به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۹

  دکتر منصور بیات زاده
تأملی بر اظهارات آقای مهندس کورش زعيم 
تحت عنوان 
« جبهه ملی ایران زير ذره بين »
بخش اول
مصدق، «با آمدن زعیم دوباره فعال شده بود»

بنظر من (منصور بيات زاده) اظهارات آقای مهندس کورش زعيم،
  گفتاری غير معقولانه و فريبکارانه است.

اشاره ای کوتاه به ارزش های دکترين مصدق و« راه مصدق» و اعتراض به «تاريخسازی»
 آقای مهندس کورش زعيم مبنی بر:
مصدق، «با آمدن زعیم دوباره فعال شده بود»
آقای مهندس کورش زعيم در گفتگوئی با «نشريه بين المللی کورش » بدون توجه به اسناد و مدارک معتبر ، سعی نموده است مسائل تاريخی را بصورتی بيان نمايد و توضيح دهد تا از آن طريق برای خود (مهندس کورش زعيم) آنچنان تاريخچه سياسی که مورد علاقه اش است و نه آنطور که اعمال و کردار و مواضع سياسی اش بيانگر آنست، ترسيم نمايد. وی با اتخاذ چنان شيوه کاری، گوشه هائی از تاريخ معاصرايران را وارونه جلوه داده ، بدون اينکه به اين موضوع توجه داشته باشد که چنان شيوه ی کاری ، عملی در خدمت خدشه دارکردن تاريخ معاصر ايران است. در واقع شيوه ی کاری است، که به «تاريخسازی» و «جعل تاريخ» معروف است!
متن کامل آن گفتگو تحت عنوان « جبهه ملی ایران زير ذره بين » از سوی تعدادی از سايت های اينترنتی در تاريخ ٢٢ دی ١٣٨٩ (١٢ ‍ژانویه ٢٠١١) انتشار پيدا کرده است،(١)
آقای دکتر محسن قائم مقام ، يکی از فعالان و کنشگران قديمی جبهه ملی ايران و کنفدراسيون جهانی دانشجويان ايرانی ـ اتحاديه ملی در ايالات متحده آمريکا ، طی نوشته ای تحت عنوان : «بنام احترام به تاریخ و ثبت مسؤلانه آن مروری در جعل تاریخ سیاسی جبهه ملی ایران » ، سعی نموده اند تا طی توضيحاتی به آن بخش از مطالب مطرح شده از سوی آقای مهندس کورش زعيم که مربوط به ادعای وی درباره فعاليتهای سياسی اش بنام «جبهه ملی ايران» در شهر شيکاگو ـ ايالات متحده آمريکا بوده است برخورد نمايد و در رابطه با تاريخچه چگونگی شروع فعاليت جبهه ملی ايران در آن ديار توضيح دهد و در آن نوشته، آقای زعيم را متهم به «جعل تاريخ» نمايد. نوشته دکتر محسن قائم مقام نيز از طريق بسياری از سايت های اينترنتی منتشر شده است. (٢)
آنان که خود را «دمکرات» می نامند، حتمأ بايد با اين « اصل» و « ارزش » جهانشمول آشنائی داشته باشند که ديالوگ و بحث و جدّل سياسی در باره مسائل نظری و رقابت درباره برنامه های سياسی ـ اجتماعی ، يکی از مسائل محوری مبارزات سياسی در نظام دمکراسی می باشد. بر پايه و با توجه بهمين اصل است که دربين فعالين و کنشگران سياسی ـ اجتماعی ـ اقتصادی ـ دانشگاهی ـ مذهبی ـ فرهنگی و هنری ... در کشور هائيکه نظام دمکراسی برآنها حاکم است، برخورد عقايد و نظرات صورت می گيرد. احزاب ، سازمانها و گروه ها و کنشگران سياسی در باره برنامه ها ی سياسی ـ اجتماعی و مسائل و مشکلات مختلف اجتماعی بطور مداوم با يکديگر در مبارزه و رقابت بسر می برند و به روشنگری و تبليغ نظرات مشغولند. با توجه باين «اصل» و «ارزش» بايد باشد که آقای دکتر محسن قائم مقام بخشی از محتوای گفتگوی آقای مهندس کورش زعيم را نقد کرده و توضيح داده اند که ادعای آقای مهندس زعيم در باره تاريخچه فعاليت های جبهه ملی ايران در ايالات متحده آمريکا مخدوش و از حقیقت بدورند.
