به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، آذر ۰۳، ۱۳۹۱

دلبر توکلی
قتل فروهرها در حافظه تاریخی ایران ماند
 پرستو فروهر: «از حوالی ظهر (روز اول آذرماه سال 1391) در اطراف خانه مستقر شدند، خیلی به چشم نمی آمدند، همه لباس شخصی بودند و هیچ کدام لباس نیروی انتظامی به تن نداشتند.»
  چهارده سال از به قتل رسیدن "داریوش فروهر" و همسرش "پروانه اسکندری" در منزل مسکونی شان درخیابان هدایت در تهران می گذرد. اما همچنان دستگاه قضایی ایران، پیگیری های مستمر و دادخواهی "پرستوفروهر" (دختر فروهرها) را بی پاسخ گذاشته است.

وی در گفت وگوی تلفنی با بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه می گوید؛ نه تنها تا به حال پاسخی به من داده نشده، بلکه حتا از برگزاری مراسم یادبود در خانه ای که قتگاه پدر و مادرم است هم جلوگیری کردند. آنها اجازه ندادند نزدیکان مان برای ابراز همدردی بیایند و در بدو ورود به ایران پاسپورتم را از من گرفتند و برگه ای دادند تا 7 آذرماه مراجعه کنم.

پرستو فروهر، معتقد است که حکومت جمهوری اسلامی می خواهد با برخورد تهدید آمیز، او را از پیگیری پرونده قتل پدر و مادرش بازدارد.

او روز یکشنبه ۲۸ آبان ماه به اداره اطلاعات احضار شد ومقامات امنیتی ایران به وی گفته‌اند، حضور چهره‌های سیاسی در سالگرد قتل پدر و مادرش ممنوع است و اگر کسی در این مراسم شرکت کند با مشکل روبرو خواهد شد.

پرستو فروهر می گوید؛ پدر و مادرم در طول عمرشان فعال سیاسی بوده‌اند، تمام دوستان و آشنایان شان سیاسی هستند، و قتل آنها نیز سیاسی بوده است. حالا چطور به من می‌گویند آدم‌های سیاسی در مراسم پدر و مادرم نیایند! اصلا چطور می‌خواهند آدم‌های سیاسی را مشخص کنند، مگر آدم‌های سیاسی رنگ پوست شان با بقیه فرق می‌کند؟!

او تاکید می کند که روز اول آذر (روز قتل پدر و مادرش) در حافظه تاریخی ملت ایران ثبت شده و این روز، روز بزرگداشت پروانه و داریوش فروهر است و او به روال تمامی ۱۴ سال گذشته در این روز در خانه پدر و مادرش یاد آنها را زنده نگه می‌دارد.

پرستو فروهر می گوید؛ درست است که دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به وظیفه ای که بر دوشش بوده برای پیگیری صحیح و عادلانه همراه با راستگویی این پرونده، شانه نداد و روند برعکسی را طی کرد، اما درطی این تلاش نوعی آگاهی عمومی نسبت به این جنایت ها و روندی که پس از آن طی شد در جامعه بوجود آمد. نوعی آگاهی نسبت به حق خود، برای وادار کردن مسئولان به پاسخگویی بیشتر از گذشته در بین مردم ایجاد شد. این ها دستآوردهای تلاشی بود که همه ما و نه فقط من، بلکه بسیاری از دیگر قربانیان قتل ها و جنا یت های سیاسی و دگر اندیشان مطبوعات و بسیاری کسان دیگرانجام داده اند.

او همچنین معتقد است که؛ دادخواهی وقتی انجام می شود که در یک روند قضایی حقوقی صحیح، تمامی ابعاد چنین جنایت هایی آشکار شود و تمام آن ناگفته ها از سوی کسانی که چنین جنایت هایی را نه تنها انجام دادند، بلکه بافت و ساختار آن را در دل حکومت ساختند، در دادگاه صالحه ای که قصدش اجرای عدالت باشد مطرح شود وتمامی زوایای این جنایت ها آشکار شود.

قتل‌های زنجیره‌ای

"داریوش فروهر" و همسرش "پروانه اسکندری"، دو فعال شناخته شده سیاسی و اجتماعی در 30 آبان ماه سال 1377 در منزل خود با ضربات چاقو به قتل رسیدند و با فاصله دوهفته از کشته شدن آنان "محمد مختاری" و "محمد جعفر پوینده"، دو تن از اعضای کانون نویسندگان ایران نیز به قتل رسیدند .

