به مناسبت تولد برتولت برشت، یکی از بزرگترین متفکرین و نوابغ قرن بیستم، شاعر، نویسنده و کارگردان
تقدیم به تمام انسانهایی که در نتیجه طوفانهای سیاسی از ریشه کنده شده و به دیاری دیگر
شعری دربارهی عنوان “مهاجر” (۱۹۳۷)
همواره نامی را که بر ما نهادهاند ناروا یافتهام
مهاجران!!
آخر این به معنای ترک دیار گفتگان است
ما به میل خود، اما به شوق دیاری دیگر، ترک وطن نگفتهایم
و نیز نیامدهایم تا ماندگار شویم برای همیشه
گریزندگانیم ما تبعیدیان
و نه وطن، که تبعیدگاه است
این دیاری که ما را در خود پناه داده است
نگران مینشینیم آنچنان نزدیک به مرزهای میهن مان
در انتظار روز بازگشت
کنجکاو کوچک ترین تغییرات آن سوی مرز
بی تاب خبرهای تازه
بی آنکه چیزی را فراموش کنیم
ویا از نکته ای در گذریم
و نیز هیچ چیز از آنچه روی داده است را
نخواهیم بخشید، هرگز، هرگز
آه، گذر سکوت فریبمان نمیدهد،
فریادها را از زندانهای دور می شنویم
مگر نه این استکه ما خود شاهدانی هستیم که
شرح تبهکاریها را به اینسوی مرز آوردهایم
هر یک از ما که با کفش های پاره، از میان جمعیت می گذرد
افشاگر ننگی ست که دیارمان را آلوده کرده است
آه، هیچ یک از ما اما اینجا نخواهد ماند
آخرین کلام همچنان ناگفته مانده است…
برتولت برشت
در ویدئوی سه دقیقه ای زیبای زیر شعر مهاجران اثر برتولت برشت را با موسیقی متن شعر ترکی “آیرلیق” (جدایی) می توانید ملاحظه بفرمائید.
پیشنهاد می کنم به این شعر برشت و دکلمه زیبای آن را بارها گوش کنید حتما هر بار نکات تامل برانگیزی خواهید یافت!…
*************************
چند نقل قول مهم از برتولت برشت در رابطه با شرایط امروز ایران و جهان.
“کسانیکه در مقابل ظلم متحد نمی شوند، در زندانهای ظالم یکدیگر را ملاقات خواهند کرد!”
“کسیکه مبارزه کند ممکن است شکست بخورد، ولی آنکه مبارزه نکند شکست خورده است!”
“دزدی از بانک، کار دزدهای تازه کار است! دزدهای حرفه ای، بانک تاسیس می کنند!”
“کسانیکه اعتقاد دارند دیگران باید آزادی را به او بدهند، همانند کسانی هستند که برای گذر از رودخانه، منتظرند تا آب رودخانه خشک شود!”
“بسیاری نمی دانند
وقتی رژه می روند
دشمن پیش قراولشان است
صدایی که به آنها فرمان میدهد
صدای دشمنانشان است
آن که از دشمن سخن می گوید خود دشمن است”
“این را از من بشنوید:
آنکه حقیقت را نمیداند فقط نادان است، اما آنکه حقیقت را میداند و آن را دروغ مینامد، تبهکار است!”
از کتاب زندگی گالیله
شعر “به آیندگان” را وصیت نامه برتولت برشت می شمارند.
به آیندگان (۱۹۳۴- ۱۹۳۸)
به راستی در دوره تیره و تاری زندگی میکنم
امروزه فقط حرفهای احمقانه بی خطرند
گره بر ابرو نداشتن، از بی احساسی خبر میدهد،
و آنکه میخندد، هنوز خبر هولناک را نشنیده است.
این چه زمانه ایست
که حرف زدن از درختان عین جنایت است
وقتی از این همه تباهی چیزی نگفته باشیم!
کسی که آرام به راه خود میرود گناهکار است
زیرا دوستانی که در تنگنا هستند
دیگر به او دسترسی ندارند.
… … …
آی آیندگان، شما که از دل توفانی بیرون میجهید
که ما را بلعیده است.
وقتی از ضعفهای ما حرف میزنید
یادتان باشد
از زمانه سخت ما هم چیزی بگویید.
به یاد آورید که ما بیش از کفشهامان کشور عوض کردیم.
و نومیدانه میدانهای جنگ طبقات را پشت سر گذاشتیم،
آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود.
این را خوب میدانیم:
حتی نفرت از حقارت نیز
آدم را سنگدل میکند.
حتی خشم بر نابرابری هم
صدا را خشن میکند.
آه، ما که خواستیم زمین را برای مهربانی مهیا کنیم
خود نتوانستیم مهربان باشیم.
اما شما وقتی به روزی رسیدید
که انسان یاور انسان بود
درباره ما
با رأفت داوری کنید!
(برگردان: نیلوفر بیضایی)
“وقتی شاهدیم که زندگی امروزی ما دیگر تناسبی با درام ندارد، پس میتوانیم نتیجه بگیریم که درام هم برای زندگی امروزی ما مناسب نیست.”
ارنست بلوخ در مورد آثار برشت نوشته است: ” تئاتر برشت تئاتر هراس و ترحم نیست، بلکه تئاتر نافرمانی و امید است. به همین دلیل بشاش و خنده روست، حتی در لحظات تراژیک.”
با احترام،
احمد پوری (هلند) ۱۱ – ۰۲ – ۲۰۲۱
برگرفته از سایت روشنگری