آقای مهندس کورش زعيم در گفتار و نوشتارشان ،خود را فردی دمکرات می خوانند و چنين تبليغ می کنند که طرفدار نظام دمکراسی هستند- جای بسی شادی و امید!- ولی روشن نيست که چرا آن جناب همچون يک فرد دمکرات نمی انديشند و عمل نمی کنند. يعنی برای افکار عمومی ــ همان مردمی که متن گفتگوی آنجناب را با «نشريه بين المللی کورش »، بنام « جبهه ملی ایران زير ذره بين » خوانده اند و احتمالا برخی از آن افراد نيز با محتوای پاسخ انتقادی آقای دکتر محسن قائم مقام تحت عنوان «بنام احترام به تاریخ و ثبت مسؤلانه آن مروری در جعل تاریخ سیاسی جبهه ملی ایران » ، آشنا شده اند ــ ، توضيح نمی دهند که چرا و بچه دليل ادعا هایشان در آن گفتگو«جعل تاريخ» نيست و اظهارات آقای دکتر محسن قائم مقام ناوارد می باشد ؟.
متأسفانه ایشان در نوشته ای تحت عنوان « به آنان که منتقدان فطری من هستند » (٣) کوشیده اند تا با پنهان کردن خود در پس واژه هائی همچون « اعدام های روزانه، نقض فاحش حقوق بشر، خفقان و خشونت و دیكتاتوری حاكم » بجای پاسخ به نظرات انتقادی و سئوالات مطرح شده از سوی دکتر محسن قائم مقام به سفسطه و انحراف مبحث می پردازند. می نويسند:
« سناریوی حملات جدید نرم افزاری علیه من چیز تازه ای نیست و من آشنایی كامل با انگیزه پشت آن دارم. البته در شرایط خطیر جاری كشور ما، اینكه در داستان من سال ۶۲ درست است یا سال ۶۳ و اینكه برادر من ملی بود یا چپ بود، اهمیت حیاتی دارد و باید وقت فعالان سیاسی و مدنی بجای پرداختن به اعدام های روزانه، نقض فاحش حقوق بشر، خفقان و خشونت و دیكتاتوری حاكم و وضع اقتصادی مردم ایران، و خطراتی كه یكپارچگی كشور را تهدید می كند به این چیزها پرداخته شود كه زعیم چهل سال پیش سال كجا بود یا نبود و فلان كار را كرد یا نكرد.»
از اين بخش ازاظهارات آن جناب می توان چنين نتيجه گرفت که آقای مهندس زعيم براين نظر اند که بخاطر وضع حاکم بر وطنمان ايران نباید به بحث های کناری و مورد اختلاف دامن زد، بيشتر وقت خود را صرف افشاگری وضع حاکم نمود. بزبان ديگر ازهر نوع فعاليت سياسی و نظری در باره ديگر مسائل سياسی ـ اجتماعی و تاريخی که مربوط بمبارزه و روشنگری سياست و عملکرد هيئت حاکمه نيست صرفنظر کرد!
بنظر من (منصور بيات زاده) اظهارات آقای مهندس کورش زعيم که در بالا نقل شد، گفتاری غير معقولانه و فريبکارانه است. بهيچوجه نبايد به آن گردن نهاد. چنين گفته احساساتی، کوششی است برای دوری جستن از بحث درباره آن مسائل تاريخی که ایشان در آن گفتگو تحريف کرده اند. همچنين با چنین نظری میخواهند بر تمام اختلافات موجود نظری و فکری در بين فعالين و سازمانها و احزاب سياسی مخالف رژیم سرپوش بگذارند و در جهت يک کاسه کردن تمام نيروهای مخالف و منتقد هيئت حاکمه جمهوری اسلامی گام بردارند. بدون توجه به این واقعیت که نيروها و فعالين و کنشگران سياسی برداشتهای متفاوتی از وضعيت حاکم برجامعه دارند و درباره چگونگی سمت و سوی مبارزه و تکامل جامعه ، حقوق بشر، استقلال وحاکميت ملی ، حاکميت ملت ، تماميت ارضی ... يکسان نمی انديشند و تحليل های متفاوت دارند. اين نيروها در جمع حتی در باره تاريخ معاصر ايران نظراتی متفاوت دارند . يک کاسه کردن چنين نيروهائی حاوی چه نفعی برای ملت ایران میتواند باشد؟.
