به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، دی ۱۸، ۱۳۹۰

چهل و چهارمین سالگرد در گذشت جهان پهلوان تختی
رازی که هرگز فاش نشد
"من فرزند درد و رنج بودم و با اين درد خو گرفتم. هميشه مردمي را که مرا دوست دارند، دوست داشته ام و مي دانم آينده به کساني تعلق دارد که بيشتر رنج برده اند."
۴۴سال از خزان عمر جهان پهلوان «غلامرضا تختي» گذشت اما راز مرگ اين قهرمان ملي همچنان پشت پرده ابهام است. جهان پهلوان «تختي» يکي از اسطوره هاي ورزش ايران است که نام وي به خاطر جوانمردي هايش بر سر در بيشتر ورزشگاه هاي کشور به چشم مي خورد. هر گاه نام و يادي از جوانمردي هايش به زبان مي آيد يا به تصوير کشيده مي شود جاودانه بودنش در اذهان تمامي کساني که او را ديده و از خوبي هايش شنيده اند زنده مي شود; شير مردي که علاوه بر افتخار آفريني ها و قهرماني در ميدان هاي جهاني و المپيک، ويژگي هاي والاي اخلاقي داشت.  
پيکر وي ساعت ۹ صبح ۱۷ دي ۱۳۴۶ در شرايطي در اتاق شماره ۲۳ هتل آتلانتيک در خيابان تخت جمشيد تهران پيدا شد که حفره اي خونين به عمق پنج سانتي متر در پشت جمجمه اش ديده مي شد. ساواک اما وصيت نامه اي به شماره ۳۴۲۸ در دفترخانه اسناد رسمي ۲۰۲ ثبت کرد تا نشان دهد «غلامرضا» خودکشي کرده است. هر چند شايعه جعلي بودن اين وصيتنامه با توجه به اظهارات يک عريضه نويس دادگستري، قوت گرفت اما آن موقع هيچکس از ترس حکومت جرات نکرد پيگير حقيقت باشد. ساواک حتي خبرهاي عوام فريب اين مصيبت ملي را خودش تنظيم کرد و براي چاپ به روزنامه ها داد.
چهل وچهارمين سالگرد درگذشت جهان پهلوان تختي است. تاريخ ايران زمين، تاريخ پهلواني است و آيين آن خردورزي، رادي و فتوت، راستي و مردم داري.
ابعاد شخصيتي جهان پهلوان تختي تنها به ميدان ورزش و تشک کشتي محدود نمي شد. تختي قبل از آنکه در روي تشک با حريفان دست و پنجه نرم کند، با نفس خود به مبارزه پرداخته بود.
تختي، قهرمان مردم است، مردم چرا قهرمان خود را دوست دارند! در طول ساليان دراز مردم ما، قهرمان المپيک و جهان و آسيا بسيار ديدند، اما چرا تختي را جهان پهلوان مي نامند؟
آيا تاکنون به اين شعارها که مردم در اماکن ورزشي و فرودگاهها در استقبال از او مي دانند توجه کرده ايد:

"رستم ايران کيه... غلامرضا تختي يه!"

"شير دليران کيه... غلامرضا تختي يه!"

او را رستم ايران نام نهادند، او را شير دليران ناميدند. براستي که او شير دليران نبرد با خود، با من من است. او عملا به همه ياد داد و آموخت که اگر مي خواهي زندگي کني ابتدا بايد حريم هاي زندگي خود و ديگران و اجتماع را بشناسي و سپس گام برداري. او به ما آموخت که مي شود قهرمان شد ولي پهلوان ماند.
غلامرضا تختي روز پنجم شهريور سال ۱۳۰۹ در خانواده اي مذهبي در محله خاني آباد ديده به جهان گشود تا آخرين فرزند رجب تختي باشد. پدربزرگش حاج قلي چون در تخت بلندي مي نشست و بنشن مي فروخت به تختي مشهور شد تا يکي از آشناترين شهرت هاي خانوادگي ايران اين گونه شکل بگيرد.مثل خيلي از بچه هاي جنوب شهر تهران به کشتي علاقمند شد و با تمرين و پشتکار زياد به دوبنده تيم ملي رسيد.سال ۱۹۵۱ در هلسينکي فنلاند بود که براي اولين بار به نام ايران روي تشک رفت و عمر طولاني قهرماني اش را آغاز کرد.او تا سال ۱۹۶۵در قالب تيم ملي آزاد در مسابقات جهاني و المپيک حضور يافت که از اين رهگذر آرشيوي کامل از مدال هاي جهاني و المپيک براي خود بر جاي گذاشت.حضور در چهار المپيک ۱۹۵۲ هلسينکي، ۱۹۵۶ ملبورن، ۱۹۶۰ رم و ۱۹۶۴ توکيو براي او يک طلا و ۲ نقره به همراه داشت.
تختي هيچ گاه به طبقه خود پشت نکرد و همواره از سختي هايي مي گفت که به چشم ديده بود:
"من فرزند درد و رنج بودم و با اين درد خو گرفتم. هميشه مردمي را که مرا دوست دارند، دوست داشته ام و مي دانم آينده به کساني تعلق دارد که بيشتر رنج برده اند."
در مسابقات جهاني و آسيايي هم مدال هاي رنگارنگي کسب کرد تا همچنان عنوان پرافتخارترين کشتي گير ايران را به خود اختصاص داده باشد. تختي در بازيهاي المپيک ۱۹۵۶ ملبورن استراليا توانست صاحب نخستين مدال طلاي خود شود. همچنين تختي در همان سال با غلبه بر "حسين نوري" به مقام پهلواني ايران دست يافت و بازوبند پهلواني را از آن خود کرد و در سال هاي ۱۳۳۶ و ۱۳۳۷، اين عنوان را تکرار کرد.

