع بهائیان بود. اما خودش گفته که در فرمها دین خود را شیعه اعلام کرده و اعتقادی به دین ندارد.
«نادر انتصار»، رئیس گروه علوم سیاسی و عدالت کیفری دانشگاه «آلابامای جنوبی»، در مقدمه کتاب در «در دامگه حادثه» که مصاحبهای طولانی با ثابتی است، نوشته که اگر چه مقام امنیتی ساواک قصد دارد این موضوع را کم اهمیت جلوه دهد اما بهائی بودن نقطهای بحثانگیز در طول فعالیت او بوده است.
او سپس به تهران آمده و دوره دبیرستان را در مدرسه زرتشتی «فیروز بهرام» طی کرده و گفته که در دوره دانشآموزی سمپات «مظفر بقایی» بوده است تا مصدق.
ثابتی در سال ۱۳۳۷ از دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. گفته که پس از فارغالتحصیلی دادگستری استخدام نداشته و او تصمیم گرفته به آموزش و پرورش برود و در این حین با «کاظم رجوی»، برادر «مسعود»، آشنا شده و در کتاب خود مدعی است که بعدها نظر کاظم را برای همکاری با ساواک جلب کرده و همچنین به رهایی برادرش مسعود از اعدام کمک کرده است.
برخی از رسانهها و مقامات جمهوری اسلامی نیز با استناد به این سخنان و موضوعات دیگر مسعود رجوی را همکار ساواک معرفی کردهاند اما حتی برخی از مخالفان او مانند سعید شاهسوندی این اتهام را رد کردهاند.
او ورود به ساواک را راه میانبر برای ورود به سیاست خوانده و گفته که علاقه هم داشته که وزیر شود اما دیگران مانع شدهاند.
رشد او در ساواک در دوره ریاست «حسن پاکروان» بوده و خودش گفته که پس از سه ماه از آغاز به کارش، «به علت گزارشهای تحلیلیام راجع به مسائل سیاسی جاری کشور به ریاست بخش بررسی های سیاسی در امور امنیت داخلی منصوب شدم.»
او تحت ریاست «نعمتالله نصیری» و «ناصر مقدم» در این سازمان حضور داشت و فرد دوم خوانده شده است.
خودش گفته که در سالهای ۱۳۴۲ رئیس اداره احزاب مخالف رژیم، در سال ۱۳۴۹ معاون دوم اداره کل سوم و در سال ۱۳۵۲ مدیر کل سوم ساواک شد.
پس از ترور «تیمور بختیار»، رئیس سابق ساواک، در عراق او در دوم دی ماه ۱۳۴۹ مصاحبه کرد گفت که کشورهای خارجی از جمله عراق و شرکتهای نفتی غربی به او پول داده بودند. «لطف الله میثمی» گفته که او طراح ترور تیمور بختیار در عراق هم او بوده است. با این حال ثابتی گفته که طرحش این بوده که بختیار را به ایران بکشاند.
او همچنین پس از بازداشت اعضای گروه «فداییان خلق» در حمله به سیاهکل، نیز یک نشست خبری برگزار کرد.
ثابتی در خاطرات خود از ملاقاتهایی نیز با برخی چهرههای سیاسی مخالف حکومت در دوره زندان یا با احضار آنان سخن گفته از جمله اینکه بعد از سال ۱۳۵۰ با «مهدی بازرگان» و «یدالله سحابی» صحبت کرده و درباره متولد شدن سازمان مجاهدین خلق از دل «نهضت آزادی» سخن گفته است.
فرستادن پرستو برای روحانیون
پرویز ثابتی در مصاحبه خود شکنجه با کیفیتی که توسط گروههای مخالف مطرح میشود را رد کرده است. او در عین حال از اقدامات دیگر ساواک از جمله بازداشت هنرمندان و کنترل برخی داستانها و همچنین فرستادن پرستو برای تعدادی از روحانیون شاخص از جمله «محمد تقی فلسفی» و «جعفر شجونی» سخن گفته است.
ثابتی به بازداشت هنرمندان اشاره کرده و از جمله گفته که اشرف در تماسی تلفنی خواستار آزادی «داریوش» شده و بردن او به یک میهمانی که او در آن حضور داشته شده اما او مخالفت کرده است و اشرف گریه کرده است.
او همچنین تاکید کرده که مخالف طرحهای نزدیکان شاه برای فضای آزاد در سالهای پایانی بوده است.
از جمله گفته که سال ۱۳۵۲ با پیشنهاد «هوشنگ نهاوندی»، کمیسیونی برای مقابله با تبلیغات ضد رژیم و ایجاد فضای آزادی بیشتر با حضور تعدادی از مقامات از جمله او تشکیل شده و دیگر اعضا به شاه گلایه میکردند که او مانع دادن آزادی است.
