پوستر طراحی شده برای کمپین آزادی عبدالفتاح سلطانی
ایران وایر: تاکنون 12 هزار و 540 نفر عضو کمپین مردمی و خودجوشی شده اند که برای آزادی «عبدالفتاح سلطانی»، وکیل دربند ایرانی تلاش می کنند و خطاب به رییس قوه قضاییه نامه نوشته اند.
«معصومه دهقان»، همسر این وکیل برجسته دادگستری و فعال حقوق بشر گفته است نامه امضا شده توسط فعالان حقوق بشر، معلمان، وکلا و مردم نگران را برده تا به دست مخاطبش برساند و به او بگوید که این جماعت از شما درخواست پی گیری کرده اند اما کسی نامه را تحویل نگرفته است و حتی اجازه ثبت آن را هم نداده اند.
عبدالفتاح سلطانی که دفاع از پرونده بسیاری از زندانیان سیاسی روزنامه نگاران و فعالان مدنی همچون «زهرا کاظمی» و «اکبر گنجی» را بر عهده داشته است، از 19 شهریور ماه سال 1390 تاکنون در زندان به سر می برد. او به اتهام مداخله در تاسیس «کانون مدافعان حقوق بشر ایران»، «تحصیل مال نامشروع از طریق دریافت جایزه حقوق بشری شهر نورنبرگ آلمان» و «مصاحبه با رسانه ها در مورد پرونده زندانیان سیاسی» که عملا از موکلان او بوده اند، در دادگاه بدوی از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی «پیرعباسی» به 18 سال زندان محکوم شد. این حکم بعدها به 13 سال و بعد از آن با توسل به ماده 134، به 10 سال حبس کاهش یافت.
«ایرانوایر» در مورد چگونگی شکل گیری کمپین و درخواست خانواده سلطانی و مردم از رییس قوه قضاییه، از «مائده سلطانی»، دختر عبدالفتاح سلطانی پرسیده است:
کمپین ایده چه کسی بود؟
- کاملا خودجوش بود و نخستین بحث تشکیل آن از سوی معلمانی شروع شد که زمانی پدرم برای مطالبات صنفی آن ها تلاش می کرد.
به نظرتان چرا حکومت ایران در مقابل آزادی پدرتان مقاومت می کند؟
- من فکر می کنم علت این که پدرم را آزاد نمی کنند، این است که او حاضر نیست «عفونامه» بنویسد و از عملکردش، یعنی دفاع به حق خود از آزادی و از زندانیان سیاسی یا مداخله اش در تشکیل کانون مدافعان حقوق بشر همراه با خانم «شیرین عبادی» و فعالان مدنی دیگر اظهار ندامت و پشیمانی کند. به همین دلیل هم ماموران امنیتی تلاش می کنند با برخورد انتقام جویانه، تا جایی که ممکن است به او آزار برسانند. اما دلیل این که پدرم حاضر به اظهار ندامت نیست، بسیار واضح و روشن است؛ او اشتباهی مرتکب نشده است که بخواهد از گذشته خود تبری جسته و طلب بخشش کند. چرا باید طلب بخشش کند وقتی همه فعالیت هایش منطبق با قانون بوده و همه آن ها با اجازه و مراعات موارد قانونی انجام شده است؟ خودش وکیل است و به خوبی می دانسته چه طور می تواند با توسل به قانون عمل کند. پدرم درخواست عفو و بخشش بابت کار اشتباهی که مرتکب نشده را بی معنی می داند.
پرونده پدرتان تا به حال به رویت رییس قوه قضاییه رسیده است؟
- تصور می کنم این سوال همه کسانی است که پدرم را می شناسند. حدود سه سال پیش چهار قاضی معتبر قوه قضاییه در مورد این پرونده اعاده دادرسی را جایز دانستند. آن ها بر این باور بودند که حکم صادر شده برای پدرم اشتباه است و باید دادگاه جدید، محاکمه جدید و فرآیند تازه را طی کند. طبق نظر آن ها، اگر یک دادگاه عادلانه با رعایت ضوابط قضایی تشکیل بشود، پدرم تبرئه خواهد شد چون اتهامات وارده به او پوچ و تو خالی هستند. از سه سال پیش ما چنین درخواستی را مطرح کردیم. پدرم، وکلای او و مادرم درخواست اعاده دادرسی دادند اما پرونده جلو نمی رود و با تشکیل دادگاه جدید یا رسیدگی دوباره موافقت نمی کنند.
