مبارزه یا مشارکت؛ نسبت رئیسی و فساد
ابراهیم رئیسی از سال ۱۳۵۹، یعنی از ۲۰ سالگی، سمتهای قضایی در حد دادستان و بالاتر داشته است. او پیش از آنکه به ریاست قوه قضاییه منصوب شود، ۱۰ سال معاون اول این قوه و ۱۰ سال پیشتر از آن، رییس سازمان بازرسی کل کشور بوده است؛ سازمانی که بر اساس اصل ۱۷۴ «قانون اساسی»، برای جلوگیری از فساد در ساختار اداری سازمانی جمهوری اسلامی تاسیس شده است.
با این اوصاف، رئیسی بیش و پیش از هر چیز، یکی از متهمان اصلی ناکارآمدی جمهوری اسلامی در مبارزه با فساد است. او بیش از آنکه قهرمان باشد، یکی از چهرهای موثر در شکلگیری وضعیت فعلی قوه قضاییه است.
تکیهگاه کمپین انتخاباتی رئیسی، برخورد با باند «اکبر طبری» و وابستگان رییس پیشین قوه قضاییه، یعنی «صادق آملی لاریجانی» است. این برخورد اما بیش از آنکه نشانه عزم جدی قوه قضاییه به ریاست رئیسی برای مقابله با فساد سازمانیافته باشد، بیشتر به تسویه حساب سیاسی میماند.
به جریان افتادن پرونده اکبر طبری تنها نشانه درگیری تمامعیار دو جریان نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی برای حذف یکدیگر نبود. همزمان با تشکیل پرونده قضایی طبری در تابستان ۱۳۹۸، کار جدال لفظی و افشاگریهای «محمد یزدی» و صادق لاریجانی داشت به جای باریک میرسید؛ دعوایی که متن و حاشیه آن، آلودگی روحانیون بلندمرتبه به فساد است.
نه آملی لاریجانی یک شبه فاسد شده بود، نه وجود فساد در دفتر رییس قوه قضاییه یک شبه آشکار شده بود و نه ابراهیم رئیسی بیرون گود نشسته بود. او یکی از میدانداران اصلی سازمان و تشکیلاتی بود و هست که یکی از مقامهای عالیرتبه آن به اتهامهایی مانند «تشکیل شبکه ارتشا با وصف سردستگی»، «پولشویی»، «جعل اسناد» و «اعمال نفوذ در پروندههای قضایی» محاکمه و محکوم میشود.
در این میان، رئیسی نه تنها قهرمان مبارزه با فساد نیست بلکه خود در مظان اتهام مشارکت و همراهی با فساد قرار دارد. او یکی از کسانی است که باید به سوالهای زیادی جواب دهد؛ اینکه چرا طی ۲۰ سال مسوولیتش در مقام معاون اول قوه قضاییه و رییس سازمان بازرسی کشور، او -ولو تلویحی- به وجود شبکه فساد در قوه قضاییه واکنشی نشان نداده است؟
از این فراتر، حتی اگر گذشته او را نادیده بگیریم، باید به این سوال پاسخ دهد که چرا تا الان درباره پرونده فساد «محمدباقر قالیباف» در شهرداری تهران سکوت کرده است؟
فساد ساختاری
حتی اگر از گذشته ابراهیم رئیسی بگذریم و فرض کنیم او تازه سه سال پیش از راه رسیده و با شعار «مبارزه با فساد»، اول صاحب مقام ریاست قوه قضاییه شده و بعد هوس ریاست جمهوری کرده است، باز هم باید از او بپرسیم طرح و برنامهاش برای مقابله با فساد چیست؟
بر خلاف ادعای «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی، فساد در ساختار سیاسی و اداری کشور نه موردی بلکه سیستمی و سازمانیافته است.
فساد سیستمی به معنی آلودگی سازمان دیوانی یک کشور به فساد است. تکلیف بخش اداری دولتی و خدمات عمومی که در واقع نیمه آشکار سازمان اداری ایران است، روشن است. پژوهشهای «سازمان دیدهبان شفافیت و عدالت» که به طور رسمی در ایران مشغول فعالیت است، نشان میدهند که نمره ادراک فساد در ایران به بیش از ۱۳ رسیده است. این شاخص باید چیزی بین صفر تا ۱۵ باشد. هرچه عدد بالاتر باشد، نشان دهنده بالا بودن فساد در بخش عمومی یک کشور است. از سوی دیگر، رتبه ایران از نظر ادراک فساد در آخرین گزارش «سازمان بینالمللی شفافیت»، بهتر از ۱۴۹ نیست.
