نگارحسینی
در ميان مراجعان براي دريافت طب سوزني، پزشك هم ديده ميشود. ندا 35ساله دندانپزشك است و اين ششمين جلسهاي است كه براي طب سوزني مراجعه ميكند. در مورد دلايل مراجعه ميگويد: «به شدت احساس خستگي ميكردم، در ساعتهاي پاياني شب هيچ انرژيای برايم باقي نميماند و آستانه تحريكم به شدت پايين آمده بود.»
اما تاثير طب سوزني بر اين علامتها چه بوده است؟ «خيلي آرام شدهام، حالا ميتوانم خودم را كنترل كنم...» ندا ميگويد كه اين جلسههاي سوزني برايش معجزه كرده است. او با وجودي كه پزشك است اما به درمانهاي دارويي اعتقاد چنداني ندارد و به خصوص معتقد است براي مشكلات روحي، طب مكمل روش موثري است. او اين مطب را از طريق يكي از استادانش شناخته است.
در پزشكي مكمل پيشگيري انجام ميشود
اعتراف ميكنم هميشه از سوزن ميترسيدم، از سوزنهاي طب سوزني بيشتر. تصور ميكردم چه لزومي دارد بنشيني درد يك عالمه سوزن را تحمل كني تا يك درد ديگر تمام شود. از تصوير اين سوزنهاي لاغر لرزان روي صورت وحشت داشتم تا اينكه بابت اين گزارش گذارم افتاد به مطب طب مكمل «دكتر كيارش ساعتچي.» ناچار بودم براي فهميدن حس سوزن، آن را تجربه كنم. چشمهايم را بستم و فكر كردم سر سوزن چندم جيغم درميآيد. سوزن اول و دوم در تاج سر زده شد، هيچچيز نفهميدم. سوزن سوم جايي ميان ابروهايم زده شد، آن را هم نفهميدم. سوزن چهارم روي پاي راست فرود آمد، اين يكي را با دردي خفيف حس كردم. دكتر ساعتچي اعتقاد داشت كه اين بخش با كبد در ارتباط است و كبد هم جايي است كه بابت همه استرسها و حرصخوردنها تاثير ميگيرد، بنابراين طبيعي بود كه اين يكي را احساس كنم. سوزن پنجم هم روي مچ پاي چپ هيچ دردي نداشت. همه ماجرا 15 دقيقه طول كشيد و من هيچ حسي جز خوابآلودگي نداشتم. آنهايي كه بابت مشكلات جسمي و روحي سراغ طب سوزني ميروند، ميگویند كه با يك جلسه نميشود نتيجه گرفت. طبيعي بود كه من هم نميتوانستم انتظار يك معجزه را در 15 دقيقه داشته باشم، اگر معجزهاي بود. معجزه آن روز برايم رهايي از هراس سوزنهاي لاغر لرزاني بود كه به اميد معجزه در بدنها فرو ميرود.
در پزشكي مكمل پيشگيري انجام ميشود
اعتراف ميكنم هميشه از سوزن ميترسيدم، از سوزنهاي طب سوزني بيشتر. تصور ميكردم چه لزومي دارد بنشيني درد يك عالمه سوزن را تحمل كني تا يك درد ديگر تمام شود. از تصوير اين سوزنهاي لاغر لرزان روي صورت وحشت داشتم تا اينكه بابت اين گزارش گذارم افتاد به مطب طب مكمل «دكتر كيارش ساعتچي.» ناچار بودم براي فهميدن حس سوزن، آن را تجربه كنم. چشمهايم را بستم و فكر كردم سر سوزن چندم جيغم درميآيد. سوزن اول و دوم در تاج سر زده شد، هيچچيز نفهميدم. سوزن سوم جايي ميان ابروهايم زده شد، آن را هم نفهميدم. سوزن چهارم روي پاي راست فرود آمد، اين يكي را با دردي خفيف حس كردم. دكتر ساعتچي اعتقاد داشت كه اين بخش با كبد در ارتباط است و كبد هم جايي است كه بابت همه استرسها و حرصخوردنها تاثير ميگيرد، بنابراين طبيعي بود كه اين يكي را احساس كنم. سوزن پنجم هم روي مچ پاي چپ هيچ دردي نداشت. همه ماجرا 15 دقيقه طول كشيد و من هيچ حسي جز خوابآلودگي نداشتم. آنهايي كه بابت مشكلات جسمي و روحي سراغ طب سوزني ميروند، ميگویند كه با يك جلسه نميشود نتيجه گرفت. طبيعي بود كه من هم نميتوانستم انتظار يك معجزه را در 15 دقيقه داشته باشم، اگر معجزهاي بود. معجزه آن روز برايم رهايي از هراس سوزنهاي لاغر لرزاني بود كه به اميد معجزه در بدنها فرو ميرود.