مگر ما درسالهای ١٣٥٦ و ١٣٥٧ شاهد يک کاسه شدن و وحدت کلمه همه نيروهای سياسی نبوديم، امری که در نهايت کمک به انحراف سمت و سوی انقلاب وحتی پايمال کردن بيشتر دست آوردهای آن نمود؟!
اما البته :
ــ اين مخالفت، بهيچوجه باين معنی نيست که تمام نيروها و شهروندان آزاديخواه جامعه، صرفنظر از عقايد و وابستگی گروهی شان، نباید مشترکأ از خواست انتخابات آزاد- انتخاباتی که نه شورای نگهبان و آيت الله جنتی و مقام رهبری ، بلکه فقط و فقط رأی مردم تعيين کننده نتيجه آن باشد- دفاع کنند.
ــ اين مخالفت ، بهيچوجه باين معنی نيست که تمام نيروها و شهروندان آزاديخواه جامعه صرفنظر از عقايد و وابستگی گروهی شان نباید مشترکأ از خواست دفاع از آزادی بيان و قلم ، عقيده و اجتماعات ... دفاع کنند.
ــ اين مخالفت ، بهيچوجه باين معنی نيست که تمام نيروها و شهروندان آزاديخواه جامعه صرفنظر از عقايد و وابستگی گروهی شان نباید مشترکأ از خواست دفاع از آزادی تمام زندانيان سياسی و عقيدتی، که خواستی بحق و صحيح می باشد ، پشتیبانی کنند.
ــ اين مخالفت ، بهيچوجه باين معنی نيست که تمام نيروها و شهروندان آزاديخواه جامعه صرفنظر از عقايد و وابستگی گروه شان نباید مشترکأ از خواست لغو مجازات شکنجه و اعدام ، دفاع کنند ،
ـــ اين مخالفت تنها به این معنی است که با خواست تعطيل مبارزات و فعاليت های نظری و عقيدتی و برخورد عقايد در داخل و خارج صف مبارزان مخالف است . خواستی که جناب مهندس زعيم در نوشته شان هوادار آنند! نبايد فراموش کرد که نيروهای اپوزيسيون را نيروهای وابسته به طيف های مختلف سياسی تشکيل می دهند و اين حق تمام نيروها بايد باشد که هريک از آنها بر ارزشهای هويتی خود تاکيد ورزند و با مواضع و نظراتی که قبول ندارند، بتوانند اعلام موضع نموده و حتی مبارزه نظری نمايند.
فرض کنیم که اظهارات آقای مهندس زعیم در نوشته شان « به آنان كه منتقدان فطری من هستند» صحيح و برای فريب افکار عمومی مطرح نشده باشند. اما مروری مجدد بر آن بخش از نوشته، سئوالی ديگر را مطرح خواهد ساخت.
آقای مهندس زعيم نوشته اند « ... البته در شرایط خطیر جاری كشور ما، اینكه در داستان من سال ۶۲ درست است یا سال ۶۳ و اینكه برادر من ملی بود یا چپ بود، اهمیت حیاتی دارد و باید وقت فعالان سیاسی و مدنی بجای پرداختن به اعدام های روزانه، نقض فاحش حقوق بشر، خفقان و خشونت و دیكتاتوری حاكم و وضع اقتصادی مردم ایران، و خطراتی كه یكپارچگی كشور را تهدید می كند به این چیزها پرداخته شود كه زعیم چهل سال پیش سال كجا بود یا نبود و فلان كار را كرد یا نكرد.»