این وقایع که با هدف ایجاد وحشت در جامعه فرهنگی و حذف برخی روشنفکران، صورت گرفت به "قتل‌های زنجیره‌ای" معروف شد و سرانجام در دی ماه همان سال، وزارت اطلاعات دولت محمد خاتمی، با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد که "معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس، کج اندیش و خودسر این وزارت"، مرتکب این قتل ها شده‌اند.

پس از انتشار این اطلاعیه، "سعید امامی" یکی از اعضا وزارت اطلاعات در ارتباط با پرونده قتل های زنجیره ای دستگیرشد و پس از مدتی خبر خودکشی او در زندان (با خوردن "واجبی") منتشر شد.

پرستو فروهر با اشاره به این که "قتل های زنجیره ای" از سوی یک دستگاه حکومتی انجام شده است می گوید؛ خود کسانی که به عنوان مجریان قتل در پرونده اعترافاتِ شان را خوانده ام، گفته بودند که از سال ها پیش حذف فیزیکی "دگراندیشان" جزو وظایف سازمانی آنها بوده است، بنا براین مسئله این نیست که افراد خاصی که این عمل را مرتکب شدند دستگیر شوند چرا که آنها فرمانبر ساختاری بودند که در آن دستور دهنده و بستر فکری که این آدم ها درآن تربیت شده اند و به خودشان اجازه داده اند تا دست به چنین جنایاتی بزنند هم، مهم است.

پروانه اسکندری و داریوش فروهر

"پروانه اسکندری" (فروهر) در بیست ونهم اسفندماه سال 1317 در شهر تهران پای به عرصۀ وجود گذاشت. ازنوجوانی به فعالیت های سیاسی روی آورد و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه در رشتۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و در همین رشته فارغ اتحصیل شد.

او در سال 1337 به عضویب حزب ملت ایران در آمد و در جنبش دانشجویی در سال های دهۀ چهل نقشی فعال داشت . در سال 1340 به عنوان اولین نمایندۀ زنان در کنگرۀ جبهۀ ملی شرکت کرد. انتشار مخفیانۀ خبرنامۀ جبهۀ ملی، سردبیری روزنامۀ جبهۀ ملی ، عضویت در شورای نویسندگان "آرمان ملت"- ارگان حزب ملت ایران- و بالاخره عضویت شورای رهبری این حزب از دیگر فعالیت های اوست او در سال 1340 با "داریوش فروهر" پیوند زناشوئی بست.

"داریوش فروهر" دبیر کل حزب ملت ایران و از رهبران جبهه ملی ایران بود. وی در دوران نخست وزیری مصدق، رهبری حزب ملت ایران را در دست داشت. پس از کودتای ٢٨ امرداد، داریوش فروهر برای اجرای قانون اساسی مشروطه و برقراری مردم سالاری به مبارزات خود ادامه داد. بخاطر این مبارزات، ١٤ سال را در زندان سپری کرد. با آغاز انقلاب ١٣٥٧، به مبارزات مردم پیوست. وی در دولت مهدی بازرگان وزیر کارو سپس وزیر مشاور بود.

داریوش فروهر، از آغاز سال ١٣٥٩ به صف منتقدین نظام جمهوری اسلامی پیوست. در سال ١٣٦٠ چند تن از اعضای حزب وی اعدام شدند. خود او نیز به زندان افتاد. "داریوش فروهر" از مخالفین رادیکال نظام جمهوری اسلامی در داخل کشوربود و خواستار برگزاری یک همه پرسی برای تعیین یک نظام حکومتی جدید برای ایران شده بود.

پرستو فروهر در خصوص زندگی مبارزاتی پدر و مادرش می گوید؛ به هر صورت من شاهد زندگی و تلاش آنها در دوره ی استبداد آریامهری و بعد دوره ی کوتاه امید های دور و دراز به انقلاب و بعد هم نا امیدی و دوباره خود را جمع کردن و سر پا ایستادن و آغاز به تلاش کردن شان بودم.

وی که خود نقاش و فعال حقوق بشر است، پس از به قتل رسیدن پدرو مادرش اقدام به نوشتن و انتشار دو کتاب با نام های "سرزمینی که پدر و ماردم در آن به قتل رسیدند" و "بخوان به نام ایران" کرد.

او معتقد است نگاه به گذشته فقط پر از تلخی فاجعه نیست و می گوید؛ من خودم هم در کلنجار با فاجعه ی قتل پدر و مادرم و به ثمر نرسیدن تمام تلاش هایی که برای دادخواهی تا به امروز انجام داده ام، همواره به خودم نهیب می زنم که خودِ ایستادگی هم، می تواند به آدم نوعی حس زلال انسانی بدهد.