رنگهاي كرم ، قهوهاي و سبز به علاوه شمع و نورهاي موضعي ملايم در ورود به مطب، بشارت فضايي آرامبخش ميدهد. چند خانم در ابتداي ورود در مطب به انتظارند. تعدادي از آنها براي بررسيهاي پزشكي آمدهاند، برخي براي گرفتن درمان طب سوزني. اتاقهاي ريلكسيشن و ماساژ هستند كه نشان ميدهد در اين مطب جدا از طب سوزني چنين خدماتي نيز ارايه ميشود. در ميان مراجعان همه سني ديده ميشود. از 18ساله تا 70ساله. اما جالب اينجاست كه در ميان اين مراجعان هيچ مردي ديده نميشود. امروز مطب در تسخير زنان است.
خروج از مطب با حال خوش
«مريم» 33ساله و كارشناس گرافيك است. مشكل خاصي ندارد و تنها براي انجام چكآپ آمده است. معتقد است بررسيهايي كه اينجا انجام ميشود، بسيار ظريفتر از آن چيزي است كه در طب مدرن انجام ميشود: «اين بررسيها ميتواند با آگاه كردن فرد از نقاط ضعف بدن در حال حاضر، از شكلگيري و پيشرفت بيماري در آينده جلوگيري كند، براي مثال نمودارهاي سلامت نشان ميدهد قلب يا كبد از تنظيم خارج شده و نياز به توجه و اقدامات تشخيصي بيشتر نظير نوار قلب، سونوگرافي كبد يا بررسي ميزان چربي خون و آنزيمهاي كبدي دارند.» «مريم» حدود ششسال است از طب مكمل استفاده ميكند، اما آيا مشكل خاصي هم داشته كه با استفاده از طب مكمل درمان شده است؟ پاسخ او مثبت است: «شست پاي راستم حالت خوابرفتگي داشت، اين بابت مشكل كبد بود كه آزمايشهاي معمول چيزي از آن نشان نميداد.» «مريم» جدا از طب سوزني هوميوپاتي را نيز تجربه كرده است، هر چند نه به اندازه طب سوزني. ماجراي آشنايي مريم با طب سوزني از يكي از آشنايانش آغاز ميشود، به علاوه اينكه او به طور معمول ترجيح ميداده از داروهاي شيميايي استفاده نكند. او معتقد است تاثير طب سوزني بر افراد مختلف متفاوت است اما در نهايت او معمولا با حال خوشي از مطب خارج ميشود.
خواب شبانه به لطف طب سوزني
در كنار «مريم»، «راحله» نشسته،- دوست مريم- كه از طريق او با طب سوزني آَشنا شده است. او براي چكآپ كلي آمده است، چيزي كه آن را «سلامت كلنگر» ميخواند. راحله مهندس شيمي و مربي يوگاست، اما دليل مراجعه راحله به مطب چه بوده است: «نميدانستم چه مشكلي دارم؛ تنها ميدانستم كه حالم خوش نيست، نميتوانستم بخوابم...» راحله ميگويد كه طب سوزني از همان جلسههاي ابتدايي موجب شده است كه بتواند بخوابد: «بعد از دو، سه جلسه ناگهان همه چيز تغيير كرد، اشتهايم خوب شد و اضطرابم كمتر شد به علاوه اينكه خوابم تنظيم شد.» به گفته راحله، يكي از تاثيرات مهمي كه در طب مكمل براي او رخ داده است، تشخيص اشكال در كيسه صفرا بوده است. پزشك درمانگر او تقاضاي سونوگرافي كرده و در آن سنگ صفرا تشخيص داده شده است. حالا راحله با وجودي كه كمتر از 10 جلسه به مطب مراجعه كرده، ميگويد تاثيرات او چشمگير بوده و ميخواهد آن را ادامه دهد. مراجعان به سرعت ميآيند و ميروند. هر جلسه حول و حوش يك ساعت زمان ميبرد و به نظر ميرسد جملگي از پرداخت هزينه درمان راضي هستند.