محتوی اين جملات به ديگرانديشان و نيروهای منتقد و مخالف رژيم سرکوبگر روحانيت دولتی و نظاميان حاکم توصيه می کند که بخاطر وجود خفقان و خشونت و ديکتاتوری ... چگونه عمل کنند و بچه مسائل سياسی و اجتماعی دامن نزنند. اگر تحرير آن جملات احساسی بخاطر «فريب مردم» نيست ــ که هست، ممکن است آن فعال سياسی توضيح دهند که چرا خود در هنگام گفتگو با «نشريه بين المللی کورش» ، به چنين نصايحی توجه نکرده و به توضيح يک سری مسائل تاريخی و نظری مورد اختلاف پرداخته و با آن گفتار و حتی تقلب و جعل تاريخ ، در واقع به تبليغ مواضع مورد نظر خود دست زده اند، ؟ عملی که، عکس العمل آقای دکتر محسن قائم مقام را با خود بدنبال داشت!
دوستان و طرفداران آقای مهندس کورش زعيم با توسل به فحاشی و توهين به منتقدين نظرات انحرافی آقای زعيم و حتی مسئولين سايتهای اينترنتی که نوشته انتقادی دکتر قائم مقام را انتشار داده اند ــ که بعضی از آن سايت ها همچنين متن گفتگوی آقای مهندس زعيم را منتشر کرده بودند ــ ، يک کارزار تبليغاتی از طريق شبکه آدرسهای ايميلی براه انداختند، تا شايد از آن طريق بتوانند بحث در باره «جعل تاريخ» را منحرف کنند. بدون اينکه باين سئوال پاسخ دهند که فرق آنها در برخورد با مخالفين و منتقدين نظری با گروههائی همچون گردانندگان سايت« رجانيوز» چيست ؟
دوستان و طرفداران آقای مهندس کورش زعيم مدعی هستند که چون آقای مهندس زعيم مقيم ايران هستند و بر ايران رژيمی استبداد ی و سرکوبگر حاکم است ، برای وی اين حق را بايد قائل شد که آنجناب در باره مسائل سياسی ـ اجتماعی و حتی تاريخی هرطور که تمايل دارد و صحيح تشخيص دهد، بتواند اظهار نظر کند و احدی نيز نبايد بخود اجازه دهد تا در باره اظهارات ، عقايد و عملکرد های وی دست بمخالفت زند و احيانأ نظرات انتقادی و اعتراضی خود را مطرح کند!
بنظر من (منصور بيات زاده) چنين اظهاراتی ، از سوی هرکس که مطرح شود، اظهاراتی بی ربط و در واقع غير دمکراتيک می باشد. با توجه به چنين طرز فکری ، برای من روشن نيست که اين جماعت که حق ويژه برای آقای مهندس کورش زعيم خواستار شده اند، مخالفتشان اصولا با نظام «ولايت فقيه » در رابطه با کدام «ارزشها و ضد ارزشهای » فکری و هويتی است؟!
*****
اما بخش بسيار بزرگی از گفتگوی آقای مهندس کورش زعيم با «نشريه بين المللی کورش » ، که تحت عنوان « جبهه ملی ایران زير ذره بين » در ديماه سال ١٣٨٩ انتشار پيدا کرده است، مربوط به اظهاراتی می شود که وی در باره گوشه هائی از تاريخ مبارزات يکصد سال گذشته ، ازجمله مبارزات نهضت ملی ايران بيان نموده است.
بنظر من خيانت به نسل جوان جامعه ونسلهای بعدی خواهد بود که از کنار محتوای آن گفتگو بی هیچ نقدی بگذریم ، در آن باره سکوت اختيار کنیم و اجازه دهیم تا چنين اظهاراتی مخدوش که در واقع بخشی از آن، چيزی جز «تحريف تاريخ» نيستند ، ثبت تاريخ شوند و با سکوت خود کمک نمائیم تا فردی «خودپسند» ، «جاه طلب» و «زياده خواه» ، در باره تاريخچه نهضت ملی ايران به میل خود دست به « تاريخسازی» زند!
آنانکه با تاريخ معاصر ايران تا حدودی آشنائی دارند، اگربا دقت متن آن گفتگو را بخوانند، حتمأ با من همنظر خواهند شد که نقائص و حتی « تحريف تاريخ » در اين بخش از گفتار جناب مهندس کورش زعيم بمراتب بيشتر از آن بخشی است که آقای دکتر محسن قائم مقام طی نوشته اش ، به افشاگری در آن باره پرداخته است!
