پرویز داورپناه
جان نسرین ستوده درخطر است؛
کمک کنیم، شاید فردا دیر باشد!
چهل و چهار روز از اعتصاب غذای نسرین ستوده می گذرد. وی از روز چهارشنبه ۲۶ مهر ماه سال ۱۳۹۱ دست به اعتصاب غذای نامحدود زد که تا کنون ادامه دارد.
«رضا خندان» همسر این وکیل حقوق بشر و زندانی عقیدتی، به کمپین بینالمللی حقوقبشر در ایران گفت که در آخرین ملاقاتی که با او داشته، همسرش به او گفته است که وضعیت سلامتیاش به گونهای است که باید هر روز به بهداری منتقل شود: «چیزی که محسوس بود لاغری بیش از حد و کوچک شدن صورت و تو رفتگی چشمانش بود».
رضا خندان گفت: «از دیروز که او را ملاقات کردیم، متوجه شدم به وضعیت خطرناکی رسیده است نماینده وزارت اطلاعات در اولین روز اعتصاب غذا با او صحبت کرده است و به نسرین گفته است که پیشنهاد میکنیم اعتصاب غذا را تا آخر ادامه بدهی که معنی این حرف استقبال کردن از بین رفتن او است.»
از آنجا که حکومت اسلامی هیچگونه نگرانی از مرگ نسرین ستوده ندارد، این وظیفهً ماست که پیش از اینکه دیر شود، در یک اتحاد عمل همگانی از نسرین ستوده درخواست کنیم که برای نگهداری سلامتی در خطرش به اعتصاب غذایش خاتمه دهد.
به خاطر داریم که نسرین در نامهای خطاب به دختر نوجوانش نوشت: «مهراوهی عزیزم! همانطور که هرگز نتوانستم حقوق تو را نادیده بگیرم و در حد توان خویش در راه حفظ حقوقات تلاش کردم، به همان ترتیب هرگز نتوانستم حقوق موکلانم را نیز نادیده بگیرم. چگونه میتوانستم وقتی موکلانم در زنداناند، به محض دریافت احضاریه از میدان بهدر بروم؟ چگونه وقتی آنها به من وکالت داده بودند و در انتظار محاکمه بودند آنها را رها کنم؟ هرگز نمیتوانستم.»
ستوده تاکید کرد: «باز هم برای حفظ حقوق بسیار کسان و از جمله کودکانم و آینده شما، وکالت چنین پروندههایی را پذیرفتم و بر این اعتقادم که سختیهایی که خانواده ما و بسیاری از موکلانم طی سالهای اخیر تحمل کردهاند، بینتیجه نیست. عدالت درست در همان زمان که از او کاملا قطع امید کردهاند، از راه میرسد. بیگمان میرسد …»
نسرین در نامهای به فرزندانش نوشت: «میدانید که چقدر دوستتان دارم. میدانید که مانند هر پدر و مادری در آرزوی سعادت و نیک بختی شما هستم اما بدانید هر تصمیمی بگیرم، بیش و پیش از هر چیز به شما میاندیشم زیرا موقعیت کودکان به گونهای است که باید در هر تصمیم گیری، ابتدا به آنان فکر کرد. معلوم است که ملاقات با شما برایم مهم است. معلوم است از اینکه ماههاست شما را بغل نکردهام رنج میبرم. از اینکه حتی از شنیدن صدایتان محرومام رنج میبرم اما عزیزانم، کارهای من، چه بخواهم چه نخواهم روزی مورد قضاوت شما قرار خواهد گرفت. ترجیح میدهم کل سالیان تحمل حبسام را از دیدارتان محروم شوم تا به دلیل اسیر بودن به ناحق، به آنان اجازه دهم هر گونه اراده میکنند با من رفتار کنند…»
ستوده تاکید میکند که «با صدای بلند اعلام میکنم:
“من یک مادرم و نمیخواهم کودکانم مرا در هیئتی اجبارآمیز و تبعا تحقیرآمیز ببینند. نمیخواهم کودکانم فکر کنند که دیگران میتوانند با استفاده نابجا از قدرت، هر عمل غیرقانونی را به آنها تحمیل کنند»؛ و میافزاید:
«میدانم شما به آب، غذا، خانه، خانواده، پدر و مادر، محبت خانواده و دیدار با مادرتان نیاز دارید اما به همان اندازه به آزادی، امنیت اجتماعی، قانون مداری و عدالت نیاز دارید و بدانید که این مفاهیم در هیچ کجای دنیا راحت به دست نیامدهاند. هیچ کجای دنیا “قانون” با نوشتن روی کاغذ پارهها اجرا نشدهاند. درخواست و پا فشاری ما برای اجرای قانون، به قانون هویت و موجودیت میبخشد. بنابراین بدانید من و شما با هم قانون را میسازیم.»
نسرین ستوده در نامهای به همسرش، رضا خندان، نوشت:
«هرکس در زندان به آزادیاش فکر میکند. من هم آزادیام برایم مهم است. اما مهمتر از آن عدالتی است که نادیده گرفته میشود. معلوم است که رویایم مثل هر زندانی یک مسافرت رفتن با خانواده است یا قدم زدن آزادانه در زیر باران بهاری، نگاهی به درخت کوچه یا با بچهها یک عصر را در پارک گذراندن. همهی اینها را دوست دارم. معلوم است که همهی اینها برایم مهم است. اما مهمتر از آن صدها سال حبسی است که برای موکلانم و دیگر آزادیخواهان به جرم ناکرده صادر شده است تعدادی از آنها و فقط بعضی از آنها موکلم بودهاند و چه پروانهی وکالت داشته باشم یا نداشته باشم به احکام ناعادلانهی آنها معترضم.»
نسرین در نامهای از زندان اوین به دو فرزندش (نیمای چهار ساله و مهرآوهی ۱۳ ساله) نوشت:
«بهیاد داشته باشید هرطور با دشمنانتان رفتار کنید، با دوستانتان رفتار خواهید کرد. دشمنی دشمنان هرگز خشونت رفتاری هیچ انسانی را توجیه نمیکند، چه رسد به آنان که دشمن نیستند. به جرأت به هر دوی شما میگویم هرطور رفتار کنند، نه با آنان که خود را دشمن من میپندارند، دشمنی دارم، نه خود را در گرداب قهر و کینهای که آنها بهوجود آوردهاند غرق خواهم کرد.»
هموطنان عزیز, جان عزیزی در خطر است، مادری که به اقامه حقوق کودکانش از جان و سلامتی اش گذشته است.
بیایید دست به دست هم دهیم، و در دفاع از جان عزیزی که چهل و چهار روز است در اعتصاب غذا به سر میبرد، و شجاعانه برای رسیدن به حقوق حقه انسانی و شرفش که همانا شرافت همه مردم ایران و آزادی است، جان خود را به خطر انداخته است، از همه ی آزادی خواهان جهان بخواهیم، در حمایت از جان نسرین ستوده و دیگر زندانیان سیاسی، به محافل سیاسی و حقوق بشری کشورهایی که در آن زندگی می کنند، مراجعه کرده، و از آنها بخواهند که دولت ایران را، برای نقض حقوق بشر و آزادی نسرین ستوده تحت فشار قرار دهند.
بیایید همین امروز برای زندگی یک عزیز، همبستگی خودمان را به دنیا نشان دهیم و در اطلاع رسانی هرچه بیشتر کمک کنیم! شاید فردا دیر باشد!
دکتر پرویز داورپناه
پنجشنبه ۹ آذر ۱٣۹۱ - ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