خط اول، به نامِ او كه خداست
و حسابش هم از بقيه جداست
سرحلقه رندان جهان، حضرت حافظ فرموده است: «زيركي را گفتم اين احوال بين، خنديد و گفت / صعب روزي، بوالعجب كاري، پريشان عالمي»؛ به قول مرحوم عمران صلاحي؛ حالا حكايت ماست!
اين كه ميبينيد، صفحه تازهتاسيسِ «غير قابل اعتماد» است كه اتفاقا خيلي هم قابل اعتماد است! قرار است رفقاي طنزپرداز ما در اين صفحه، از صعبروزها و بوالعجبكارها و پريشانيهاي عالم و آدم بگويند؛ منتها با گشادهرويي و گشادهگويي!
هرچند «طنز» در اصل واژهاي عربي است، اما قرار است اينجا با زبان شيرين فارسي، طنز بنويسيم و طنز بخوانيم و بساطِ نقادي و قنادي را با هم راه بيندازيم. هرچه در صفحات ديگر روزنامه، حرفهاي حساب را به زبان جدّ خواندهايد، در اين صفحه اما حرفهاي خيلي حساب را به زبان طنز خواهيد خواند.
در اين راهِ صعبالعبور، توكلمان بر خداست كه اصلا خودش ميخنداند و ميگرياند (و انّه هو أضحك و أبكي) و اقتدايمان بر بزرگانِ شيرينسخن سرزمينمان است؛ از حافظ و سعدي و مولوي و عبيد و ديگران، تا دهخدا و جلي و حالت و حتي ايرجميرزا! همين اولِ بسمالله، نثار روح شادمان همهشان، فاتحهاي بخوانيد؛ خاصه براي سنايي كه فرموده است:
شكر گويم كه نزد اهل هنر
هزلم از جدّ ديگران خوشتر!
مجتبی احمدی / اعتماد