اگرچه من در طول مبارزات سياسی خودهميشه برای اعضا و فعالين منتسب به طيف مصدقی و جبهه ملی ايران احترام قائل بوده ام، اما هميشه براين نظر بوده ام که اين احترام بهيچوجه نبايد سبب شود تا درباره نظرات غلط و يا احيانأ انحرافی که از سوی سازمانها و فعالين وا بسته به آن طيف مطرح شده و يا می شود، سکوت اختيار کرد! آنانکه خود را طرفدار «جامعه باز» و مخالف نظام استبدادی و «جامعه بسته» می دانند، حتمأ بايد با اين اصل محوری «جامعه باز » آشنا شوند که يکی از خصوصيات آن «جامعه»، نقد نظرات دگرانديش است. البته اين نقد نظرات نمی تواند و نبايد محدود به نيروهای مخالف گردد، بلکه شامل نيروهای طيف سياسی خود نير باشد!
متأسفانه اکثر ما ايرانيها هنوز با جوانب محوری يک «جامعه باز» آشنا نشده ايم؛ اگرچه اغلب از آن واژه در گفتار و نوشتارمان استفاده می کنيم. هنوز هستند افراد زيادی در بين تمام طيف های سياسی ، از جمله طيف ما مصدقيها که هر نوع انتقاد را «دشمنی» فرض میکنند.
من سعی می کنم در اين نوشته به چند قسمت از اظهارات آقای مهندس کورش زعيم اشاره کنم و نشان دهم که چرا و بچه دليل ،محتوی گفتار وی مغشوش و حتی دربعضی از موارد گفتار او درباره گوشه هائی از تاريخ معاصر وطنمان، اشتباه و «تحريف تاريخ» است..:
١ ـ گفتگوی آقای مهندس زعيم با «نشريه بين المللی کورش » با سئوال زير شروع شده است.
« پرسش ١: ابتدا شمه ای از فعالیتهای سیاسی خود را شرح دهید و اینکه از چه زمانی وارد همکاری با جبهه ملی شدید؟ »
آن جناب پاسخ خود را با جملات زير شروع کرده است:
«کورش زعیم: من از کودکی در یک محيط سیاسی و ملی بزرگ شدم. در سال های ١٣٢٧ و ١٣٢٨، شاهد جلسات سیاسی در خانه عموی پدرم، سید حسن زعیم با دکتر مصدق، دوست نزدیک و دیرینه او، و دیگر چهره های سیاسی زمان بودم. سید حسن زعیم مبارز مشروطیت و دوست و همکار سید حسن مدرس و محمد مصدق و نماینده مردم در مجلس شورای ملی دوره های چهارم و پنجم بود. زعیم پس از هفده سال تبعید سیاسی، در سال ١٣٢٥ به میهن بازگشته و مصدق هم پس از پانزده سال کناره گیری اجباری از سیاست، با آمدن زعیم دوباره فعال شده بود...
جلسات سیاسی منزل زعیم که همیشه در آنها دکتر محمد مصدق شرکت داشت، با حضور شخصیت هایی مانند آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی، سید ابوالحسن حائری زاده، شمس قنات آبادی، عبدالقدیر آزاد، دکتر علی شایگان، دکتر احمد متین دفتری، آیت الله حسن امامی، سید صادق طباطبایی و دیگران برگزار می شد. شادروان دکتر حسین فاطمی هم در زمان تحصیلاتش در پاریس تحت حمایت سید حسن زعیم و در تهران دوست خانوادگی ما بود و با ما رفت و آمد زیاد داشت. در زمانی که شاگرد کلاس چهارم دبستان امیر اتابک در خیابان اکباتان بودم، روزنامه دیواری را ابداع کردم. سال بعد به همين مناسبت دکتر مصدق در خانه سید حسن زعیم، در حضور چند نفر از بزرگان سیاسی روز، خودنویس خود را به من جایزه داد (سال ١٣٢٨). همان سال جایزه بهترین نویسنده سال پنجم دبستانی را هم گرفتم. آن جایزه را که کتاب «بسوی آینده» م. ا. به آذین بود، هنوز دارم...»
