پرویز داورپناه
از "حجاب اجباری" جهان پهلوان تختی تا یک ادعای واهی!
۱
شهر، شهر فرنگه
در میدان تختی شهرستان ایذه در خوزستان، مجسمه ای از جهان پهلوان قرار دارد که او دوبنده ای آبی رنگ به تن دارد، یک مدال به گردنش آویخته و دست راست خود را به همان شکلی که ۵۰ سال پیش برای هوادارانش تکان می داد، بالا برده است.
یک روز صبح که مردم این شهرستان از خواب بیدار می شوند و به میدان تختی می روند با شاهکار جدید شهرداری ایذه مواجه می شوند و می بینند که مجسمهً تختی با «جوراب شلواری»، (بیلرسوت) به جای دوبنده کشتی! نشان داده می شود.
جالب است که یک شهردار متعصب، دوبنده کشتی جهان پهلوان را علامت و سمبل گناه اعلام می کند و در میدان ایذه روی آن را می پوشاند.
در گذشته نیز یک کلیسای ارتودوکس در روسیه سیب گاز زده لوگوی اپل (.Apple Computer Inc) را علامت و سمبل گناه دانسته و معتقد بود که سیب گاز زده شباهت زیادی به داستان "آدم و هوا" دارد که با گناه گاز زدن سیب، از بهشت رانده شدند. این در حالی است که اپل، لوگوی خود را سمبل اکتشاف قدرت جذب زمین توسط نیوتن می داند.
مردم میگویند، شهرداری شهرستان ایذه تندیس جهان پهلوان تختی را به شکل گرمکن ورزشی رنگ کرد که مبادا زنان با دیدن بدن این تندیس تحریک شوند علت این کار وجود چند مدرسه ی دخترانه در اطراف این میدان ذکر گردیده است.
کاشف بعمل آمد که از ایذه در خوزستان تا جویباردر مازندران، رعایت حجاب برای مجسمههای مرد اجباری شده است.
عوامل شهرداری ایذه، رنگ دوبنده ای را که بر تن تختی بود روی پاهایش امتداد داده بودند. حالا غیر از بازوها و سرو گردن، تمام پیکر جهان پهلوان، به رنگ فیروزهای در آمده بود. به طوری که در سایتها و وبلاگها به ویژه در شبکههای اجتماعی به عنوان یک سوژه بسیار نادر و طنز اقدام به اشتراک گذاری و نظردهی کردند.
تعجب نکنید شادروان تختی، پنجاه سال پیش با شلوار به مسابقات کشتی نمی رفته است، بلکه این شاهکار شهرداری ایذه است. که در اقدامی نامعلوم اقدام به رنگ رزی بدن جهان پهلوان کرده است.
هیچکس از شهردار ایذه نپرسید که آخر کدام کشتی گیر درجهان با شلوار بلند در مسابقات کشتی شرکت کرده است.
هیچکس از شهردار ایذه نپرسید که آخر کدام کشتی گیر درجهان با شلوار بلند در مسابقات کشتی شرکت کرده است.
تختی در دوران زندگی ورزشیاش رکورد دار شرکت در المپیکها و کسب بیشترین مدال بود. درچهار دوره المپیک حضور داشت و حاصل آن یک طلا، دو نقره و یک عنوان چهارم بود که در کشتی ایران این امر اتفاق نادری است.
جهان پهلوان علاوه بر قهرمانی، به لحاظ منش و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی پسندیده و جوانمردی و نوع دوستی شهره خاص و عام بودهاست.
اکنون که شهردارایذه فاقد منش و رفتار انسانی و جوانمردی جهان پهلوان می باشد، بهتر است این مجسمه ی "با حجاب" تختی را هم پائین بکشد و از دغدغه مردم بکاهد.
مجسمه تختی سمبل شهرستان ایذه بود که اهالی آن شیفتهی ورزش کشتی هستند.
هرگاه مسابقهای در ایذه برگذار شود، کشتیگیران و همراهانی که از سایر نقاط ایران به ایذه رفته اند، عکسی هم با مجسمه جهان پهلوان نختی به یادگار گرفته اند.
حالا با دخالت شهرداری و پس از با حجاب شدن مجسمه، پیکر تختی تغییر کرده و کارکرد نمادین خود را از دست داده است.
۲
شهر، شهر فرنگه
روزگار غريبي است!!
در برون مرز تا دلتان بخواهد گروهک هایی به نام "جبهه ملی" مثل قارچ سر از خاک بر آورده اند و گویا روئیدن قارچ ها پایانی ندارد، فقط شاخه ی اروپائی آن باقی مانده بود که آن هم به سبزه آراسته شد.
در گزارش شاخه اروپایی "جبهه ی ملی" مطلبی خواندم که توی قوطی هیچ عطاری پیدا نمی شود:
" سازمانی که امروز کنگره آن در اروپا برگزار میشود در واقع ۵۰ سال پیش تشکیل شده و وجود داشته، ولی چندین سال است که فعالیت آن عملا به تعطیل انجامیده و به این جهت تشکیل شاخه اروپائی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور ضرورت یافته است."
