به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۹۸

ماجرای ربوده شدن جک استراو به دست مقام‌های امنیتی ایران

ایران اینترنشنال - جک استراو، سیاستمدار برجسته بریتانیایی، که چهار سال پیش همراه همسرش در سفری تفریحی به ایران رفته بود، در مراسم رونمایی از کتاب جدیدش با نام «کار کارِ انگلیسی‌هاست» از این خبر پرده برداشت. (+لینک)
استراو در سخنرانی اخیرش، که شامگاه چهارشنبه ۱۹ تیر‌ماه در اندیشکده سلطنتی مطالعات دفاعی و امنیتی بریتانیا (RUSI) برگزار شد، خاطره‌ای از آن سفر عجیب‌و‌غریب نقل کرد. به گفته او، عده‌ای لباس‌شخصی که یکی‌ از آن‌ها مسلح بود خودرو حامل او، همسرش و دو نفر از دوستانشان را وادار به توقف کردند و به‌زور خودشان را کنار سرنشینان خودرو جا دادند.

این سیاستمدار ۷۲ ساله در ادامه صحبت برای حاضران در مراسم، افزود به راننده‌ گفته شد به سمت حاشیه بزرگراه حرکت کند و پشت یک وسیله نقلیه سفید بی‌نام‌و‌نشان بایستد. چهار مرد تنومند لباس‌شخصی از آن پیاده شدند و به راننده دستور دادند پایین بیاید. یکی از این افراد سوار خودرو شد، دو نفر دیگر هم سوار شدند، یکی‌شان مسلح بود و با سرعت بالا به راه افتادند.
به گفته استراو، این اقدام که به آدم‌ربایی بیشتر شبیه بود با هدف محافظت از وزیر خارجه پیشین بریتانیا و همراهانش در برابر یک سازمان امنیتی دیگر ایران، صورت گرفته بود. استراو نخستین بار در مهر‌ماه سال ۱۳۸۰ و به فاصله بسیار کوتاهی پس از حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر به تهران سفر کرد. او تا زمانی‌که در سِمت وزیر خارجه بریتانیا بود، چهار مرتبه دیگر هم به ایران سفر و با مقام‌های این کشور ملاقات کرد.
کتاب استراو با نقل خاطره سفرش در سال ۲۰۱۵ (پاییز ۱۳۹۴) آغاز می‌شود، زمانی‌که دیگر سمت رسمی در دولت بریتانیا نداشت و همراه همسرش برای تعطیلات عازم ایران شد. بر اساس گفته‌های استراو، دو سازمان امنیتی جداگانه در حکومت جمهوری اسلامی ایران او و همراهانش را در این سفر زیر نظر داشتند. استراو دریافته بود که یکی از این دو سازمان در تلاش بود از او در برابر خطرهای احتمالی که در ایران تهدیدش می‌کرد محافظت کند؛ حال آن‌که دیگر نهاد امنیتی قصد داشت در سفر او اخلال ایجاد کند.
استراو همچنین توضیح داد زمانی‌که در خیابان‌های تهران قدم می‌زد، مردم او را می‌شناختند، انگار که در حوزه انتخاباتی خودش در بلکبرن بود و این موضوع باعث حیرت او و همراهانش شده بود. به گفته او، ایرانی‌ها با دیدنش فریاد می‌زدند «جکی استراو!» و درخواست عکس سلفی می‌کردند.
اما بعدتر، کنار یک درخت سرو چهار هزار ساله برخوردی رخ داد و پلیس برای محافظت از او و همراهانش در برابر تندروهای پلاکارد‌به‌دست ناچار به مداخله شد. استراو گفت آن‌ها با اعلام اتهام‌های همه‌جانبه علیه بریتانیا، برای نشان دادن اعتراضشان عبارت «روباه استعمارگر پیر» را روی پلاکاردها نوشته بودند.
این سیاستمدار بریتانیایی که، به گفته خودش، آن زمان در تعطیلات به سر می‌برد، در ادامه افزود بعد از چند رخداد کمابیش شوک‌آور و ناراحت‌کننده، به‌ناچار تصمیم گرفتند چهار روز زودتر از موعد ایران را ترک کنند.
در پایان ضیافتی که بعد از سخنرانی استراو برگزار شد، یکی از سرنشینان خودرو مذکور در گفت‌و‌گو با خبرنگار «لاندنر» اذعان کرد: «تعطیلات عادی نبود، انگار فیلم سینمایی بود.» استراو نیز در واکنش به خبرنگار لاندنر که پرسیده بود آیا این شبه‌آدم‌ربایی برای او هم مثل فیلم‌ سینمایی بود، پاسخ داد: «متاسفانه باید بگویم خیلی هم واقعی بود.»