جملات بالا نشان می دهند که آقای مهندس کورش زعيم با محور قراردادن نام «عموی پدرش، مرحوم سيدحسن زعيم » و «قطار کردن نام تعدادی از سياستمداران دهه سوم ١٣٠٠ » ، اشاره به «روزنامه ديواری» و «خودنويس دکترمصدق» و «خانه عموی پدرش» ، به خوانندگان متن گفتگويش، چنين تلقين کند که مابين او در مقطع تاريخی سال های ١٣٢٧ (زمانيکه يک کودک نه ساله بوده) و ١٣٢٨ ( که ده سال داشته است ) با شخص دکتر مصدق رهبر نهضت ملی ايران يک نوع آشنائی و روابط خيلی نزديک وجود داشته است. در واقع سعی کرده است با آن داستان سرائی ، برای خود در«دوران کودکی» يک تاريخچه سياسی ملی تنظيم کند ، زمانيکه به داستان سرائی درباره دوران کودکی می پردازد و بدان منظور «خانه عموی پدر» و «خودنويس دکترمصدق» را به کمک ميطلبد ، با يک چرخش قلم، مبارزات و فعاليت های درخشان دکترمصدق در چهاردهمين دوره مجلس شورای ملی را از صفحات تاريخ معاصر ايران حذف می کند و ادعا می نمايد که شروع فعاليت مجدد سياسی دکتر مصدق همچون عموی پدرش، سال ١٣٢٥ بوده است.
حال چرا سال ١٣٢٥ ، حتمأ آنهم بدين خاطر که در مهرماه ١٣٢٥ فرمان انتخابات پانزدهمين دوره مجلس شورايملی صادرشده بود. در رابطه با آن فرمان در آنزمان ، عده ای ؛ ازجمله افراد انشعابی از حزب ايران، تحت نام «حزب وحدت ايران» ، بخاطر مبارزه و مقابله با «حزب دمکرات » قوام السلطنه شرکت در انتخابات آن دوره را در دستور کار خود قرار می دهند. در آن دوره انتخاباتی دکتر مصدق از ليست انتخاباتی ای حمايت می کند که در آن ليست ، نام حسن زعيم ، عموی پدر آقای مهندس کورش زعيم نيز وجود داشته است! (٤)
اما جالبترين بخش از جملات نقل شده از گفتار جناب مهندس زعيم ، مطالب زير می باشد:
« زعیم پس از هفده سال تبعید سیاسی، در سال ١٣٢٥ به میهن بازگشته و مصدق هم پس از پانزده سال کناره گیری اجباری از سیاست، با آمدن زعیم دوباره فعال شده بود.» (تکيه از منصور بيات زاده)
روشن نيست اين آقای محترم با مراجعه به کدام اسناد و مدارک و کتاب های تاريخی ، به چنين نتيجه ای رسيده اند که مصدق، « با آمدن زعیم دوباره فعال شده بود »، آنهم در سال ١٣٢٥. آيا چنين ادعای بی ربط و غلط ، «خلط مبحث» نيست؟ بنظر من بايد اين جمله آقای مهندس کورش زعيم را بعنوان « سخن سال » ١٣٨٩ انتخاب کرد! و بخاطر جايزه برای وی سعی نمود و کمک کرد تا «خودنويس » شخصيت سياسی ديگری که بتوان با نام وی ، «شخصيت سياسی» مهندس کورش زعيم را در سطح جهان نيز مطرح نمود، احتمالا «خودنويس ماندلا» و يا «خودنويس ويلی برانت» ... را بنحوی بدست آورد و به وی بعنوان «جايزه» سال ١٣٨٩ اهدا نمود!
اما برای من روشن نيست، آن فرد از اعضای هيئت تحريريه «نشريه بين المللی کورش » که با جناب مهندس کورش زعيم آن گفتگو را انجام داده است، چرا و بچه دليل زمانيکه آن «داستان» را از وی شنيد، برای وی توضيح نداده است که آقای محترم، عللی که سبب شدند تا دکتر محمد مصدق مجددأ وارد صحنه سياسی وطنمان ايران گردد، مربوط به برکناری رضاشاه مستبد از سلطنت در شهريور ١٣٢٠ بودند ، همان پادشاه مستبدی که دکتر مصدق نماينده تهران يکی از معروفترين سخنرانيهای خود را در تاريخ ٩ آبان ١٣٠٤ در مخالفت با بسلطنت رسيدن وی در مجلس دوره پنجم نموده بود. همان سخنرانی که يکی از بهترين و ارزنده ترين اسناد تاريخ معاصر ايران در دفاع از «حاکميت قانون» و مخالف با «نظام استبدادی» است.