آقایان محترم! از کی و کجا خانه ی سیاسی دیگران تعطیل شده است.؟ از کدام قوطی عطاری این خبر را در آورده اید؟
مگر شما در ماه گذشته آخرین اعلامیه این سازمان را که با عنوان "یاد نامه" (۱) و با امضای افراد قدیمی نشر یافت از یاد برده اید.؟
چرا خود را به کوچه علی چپ میزنید؟ و مسئولان شناخته شده ی «سازمان های جبهه ملی ایران در اروپا» را نمی شناسید.؟ در اینترنت باز است، حیای گربه کجا رفته است.؟
چرا سعی دارید با مطرح کردن ادعای واهی درباره ی دیگران، سرپوشی بر شکستهای خود در عرصههای مختلف بگذارید.
ما در اینجا قصد پاسخگويي به ادعاي پوچ متصدیان دائمی یک سازمان موهوم را كه هنوز اوقاتشان در بی خبری می گذرد و سالهاست برای هر چیز بی اهمیتی، (برای خالی نبودن عریضه) اعلامیه صادر می کنند، نداریم.
خداوندا! به این بندگان بی بصیرت، بینایی عطا فرما تا دیگران را نیز ببینند.!
شرم آور نیست، هنوز افرادی پیدا می شوند که در آرزوی غصب کردن نام و یا ادامه دهنده ی فعالیت دیگران هستند.
" سازمانی که امروز کنگره آن در اروپا برگزار میشود در واقع ۵۰ سال پیش تشکیل شده و وجود داشته، ولی چندین سال است که فعالیت آن عملا به تعطیل انجامیده و به این جهت تشکیل شاخه اروپائی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور ضرورت یافته است."
آقایان محترم! از کی و کجا خانه ی سیاسی دیگران تعطیل شده است.؟ از کدام قوطی عطاری این خبر را در آورده اید؟
مگر شما در ماه گذشته آخرین اعلامیه این سازمان را که با عنوان "یاد نامه" (۱) و با امضای افراد قدیمی نشر یافت از یاد برده اید.؟
چرا خود را به کوچه علی چپ میزنید؟ و مسئولان شناخته شده ی «سازمان های جبهه ملی ایران در اروپا» را نمی شناسید.؟ در اینترنت باز است، حیای گربه کجا رفته است.؟
چرا سعی دارید با مطرح کردن ادعای واهی درباره ی دیگران، سرپوشی بر شکستهای خود در عرصههای مختلف بگذارید.
ما در اینجا قصد پاسخگويي به ادعاي پوچ متصدیان دائمی یک سازمان موهوم را كه هنوز اوقاتشان در بی خبری می گذرد و سالهاست برای هر چیز بی اهمیتی، (برای خالی نبودن عریضه) اعلامیه صادر می کنند، نداریم.
خداوندا! به این بندگان بی بصیرت، بینایی عطا فرما تا دیگران را نیز ببینند.!
شرم آور نیست، هنوز افرادی پیدا می شوند که در آرزوی غصب کردن نام و یا ادامه دهنده ی فعالیت دیگران هستند.
آقایانی که ادعای مصدقی بودن هم می کنند، هنوز از خود نپرسیده اند که پس اخلاق مصدقی کجا رفته است.؟
بزرگترین ارزش دکتر مصدق درستی و صداقت او بود. مصدق هیچگاه به مردم کشورش دروغ نگفت و به حقوق فردی و اجتماعی دیگران تجاوز نکرد.
آقایان باید مستحضر باشند که «سازمان های جبهه ملی ایران در اروپا» هیچگاه شاخه ی سازمان دیگری نبوده است و نخواهد بود؛ به علاوه، کنگره های جبهه ملی ایران، چه در داخل کشور و چه در خارج از ایران هیچگاه با نشر آگهی عمومی خطاب به علاقمندان به شرکت برگذار نمی شده و اعتبار نامه های نمایندگان واحد های آنها نیز پس از انتخاب در واحد خود به تصویب کنگره می رسیده است، نه به تاًیید یک هیئت اجرائی که در هر نظام انتخاباتی به منزله ی قوه ی اجرائی است و حق دخالت در امور قوه ی مقننه را ندارد.
بزرگترین ارزش دکتر مصدق درستی و صداقت او بود. مصدق هیچگاه به مردم کشورش دروغ نگفت و به حقوق فردی و اجتماعی دیگران تجاوز نکرد.
آقایان باید مستحضر باشند که «سازمان های جبهه ملی ایران در اروپا» هیچگاه شاخه ی سازمان دیگری نبوده است و نخواهد بود؛ به علاوه، کنگره های جبهه ملی ایران، چه در داخل کشور و چه در خارج از ایران هیچگاه با نشر آگهی عمومی خطاب به علاقمندان به شرکت برگذار نمی شده و اعتبار نامه های نمایندگان واحد های آنها نیز پس از انتخاب در واحد خود به تصویب کنگره می رسیده است، نه به تاًیید یک هیئت اجرائی که در هر نظام انتخاباتی به منزله ی قوه ی اجرائی است و حق دخالت در امور قوه ی مقننه را ندارد.
بهرحال، از یک شاخه ی من درآوردی ِغیر دموکراتیک، نباید انتظار بیشتری داشت.
دکتر پرویز داورپناه