با این وجود، چه خوشایند رهبران جمهوری اسلامی باشد یا نه، باید پذیرفت فساد در ایران پدیدهای سازمانیافته است که مبارزه با آن طرح و برنامه جامع میخواهد. اما آیا در بساط ابراهیم رئیسی، طرح و برنامهای برای مبارزه با فساد به چشم میخورد؟
برنامه رئیسی برای مبارزه با فساد چیست؟
تا الان که ابراهیم رئیسی و هواداران او هیچ برنامه مدونی برای مبارزه با فساد رو نکردهاند. او در سه سال گذشته هم که در ادبیات رسمی، به «دوره تحول دستگاه قضا» معروف شده، هیچ برنامه مدونی برای مبارزه با فساد نداشته است. در این دوره، هیچ طرح و لایحه قانونی برای این کار از قوه قضاییه به مجلس شورای اسلامی ارایه نشده است.
حتی در «سند تحول قضایی» که کمتر از شش ماه پیش رونمایی شده، سرفصلی برای مبارزه با فساد قرار داده نشده است. همین بس که در این سند ۲۰ هزار کلمهای، تنها هفت بار از واژه فساد و مفسد استفاده شده است. تعداد موارد استفاده از واژه شفاف و شفافیت نیز بیش از ۱۹ بار نیست. به همین ترتیب، واژهشمار عبارت «تعارض منافع» هم عدد چهار را نشان میدهد. در محتوای سند نیز به جز عبارتهای کلی، نشانی از برنامه مدون برای مبارزه با فساد دیده نمیشود.
از این فراتر، هنوز معلوم نیست برنامه اقتصادی او برای اداره مملکت در چهار سال آینده چیست.
کمپین رئیسی حتی در دوره انتخابات پیشین ریاست جمهوری هم برنامه اقتصادی مشخصی نداشت. نهتنها معلوم نیست او برای حل و فصل چالشهای اقتصادی ایران چه برنامهای دارد بلکه مشخص نیست او چه گونه میخواهد سرچشمههای اقتصادی فساد را کور کند؛ مثلا طرح او برای اصلاح ساختار قیمتگذاری و سرکوب قیمتهای واقعی چیست؟ آیا او همچنان میخواهد قیمتگذاری دولتی را ادامه دهد؟ در این صورت، چه طور جلوی دلالی و شکلگیری بازارهای غیررسمی و دو سه قیمتی را خواهد گرفت؟ مثلا اگر قیمت «پراید» به هر دلیلی گران شد، دولت احتمالی رئیسی آیا ریسک آزاد کردن قیمت را خواهد پذیرفت یا همچنان روی قیمت ثابت تاکید خواهد کرد؟ در این صورت، چه طور جلوی خرید و فروش غیررسمی و بده بستانهای باندهای گسترده خرید به قیمت دولتی و فروش به قیمت آزاد را خواهد گرفت؟
برنامه او برای دلار ۴۲۰۰ تومانی چه خواهد بود؟ آیا ارز ترجیحی را حذف میکند یا همچنان سعی خواهد کرد قیمت کالاهای اساسی را با ابزار رانت دلار ۴۲۰۰ تومانی کنترل کند؟ اگر بنا به حذف است، طرح او برای مدیریت احتمالی بحران افزایش قیمتها چه خواهد بود؟ اگر نه، چهطور جلوی فساد را خواهد گرفت؟ حتی اگر به فرض محال جلوی سوء استفاده افراد سودجو را هم گرفت، اصلا دلارها را از کجا تامین خواهد کرد؟ میتوان همین سوالها را درباره قیمت سوخت، قیمت خرید تضمینی و… پرسید.
جواب این سوالها مشخص نیست اما آنچه مسلم است، رئیسی با کارنامهای مبهم و سوالبرانگیز و بدون برنامهای مشخص، ناگهان مدعی مبارزه با فساد ظاهر شده است. او لباسی پوشیده است که به تنش زار میزند. ابراهیم رئیسی هر چه باشد، قهرمان مبارزه با فساد نیست.
ایران وایر