بياعتقاد به پزشكي كلاسيك
خانم «تهراني» آن سوي مطب به انتظار نوبت نشسته است. 57ساله است و به گفته خودش ديپلم طبيعي 40سال پيش را دارد، اما در مورد طب مكمل زياد مطالعه كرده است. او با وجودي كه فرزند و عروسش هر دو پزشك هستند به پزشكي كلاسيك اعتقادي ندارد: «من فكر ميكنم وجود انسان با طبيعت و جهان هستي در ارتباط است و بيماري به اين معني است كه قهري در اين ميانه اتفاق افتاده است...» اين دومين جلسهاي است كه خانم تهراني براي معالجه به اين مطب آمده است. مشكل چه بوده؟ «كبدم مشكل داشته است.» او ميخواهد حالا حالاها اين شيوه از درمان را ادامه دهد.
رهايي از افسردگي
مينا 42سال دارد. رنگ و رو و رفتارش حكايت از اندكي افسردگي دارد كه خودش آن را تاييد ميكند. در مورد حضورش در مطب طب سوزني ميگويد كه حدود يك سال پيش با مشكل افسردگي به اينجا آمده است، در حالي كه پيش از امتحان كردن طب مكمل، پيش روانشناس رفته بوده و ششماهي هم دارو مصرف كرده است. اما چرا بعد از اين طب سوزني را ترجيح داده است: «زمان بازدهي داروهاي ضد افسردگي طولاني است، به علاوه اينكه موجب ميشود روال معمول زندگي به هم بخورد، اين است كه ترجيح ميدهم طب مكمل را امتحان كنم.» آيا اين درمانهاي مكمل تاثيري چشمگير هم داشته است؟ پاسخ مينا مثبت است: «در مورد درمان افسردگي اين درمانها به خوبي پاسخ دادند و تاثير آن هم سريع بوده است.» مينا تجربههاي ديگري هم داشته است: «يك بار شانهام به شدت درد ميكرد، طب سوزني را انجام داده و ظرف يك روز درد تمام شد.» مينا مديريت بازرگاني خوانده است و از طريق اينترنت با طب سوزني آشنا شده است. او حالا اين شيوه از درمان را به همه توصيه ميكند.
برايم معجزه رخ داد
در ميان مراجعان براي دريافت طب سوزني، پزشك هم ديده ميشود. ندا 35ساله دندانپزشك است و اين ششمين جلسهاي است كه براي طب سوزني مراجعه ميكند. در مورد دلايل مراجعه ميگويد: «به شدت احساس خستگي ميكردم، در ساعتهاي پاياني شب هيچ انرژيای برايم باقي نميماند و آستانه تحريكم به شدت پايين آمده بود.» اما تاثير طب سوزني بر اين علامتها چه بوده است؟ «خيلي آرام شدهام، حالا ميتوانم خودم را كنترل كنم...» ندا ميگويد كه اين جلسههاي سوزني برايش معجزه كرده است. او با وجودي كه پزشك است اما به درمانهاي دارويي اعتقاد چنداني ندارد و به خصوص معتقد است براي مشكلات روحي، طب مكمل روش موثري است. او اين مطب را از طريق يكي از استادانش شناخته است.
طب سوزني در 70سالگي
اما از همه ردههاي سني ميتوان در ميان مراجعان مطب ديد. مهري خانم، 70ساله ازسالخوردهترين مراجعان مطب است. بابت كمردردي كه سالهاي سال است با آن دست و پنجه نرم ميكند به مطب آمده است. انحناي ستون فقراتش مادرزادي است و سالهاي سال است همه جور درماني را غير از عمل جراحي انجام داده است. دست آخر به هوميوپاتي و طب سوزني رسيده است تا جايي كه به گفته خودش حالا در اين سن و سال و در جايي كه همسرش را به تازگي از دست داده است، ميتواند بدون نياز به كسي كارهايش را بكند و در خانهاش به تنهايي زندگي كند. او هر چند كه سرپابودنش با اين مشكل مادرزادي را مستقيما بابت استفاده از طب مكمل نميداند، اما معتقد است كه اين روش به او كمك شاياني كرده است. پروانه هم 38 ساله است. ديپلم دارد و بابت فلج صورت براي گرفتن درمان طبسوزني آمده است. ميگويد تاثير طبسوزني آنقدر روي صورتش چشمگير بوده كه حالا ميتواند هر دو طرف صورتش را تكان دهد، به خوبي حرف بزند و هنگامي كه غذا ميخورد، غذا از گوشه لبهايش بيرون نريزد.