روابط خوب با هویدا و روابط متضاد با شاه
پرویز ثابتی روابط خوبی با امیرعباس هویدا داشته و او را سالم خوانده است. در مقابل علیه «اسدالله علم» نیز سخن گفته و از جمله اعلام کرده که با انگلیس در ارتباط بوده است. روابط ثابتی با شاه بر اساس روایت خودش به نوعی متناقض بوده است. از طرفی گفته که شاه از گزارشهای او خوشش نمیآمده و به آنها اعتراض داشته است. از جمله اینکه گزارشی درباره بازتاب منفی سخنان شاه مبنی بر اینکه اگر در شاخ آفریقا جنگ بین سومالی و سودان جنگ رخ دهد ما دخالت میکنیم.
ثابتی گفته که گزارشی را ارسال کرده که در آن از بازتاب منفی این سخنان شاه در جامعه سخن گفته شده و این موضوع که ایران چه منافعی در شاخ آفریقا دارد که دخالت کند و شاه از این گزارش برآشفته شده است.
ثابتی در عین حال گفته که شاه او را با ادبیات خاصی فردی «جگردار» توصیف کرده و از مقدم نیز خواسته که او را به عنوان قائممقام منصوب کند.
بازداشت ۱۵۰۰ نفر
پرویز ثابتی گفته که با اکثر اقدامات انجام شده در سالهای آخر از جمله مقاله مشهور علیه آیتالله خمینی مخالف بوده چون معتقد بوده که باید برای بعد از انتشار مقاله و اعترضات برنامه داشت اما در نهایت چون شاه دستور تهیه مقاله را داده بود او دستور داده که این مقاله تهیه شود. بر اساس این روایت، در همان روزها شاه به هویدا نیز دستور تهیه این مقاله را میدهد و دفتر وزیر دربار مقاله مشهور با نام مستعار «رشیدی مطلق»، مقاله را تهیه میکند.
ثابتی گفته که طرح بازداشت ۱۵۰۰ نفر را داده بوده اما «جمشید آموزگار»، نخستوزیر، مخالفت کرده است. بر اساس روایت دیگران او همچنین گفته که شاه اجازه نداد و اگر اجازه میداد «من در ظرف ۴۸ ساعت به تمام این غائله خاتمه میدادم.»
در آن فضا ثابتی نیز جزو افرادی بود که حکومت برای آرام شدن فضا برکنارشان کرد. او گفته که سوم آبان ۱۳۵۷ «ناصر مقدم»، رئیس ساواک او را از کار معاف کرده و پیشنهاد کرده که به خارج برود چون با آزادی زندانیان سیاسی جانش در خطر است. ثابتی گفته که با هویدا دیدار کرده و پیشنهاد کرده که او نیز به خارج برود.
روزنامه «کیهان» در ۷ آبان ۱۳۵۷ خبر داده بود که پرویز ثابتی و عدهای از روسای درجه اول ساواک جزو برکنارشدگان و بازنشستگان هستند.
عدم انتشار خاطرات برای جلوگیری از سوءاستفاده جمهوری اسلامی
پرویز ثابتی گفته که خاطراتش را در همان سالهای ابتدای پس از انقلاب نوشته، اما به دو دلیل منتشر نکرده است: یکی از دلایل دامن نزدن به اختلافات بین مخالفان حکومت است که بخشی از آنان مخالف شاه نیز بودند. دلیل دوم موضوع مشکلات فساد در حکومت پهلوی بوده که از نظر او مورد استفاده جمهوری اسلامی قرار میگیرد.
ثابتی نیز گفته که سال ۱۳۵۰ اسدالله علم، وزیر دربار و «سپهبد ایادی» و «امیرهوشنگ دولو»، از نزدیکان شاه به علت اتهاماتی که به آنان وارد کرده به شاه شکایت بردند و از طرف شاه تهدید به محاکمه نظامی شده است.
«هوشنگ نهاوندی»، وزیر مسکن نیز گفته که ثابتی معتقد بوده مبارزه واقعی با فساد یعنی عوض کردن ۳۰۰ نفر در مملکت که حدود ۱۰ تا ۱۵ نفرشان توی چشم مردم بودند.
پرویز ثابتی در مقام یک نیروی امنیتی که به نوعی برای مخالفان دامگذاری میکرده به شعر «طاير گلشن قدسم چه دهم شرح فراق/ که در اين دامگه حادثه چون افتادم» علاقه دارد.
علاقه او به شعرهای خاص حافظ با برخی مقامات امنیتی جمهوری اسلامی مانند مصطفی پورمحمدی، معاون پیشین وزارت اطلاعات ایران شباهت دارد. پورمحمدی هم در جلسات مجلس شعر «در کارِ گلاب و گل حکمِ ازلی این بود/ کاین شاهدِ بازاری وان پرده نشین باشد» را خواند.
اینک اما مشخص نیست که او «در دامگه حادثه» افتاده یا دامی جدید نهاده است.