به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، دی ۲۱، ۱۳۸۹

    ژیلا بنی یعقوب

برای نازنین خسروانی که فقط می خواهد
 روزنامه نگار باشد نه قهرمان فردا!

نازنین عزیزم
برف آمده و خواهرت نوشته است که نمی تواند مثل همیشه زیبایی برف را ببیند، چون نگران سرمای اوین است
 و می داند در این سرما به تو لباس گرم نداده اند.اما من می دانم تو که طاقت دو ماه انفرادی را داشته ای حتما یکجوری با سرما هم کنار می آیی.
یکبار به من گفتی :«چه کسی فکر می کرد بهمن ( احمدی امویی) با همه بی ادعایی اش اینقدر خوب مقاومت کند و آنها که آنقدر ادعا داشتند جوری دیگر رفتار کنند؟گفتی این زندان ها چقدر خوب توان و ظرفیت آدم ها را به ما شناساند.»
من هم در ملاقات این هفته به بهمن گفتم :«چه کسی فکر می کرد نارنین بی ادعای ما اینقدر قوی باشد که بعد از تحمل دوماه سلول انفرادی آن هم بدون هیچ گونه تماس تلفنی یا ملاقات با خانواده، آنقدر شاد و مصمم به خانواده اش روحیه و انرژی مضاعف بدهد.به بهمن گفتم نازنین بعد از دوماه انفرادی در ملاقات هفته پیش با خانواده اش با روحیه مقاوم و صبور تمام مدت ملاقات با خانواده اش گفته و خندیده و اطمینان داده برای تحمل زندان هیچ مشکلی ندارد.»
نازنین مهربان
گاهی از زندانی بودن تو و بهمن خوشحال می شوم .چرا که این زندان ارزش های تو و بهمن را بیشتر بر من و ما آشکار کرد.شما آنقدر بی ادعا هستید که آدم این همه مقاومت و صبوری را نمی توانست در باره تان حدس بزند.
نازنینم!می دانم با وجود همه مقاومت و صبوری تان،به احتمال زیاد تو و بهمن قهرمان فردا نخواهید بود .نه چیزی نگو! می دانم که شماها برای این مقاومت نمی کنید تا قهرمان فردا شوید.می دانم قهرمانان فردا به احتمال زیاد همان هایی هستند که چه اعتراف کنند و چه مقاومت، بلدند چگونه توجیه گر خود و بازیگر خوب باشند. می دانم مثل همیشه تو و بهمن می گویید که در این باره فرق چندانی بین پوزیسیون و اپوزیسیون نیست !می دانم تو هم مثل بهمن به من خواهی گفت که بگذار!همچنان دیگران قهرمان باشند و ما همان روزنامه نگاران بی ادعا باقی بمانیم.می دانم تو هم مثل بهمن می گویی هیچ نمی خواهی از فردا جز اینکه بگذارند روزنامه نگار باشی،یک روزنامه نگار منتقد و مستقل.فقط همین!