ويترين افتخارات جهان پهلوان "غلامرضا تختي":

-مدال نقره جهان در سال ۱۹۵۱ در هلسينکي فنلاند.

-مدال نقره بازيهاي المپيک ۱۹۵۲ در هلسينکي فنلاند.

-مدال نقره جشنواره جهاني سال ۱۹۵۳ در ورشو لهستان.

-مدال طلاي بازيهاي المپيک ۱۹۵۶ در ملبورن استراليا.

-مدال نقره جهان در سال ۱۹۵۸ در صوفيه بلغارستان.

-مدال طلاي بازيهاي آسيايي ۱۹۵۸ در توکيو ژاپن.

-مدال طلاي جهان در سال ۱۹۵۹ در تهران.

-مدال نقره بازيهاي المپيک ۱۹۶۰ در رم ايتاليا.

-مدال طلاي جهان در سال ۱۹۶۱ در يوکوهاماي ژاپن.

-مدال نقره جهان در سال ۱۹۶۳ در توليدو آمريکا.

تختي پس از اين مسابقه به خاطر بيماري در آمريکا تحت عمل جراحي قرار گرفت و در کشتي گيري به بازنشستگي رسيد. "جهان پهلوان تختي" اولين کشتي گير ايراني است که موفق شد در سه وزن مختلف صاحب مدال هاي جهاني و بازيهاي المپيک شود. «الکساندر مدويد» حريف «تختي» و قهرمان جهان و المپيک وقتي تنديس وي را مقابل خانه کشتي ديد اشک ريخت و گفت: کساني که «غلامرضا» را مي شناسند مي دانند اين مجسمه برايش خيلي کوچک است. «تختي» اما که بود که امروز هم بيش تر مردم با نام و افتخارهايش آشنا هستند; مردي که علاوه بر دريافت نشان هاي طلايي کشتي در رقابت هاي جهاني و المپيک، قلبها را به تسخير خود درآورد.

گفتند که خودکشي بود، از بس که در خوشي بود!

«تختي» يک پهلوان و قهرمان ملي و دوست داشتني بود و هنگام مرگ اسرارآميزش، مردم هرگز علت رسمي اعلام شده (خودکشي) را نپذيرفتند; آخر اسطوره و نماد سربلندي ملت بود و هيچکس باور نداشت سلطان قلبها خودکشي کرده باشد. جهان پهلوان «تختي» فقط ۳۷ بهار به چشم ديد.اکنون که در ميدان هاي مختلف ورزشي بعضا حرکت هاي ناشايست و غيرجوانمردانه به طور مستقيم براي ميليونها بيننده پخش مي شود بيش از هر چيز به سمبل هاي واقعي، نظير جهان پهلوان «تختي» نياز داريم.

جلال آل احمد: تختي زنده است

از آن همه جماعت هيچکس حتي براي يک لحظه به احتمال خودکشي فکر نمي کرد. آخر جهان پهلوان باشي و در بودن خودت جبران کرده باشي نبودن هاي فردي و اجتماعي ديگران را و آن وقت خودکشي کني؟
اين قهرمان که خاک «خاني آباد نو» را خورده بود هرگز به نااميدي نمي انديشيد; آخر اميد يک ملت بود، ملت ايران.تختي زنده است باور کنيد.

عکاس تختي چه مي گويد؟

عکاسي که از «غلامرضا» عکس مي گرفت و در اختيار قهرمان قرار مي داد تا به دوستداران بي شمارش اهدا کند يک روز از او خواست به آتليه برود.دوربينش خيلي معمولي بود و کيفيت عکسها چندان جالب نبود.قهرمان المپيک ۱۹۵۶ ملبورن اما به عکاس گفت: همين عکسها خوب است! وقتي عکاس بيشتر اصرار کرد، جهان پهلوان اظهار داشت: من خجالت مي کشم و ناراحت هستم که رو به روي دوربين بنشينم و با ژست براي عزيزان خودم (مردم) عکس بگيرم.

امروز دوباره همه در ابن بابويه اين گورستان پير پايتخت جمع خواهند شد. مثل هر سال پير و جوان و مرد و زن، سرما را فراموش کرده و ساعتي به مرور خاطراتش مي پردازند.آرامگاهش شلوغ است، فاتحه اي نثار روح بلند جهان پهلوان مي کنند حتي آنهايي که در روزگار حيات، عذابش داده اند.
دست نوشته و پارچه نوشته هاي زيادي ديده مي شود و هر کسي به نوعي تختي را از خود مي داند; حتي آنهايي که در سال هاي پاياني عمر اين قهرمان با او نامهرباني کرده اند. امروز(۱۷ دي) که بيايد فقدان جهان پهلوان ۴۴ ساله مي شود و من در عجبم از قهرماني که ۴۴ سال بر مرگش ناله سر مي دهند و جوانمردي هايش را به ياد مي آورند.
احترام آزادی