علت این عدم موافقت چیست؟
- معلوم و مشخص است؛ مسوولی که این پروسه را باید شروع کند یا نامه نگاری آن را انجام بدهد، از سوی نهادهای امنیتی چنین اجازه ای ندارد. آن ها جلوی آزادی پدرم را می گیرند.
شما بر اعمال ماده 58 قانون مجازات اسلامی پافشاری می کنید؟
- این یک ظرفیت بزرگ حقوقی و قانونی است که می تواند منجر به آزادی پدرم شود ولی آن ها مانع می شوند. نمی توان گفت شخص آقای «صادق لاریجانی»، رییس قوه قضاییه درباره این وضعیت مسوولیتی ندارد. پدرم را بسیار ظالمانه و بی دلیل دستگیر کرده اند و بعد از این همه سال حبس، اجازه نمی دهند که با اعمال خود همین قانونی که آن را قبول دارند، زمینه آزادی او فراهم شود. طبق قانون جدیدی که تصویب شده، هر زندانی اگر یک سوم حبس خود را در زندان بگذارند، می تواند مشمول عفو شده و آزاد شود و طبق قانون خود ایران، هیچ محدودیت و معذوریت خاصی وجود ندارد. پدرم الان پنج سال است در زندان به سر می برد. یک سوم 10 سال حبس او می شود سه سال و نیم. با این وصف، طبق همین قانون جدید، او الان دو سال است که اضافه بر سازمان و به شکل غیرقانونی در زندان به سر می برد. ظرفیت های قانونی بسیاری وجود دارد که اگر اعمال می شدند، پدرم بایستی از چند سال پیش آزاد می شد.
آقای سلطانی در جریان دادگاه حاضر به دفاع از خودشان نشدند؛ چرا؟
- دادگاه پدرم یک دادگاه کاملا سیاسی بود. بسیار جالب است که قاضی پرونده، یعنی «پیرعباسی» به یک متهم که وظیفه بی طرفی در مقابل او را دارد، بگوید: «همین که ما تو را زندانی کنیم و مانع کارکردنت بشویم، برای ما کافی است.»ایشان جلوی چند وکیل و مادرم خطاب به پدرم همین را گفتند. در قانون، قاضی مثل فرشته ای است که باید عدالت را اعمال کند. پدرم در دادگاه و در واکنش به قاضی گفتند: «حکم من مدت ها است در ذهن تو صادر شده و احتیاج به دفاع من نیست. این دادگاه و شرایط آن را عادلانه نمی دانم.»به همین دلیل هم از خودش هیچ دفاعی نکرد. او معتقد بود آقای پیرعباسی از مدت ها پیش حکم او را از ماموران رده بالای امنیتی به شکل دیکته شده دریافت کرده است.
چرا نامه کمپین را تحویل نگرفته اند؟
- مادرم پی گیر آن بوده است. به چندین نهاد رسمی کشور این نامه را با امضاهای آن فرستاده؛ هم با پست سفارشی و هم شخصا رفته است اما هیچ کجا این نامه را به ثبت نرسانده اند. آن ها نامه ای که بیش از 12 هزار نفر از شخصیت های اجتماعی، معلمان و وکلا امضا کرده اند را تحویل نمی گیرند.
آیا کمپین آزادی پدرتان به جریان خاصی مرتبط است؟
- خیر؛ این کمپین از ایران و توسط فرهنگیان و معلمان کار خود را شروع کرد. شاید بسیاری از کسانی که این کمپین را امضا کرده اند، با متن اولیه آن موافق نبودند اما به نتیجه کمپین و هدف آن که آزادی پدرم بود، فکر می کردند. همین یک هدف، بسیاری را دور خودش جمع کرد. کمپین به سرعت توسط افراد مختلف مورد استقبال قرار گرفت. حتی کسانی که با هم تفاوت عقیده داشتند، آن را امضا کردند و کسی مسایل حاشیه ای را مورد توجه قرار نداد. من از طرف خودم و پدرم از آن ها صمیمانه تشکر می کنم.