به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، دی ۲۴، ۱۳۸۹

                  ع. اروند

    تقدیم به خاطره ی تابناکِ زنده یاد      
دکتر محمد علی خنجی ۱      
... که هستیم!؟
تا بدانند بودیم و هستیم
یک دم از پا نه هرگز نشستیم

با همه بار ناکامی و رنج
دیرپا ملتی بی شکستیم


در درازای تاریخ صد بار
بس طلسم ستم را شکستیم


در ره نام و آزادی خویش
بند های گران را گسستیم


همچو موجیم عاری از آرام
زین سبب رو به بالا و پستیم


هر ستمکار بر گردن ما
طوقی افکند از آن برستیم


درسِ فردوسی و پورِسیناست
آنچه ما همچو جان می پرستیم


پند رومیّ و سعدیّ و حافظ
چون به عالم پیامی فرستیم


جاهلان جان مردم ستانند
ما تن مورِ خُردی نخـَستیم


زور گوید به ما شک روا نیست
زآنکه ما آهنین ضربِ شستیم


ما به اندیشه و دانش اما
بیم دشمن زِ دل باز شُستیم !


شکّ و اندیشه چون تواًمانند
بی شک از بند جاهل نجَستیم


گر به کف تیغ پیکار گیریم
هم کتاب مدارا بدستیم !


بابِ بس فکر و دانش گشادیم
بر تعصب ره رخنه بستیم


گنج هایی همه حکمت و پند
با زبانی کز آواش مستیم


پارسی را نداریم اگر پاس
ناسپاسانِ گنک و کـَرَستیم


نیز اگر خود نگردیم نو نو
کس نداند که بودیم و هستیم
یا : که بودیم ؟
یا : که هستیم ؟


                                    پاریس، ششم دسامبر  ۲۰۱۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱دکتر محمد علی خُنجی یکی از مبارزان و رهبران اندیشمند، دانشور، سختکوش و پرشور جبهه ملی ایران بود که تا آخرین روز زندگی دمی از کوشش در راه تعالی فکری نسل جوان نهضت ملی و سازماندهی جبهه ملی ایران که در آن از تجربه و تبحر کم نظیری برخوردار بود نیاسود.
او پس از زندگی نسبتآ کوتاهی، که تمام آن صرف مبارزه و آموزش خود و دیگران(خاصّه به عنوان مسئول کمیته ی تعلیمات جبهه ملی ایران)، از راه تاًلیف و ترجمه شد، و در نهایت سادگی و آزادگی و فروتنی به سر رفت، در پنجم بهمن ماه ۱۳۵۰، در سن تقریبأ چهل و شش سالگی، در منزل محقری که در آن به تنهایی زندگی می کرد، بصورتی غیر منتظره، و به دور از چشم یاران(بصورتی که به مرگ مشکوکی می مانست) جهان را ترک گفت و نهضت ملی را از گوهر وجود پرثمر و زاینده ی خود محروم ساخت. از میان نوشته های او می توان نقد عالمانه ی وی بر کتاب تاریخ ماد تاًلیف پروفسور ایگور دیاکونوف، عضو آکادمی علوم شوروی سابق، ترجمه ی کریم کشاوز را نام برد، و از میان ترجمه های او اثر مهم زیگموند فروید زیر عنوان " توتم و تابو" را. وی برای پژوهش های خود از زبان های فارسی، عربی، فرانسه، انگلیسی و آلمانی سود می جست.
او یک ایرانی به تمام معنی نمونه بود.