در پزشكي مكمل پيشگيري انجام ميشود
در ميان مراجعان مطب، مردي ديده نميشود. آيا مردان كمتر به طب مكمل معتقدند؟ به اعتقاد دكتر كيارش ساعتچي، در بسياري از آمارهاي رسمي و غيررسمي دنيا در حدود 30درصد مراجعان براي دريافت درمانهاي مكمل، مردان هستند: «اين يافتهاي است كه در طب غربي و مدرن هم تا حدودي ديده ميشود.» بابت كدام دليل؟ دكتر ساعتچي در توضيح دلايل اين مورد ميگويد: «خانمها غالبا زودتر به عدم تعادل و ناهماهنگيها در ذهن و بدنشان آگاه ميشوند و سريعتر و راحتتر آن را ميپذيرند و بيان ميكنند، اين است كه چه در طب غربي و چه در طب مكمل زنان بيشترين درصد مراجعان را به خود اختصاص ميدهند.» اما مردم بيش از همه بابت چه مشكلاتي به طب مكمل مراجعه ميكنند؟ دردها مانند سردرد، كمر درد و زانو درد، مشكلات روان تني شامل تمامي علايم جسمي ناشي از استرس، احساس ضعف و خستگي و درمان اضافه وزن، بيشترين مواردي هستند كه مردم براي درمان آنها مراجعه ميكنند. هرچند به گفته ساعتچي بسياري از افراد براي گرفتن دستورالعملهايي براي زندگي بهتر و بالا بردن كيفيت زندگي نيز به مطب مراجعه ميكنند. آنچه موجب ميشود كه بسياري از افراد و بهخصوص بعضي از پزشكان، طب مكمل را در درمان بيماران چندان كارا ندانند، آن است كه تصور ميكنند در استفاده از طب مكمل، زمان براي درمانهاي مدرن از دست ميرود و اين ميتواند به وخيم شدن حال بيمار بينجامد. دكتر ساعتچي معتقد است با وجود اينكه در برخي كشورها فردي كه روشهاي طب مكمل را انجام ميدهد، لازم نيست ضرورتا پزشك باشد، در مجموع بهتر است پزشكان ارايهدهنده اصلي طب مكمل باشند با اين توضيح كه: «اينكه وزارت بهداشت در ايران اصرار دارد طب مكمل را تنها پزشكان انجام دهند، بابت آن است كه در اين روشها، فوريتهاي پزشكي از دست نرود.» او البته معتقد است پزشكي كه طب مكمل انجام ميدهد نبايد در مورد روشهاي طب مكمل يا پزشكي كلاسيك تعصب داشته باشد زيرا روشي كه بهترين نتيجه را خواهد داشت، طب ادغام شده است: «تلفيقي از پزشكي غربي و طب مكمل.» به اعتقاد او پزشكان طب مكمل كاري ميكنند كه بيمار صرفا وابسته به داروهاي شيميايي نباشد و كيفيت زندگي او بهبود يابد، موردي كه در پزشكي تكيهكننده بر درمانهاي شيميايي صرف، تقريبا به دست فراموشي سپرده شده است. اما چه لزومي دارد در جايي كه ميشود فردي با درمانهاي كلاسيك بهبود يابد، از طب مكمل استفاده كند؟ دكتر ساعتچي در پاسخ به اين پرسش ميگويد: «در بسياري از موارد، تشخيصهايي كه در طب مكمل داده ميشود ظريفتر از طب كلاسيك است، براي مثال در اين روش پيش از آنكه مشكلي قابل تشخيص در سونوگرافي يا آزمايش خون و ادرار براي كليهها پيش بيايد، ميتوان با تكيه بر نبض بيمار و شرح حال او، فرآيند در حال پيشرفت افت عملكرد كليهها را پيشبيني كرد.» به اعتقاد او خصوصيتي كه پزشكي مدرن را از طب مكمل جدا ميكند اين است كه پزشك در طب كلاسيك عمدتا تلاش بر درمان بيماري دارد، اما در پزشكي مكمل پيشگيري و آموزش شيوه زندگي سالم به بيماران از اولويت بسيار مهمي برخوردار است.»