هیئت بعثت یزد در عزاداری محرم امسال علیه ظلم و جنایت رژیم حاکم بر ایران است.
این شهر مردگان است/ آواز تازه ممنوع
تنهای مرده بر خاک/ مردان زنده در گور
آنچه می خوانید و می شنوید، دو شعر از نوحههای هیئت بعثت یزد در عزاداری محرم امسال علیه ظلم و جنایت رژیم حاکم بر ایران است.
گفتند گل مگویید/ این حکم پادشاه است
چشم و چراغ بودن/ روشن ترین گناه است
حکم شکوفه تکفیر/ حد بنفشه زنجیر
سهم سپیده تبعید/ جای ستاره چاه است
این شهر مردگان است/ آواز تازه ممنوع
لبهای غنچه آزاد/ گل بی اجازه ممنوع
دارالخلافه آباد/ جهل و خرافه آزاد
بیداد پشت بیداد/ حرف اضافه ممنوع
گل بی اجازه ممنوع
این سایه باوران را/ ظلمت ز نور بهتر
در قصر کوفه سنگ است/ آیین زور بهتر
نجوا به چاه اولی/ سر در تنور بهتر
این شهر بی هیاهو/ دیروز باورت کو
شور قلندرت کو/ بانگ ابوذرت کو
این کوچهها علی را/ تسلیم چاه کردند
آیینه را شکستند/ نفرین به ماه کردند
یک سو ستاره زخمی/ یک سو پرنده در گور
تنهای مرده بر خاک/ مردان زنده در گور
حاشا از این تباهی/ تا کی شب و سیاهی
آن روی دیگرت کو
************
من حسینم رو به سوی راستی بازآوردید ای قوم
روز عاشورا غروب است، صبح بیداری است برگردید
های های ای مردم از بیراهه برگردید برگردید
پرچم دشمن نمایان شد اگر مردید برگردید
ای لباس ظلم را جای عدالت پیرهن کرده
جامهی رنگ و ریای دین و دینداری به تن کرده
کاخ اگر همسایه با دیوار دین باشد خطاکاری است
شمر، شمشیر امیرالمومنین باشد، خطاکاری است
صحنهی آزادگی در خون شناور میشود هرجا
باورم کن، عشق باور میشود هرجا
دور دین و دین فروشان است ای فرمانبران ظلم
دور ظلم ظالمان روزی آخر میشود هرجا
های های ای کاروان رفته در دامان گمراهی
باز راه کعبه را انگار گم کردید، برگردید