دکترمصدق در آن مجلس در نهم بهمن ماه ١٣٠٤ گفت:
«... پادشاه فقط و فقط می تواند به واسطه رأی اعتماد مجلس يک رييس الوزرايی را به کار بگمارد.خوب اگر ما قائل شويم که آقای رييس الوزرا پادشاه بشوند آن وقت درکارهای مملکت هم دخالت کنند و همين آثاری که امروز از ايشان ترشح می کند در زمان سلطنت هم ترشح خواهد کرد ، شاه هستند، رييس الوزرا هستند، فرمانده کل قوا هستند. بنده اگر سرم را ببرند و تکه تکه ام بکنند و آقا سيد يعقوب هزار فحش به من بدهد زير بار اين حرف ها نمی روم ـ بعد از بيست سال خون ريزی آقای سيد يعقوب شما مشروطه طلب بوديد؟! آزادی خواه بوديد؟ بنده خودم شما را دراين مملکت ديدم که بالای منبر میرفتيد و مردم را دعوت به آزادی می کرديد، حالا عقيده شما اين است که يک کسی در مملکت باشد که، هم شاه باشد هم رييس الوزرا، هم حاکم! اگر اين طور باشدکه ارتجاع صرف است. استبداد صرف است پس چرا خون شهدای راه آزادی را بی خود ريختيد؟! چرا مردم را به کشتن داديد، می خواستيداز روز اول بياييد بگوييد که ما دروغ گفتيم، مشروطه نمی خواستيم، آزادی نمی خواستيم؛ يک ملتی است جاهل و بايد با چماق آدم شود... »(٥)
در هرحال برای من روشن نيست که اين «سياستمدار محترم» که همچنين خود را «مصدقی» می داند ، چرا و بچه دليل مقطع تاريخی «فعال شدن دکتر مصدق »، را سال ١٣٢٥ ذکر کرده است، آنهم « با آمدن زعیم » ؟!
همانطور که اشاره رفت ، برعکس ادعای آقای مهندس زعيم، فعاليت ها و مبارزات سياسی مجدد دکتر مصدق درسال ١٣٢٥ شروع نشد، بلکه ايشان ، همچون بسياری از فعالين و کوشندگان سياسی ميهنمان ايران پس از استعفای رضاشاه از مقام پادشاهی و فروپاشی نظام استبدادی آن دوران بدليل اشغال ايران در جنگ جهانی دوم از سوی ارتش متفقين در شهريور ماه ١٣٢٠ ، مجددأ به صحنه سياسی ايران وارد شد.
اگر چه در دوران استبدادی رضاشاهی بهيچوجه بمردم ايران اجازه داد نشد تا از حقوق قانونی خود، حقوقی که بنام حقوق ملت در قانون اساسی مشروطيت برآن تاکيد رفته بود بهرمند گردند، اما رژيم سرکوبگر و قانون شکن رضاشاه پهلوی بهيچوجه موفق نشد حافظه تاريخی ملت ايران راتضعيف نمايد. پس ازسقوط رژيم سرکوبگر رضاشاه پهلوی، حافظه تاريخی ملت آنچنان قوّی بود که در اولين انتخابات بعد از دوران رضاشاه، يعنی انتخابات چهاردهمين دوره مجلس شورايملی که در اواخرسال ١٣٢٢ برگزار شد، مردم تهران شخص دکتر محمد مصدق را بعنوان نماينده اول تهران انتخاب نمودند. همان نماينده ای که در مجلس شورايملی دوره پنجم، در مجلسی که نمايندگان آن شديدأ تحت فشار بودند تا از پادشاه شدن رضاخان سردارسپه دفاع کنند، بعنوان نماينده ملت از حقوق ملت ايران دفاع کرد و با پادشاه شدن رضا خان ، که آنرا « ارتجاع صرف واستبداد صرف » ناميد، بمخالفت برخاست.
آقای مهندس کورش زعيم ، حتمأ بايد در کتابهای تاريخی خوانده باشد که سالهای ١٣٢٣ و ١٣٢٤ ، سالهائی که مصادف با دوسال عمر چهاردهمين دوره قانونگذاری مجلس شورای ملی می شود. همان دوره قانونگذاری که عملکرد و سياستهای اتخاذ شده از سوی دکتر مصدق در آن دوره مجلس نقش بسیار بزرگی در شکل دادن دکترينی معروف به «راه مصدق» با خود بهمراه داشت .
ــ نطق تاريخی مصدق در١٦ اسفند ١٣٢٢ در چهاردهمين دوره قانونگذاری مجلس شورايملی، در ردّ اعتبار نامه سيد ضياء الدين طباطبائی و در آن رابطه به افشای ماهيت ارتجاعی کودتای سوم اسفند ١٢٩٩ سيد ضياء ـ رضاخان سردار سپه می پردازد و بر امر «استقلال و ازادی »تاکيد می ورزد. (٦)
ــ دکتر مصدق تز معروف به «سياست موازنه منفی» را در همان دوره مجلس مطرح کرد. تزی که پايه های فکری «حق حاکميت ملی(اشتات سوورنيتت )» را سبب شد!
ــ تصويب لايحه منع مذاکرات درباره اعطای امتياز نفت تا زمانيکه سرزمين ايران در اشغال ارتش بيگانه است ـ همان مصوبه ای که کمک کرد تا قوام السلطنه در مذاکره با استالين بتوافق برسند تا ارتش سرخ (قشون دولت شوروی) خاک ايران را ترک کنند!
ــ نطق دکتر مصدق در مجلس در رابطه با تمديد قرار داد دارسی در دوران سلطنت رضاشاه، زمانيکه سيد حسن تقی زاده وزير دارائی ايران بوده است, که طی آن قرارداد، مدت ٣٢ سال به عمر قرارداد دارسی اضافه شده بود، به افشای سياست دوران رضاشاهی پرداخت!
و...
در هرحال برای من روشن نيست که اين «سياستمدار محترم» که همچنين خود را «مصدقی» فرض می کند، چرا و بچه دليل مقطع تاريخی «فعال شدن دکتر مصدق » را سال ١٣٢٥ ذکر کرده است و بربخشی ازفعاليتهای يکی از بزرگترين شخصيت های تاريخ معاصر ايران، فردی که در تاريخ از او بعنوان «رهبر نهضت ملی ايران» ياد میشود و حتی عده ای از آزاديخواهان و استقلال طلبان ميهنمان ايران در دوران حياتش آن رادمرد بزرگ را « پيشوای ملت» خطاب می کردند، درآن گفتگو پرده استتار کشيده است؟!

ادامه دارد

دکتر منصور بيات زاده
شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۲۹ ژانويه ۲۰۱۱

پانويس:
١ ـ مهندس کورش زعيم ـ جبهه ملی ايران زير ذره بين؛
گفتگوی نشريه بين المللی کورش با کورش زعيم
به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

٢ ـ دکتر محسن قائم مقام ـ بنام احترام به تاريخ و ثبت مسئولانه آن؛
مروری در جعل تاريخ سياسی جبهه ملی ايران
به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

٣ ـ مهندس کورش زعيم ـ به آنان که منتقدان فطری من هستند.
به نقل از سايت سازمان سوسياليستهای ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

٤ ـ اسامی ليستی که دکترمصدق از آن در انتخابات دوره پانزدهم مجلس شورايملی پشتيبانی کرد عبارت بودنداز:
دکتر حسن امامی، شيخ العراقين بيات، شمس الدين جزايری، ارسلان خلعت بری، حسن زعيم، سيدمحمد صادق طباطبايی، محمدرضاتهرانچی، سيد ابوالقاسم کاشانی،دکتر متين دفتری، رحيم صفاری.
به نقل از سالنامه پارس ١٣٢٦ صفحه ١٤٦

٥ ـ نطق دکتر مصدق در مخالفت با پايمال کردن اصول قانون اساسی مشروطيت و پادشاه شدن رضاخان سردارسپه در مجلس شورايملی دوره پنجم قانونگذاری ـ نهم آبان ماه ١٣٠٤ .
به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

٦ ـ نطق دکترمصدق در مخالفت با اعتبارنامه سيد ضياء طباطبائی در مجلس شورايملی دوره چهاردهم در ١٦ اسفند ١٣٢٢ .
به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق