به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۴۰۰

بابک خرمدین به دست پدر و مادرش کشته شد

 

دادسرای جنایی تایید کرده جسد قطعه‌قطعه ‌شده‌ بابک خرمدین، کارگردان جوان سینما، را در سطل زباله در شهرک اکباتان تهران پیدا کرده و پدر این جوان هم پذیرفته که بابت اختلافاتش با او، بیهوشش کرده و با چاقو وی را کشته است.

به گزارش خبرنگار رکنا، صبح دیروز یک شنبه ۲۶ اردیبهشت ماه سال جاری جسد مثله شده مردانه‌ای در سطل آشغالی واقع در فاز ۳ شهرک اکباتان کشف شد و بازپرس محمد جواد شفیعی از شعبه ۵ دادسرای امور جنایی تهران با حضور در صحنه قتل به بررسی های تخصصی دست زد و به همراه تیمی از اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران در کمتر از ۶ ساعت از قتل فجیع بابک خرمدین رازگشایی کرد.

در لحظات اولیه تنها یافته های خبرنگار رکنا این بود که جسد بابک خرمدین بعد از قتل در خانه‌شان برای از بین بردن آثار جرم توسط قاتلان که پدر و مادرش هستند مثله شده و به سطل آشغال، در فاز ۳ اکباتان انتقال داده شده است.

صبح امروز خبرنگار رکنا در تحقیقات اولیه خود متوجه شد جسد بابک خرمدین به صورت تنه بالا و دست ها کشف می شود و با انگشت نگاری هویت جسد مشخص شده است.

در بازجویی های اولیه پدر و مادر مقتول به جنایت هولناک اعتراف و ادعا می‌کنند که پسرشان را با مسموم کردن با قرص خواب آور داخل غذای بابک خرمدین را بی هوش کرده و پدر خانواده پس از چند ضربه چاقو جسد را به حمام زیر دوش آب منتقل و مثله می‌کند.

انگیزه پدر و مادر پیر در قتل بابک خرمدین

قتل بابک خرم دین کارگردان سینمای ایران به دست پدر و مادرش بود که هر دو توسط پلیس بازداشت شده و تحت بازجویی قرار گرفتند.

پدر بابک خرمدین در بازجویی های ابتدایی گفت: پسرم مجرد بود او ما را آزار و اذیت می کرد جانمان به لب رسیده بود هر روز از دستش در امان نبودیم ناسزا می‌گفت و هرکاری دلش می‌خواست انجام می‌داد من و مادرش تصمیم گرفتیم از شر او رها شویم تا بیش از این آبرویمان نرفته است ابتدا قرص خوراندیم وقتی بی‌هوش شد با چاقو او را کشتم و جسدش را داخل حمام بردم بعد برای اینکه بتوانم از خانه خارج کنم جسدش را تکه تکه کردم داخل چمدانی گذاشتم و با همدستی همسرم جنازه را از خانه بیرون بردم و داخل سطل آشغال انداختم.


اعترافات تکان‌دهنده، سرد و بی‌روح پدر بابک‌ خرمدین بابت قتل پسر کارگردانش

خدا را شکر که پسرم را کشتم؛ آرام شدم- گفتم از خانه برو، وگرنه می‌کشمت، اما نرفت!

«اکبر ۸۱ ساله، مرد لاغراندام و قد بلند با چهره‌ای آرام و خونسرد  در همان ابتدای اعترافاتش برای قتلی که کرده، خدا را شکرگذار است.

او مدعی‌شده:

«پسرم از بچگی ما را اذیت می کرد و با هر بدبختی که بود او را بزرگ کردم، همیشه از مدرسه اخراج می شد و یک روز آرام نداشتیم اما با کار و تلاش توانستم او را راهی دانشگاه کنم و پسرم فوق لیسانس گرفت و یکی از فیلم هایش نیز در جشنواره جایزه گرفت.

بابک در دانشگاه کرج استاد فیلم‌سازی و کارگردانی بود اما در دوران کرونا کلاس‌های دانشگاه آنلاین بود و بابک هفته‌ای سه روز به بهانه این‌که به شاگردانش درس خصوصی بدهد آنها را به خانه می‌آورد و جالب این بود که بابک تنها دانشجویان دختر را به خانه می‌آورد و نمی‌دانستیم که همه آنها دانشجوهایش بودند یا نه!

پسرم با دخترها به داخل اتاق می‌رفت و از مادرش می‌خواست برای خودش و میهمانش غذا درست کند و مادرش از آن‌ها پذیرایی می‌کرد و پسرم با دختران در خانه رابطه جنسی برقرار می‌کند.

او بعضی اوقات ما را می‌زد و می‌خواست کارهایش را انجام دهیم و جان‌مان به لب‌مان رسیده بود.  حاضر شدم خودرو را بفروشم و سهم ارث او را بدهم که خانه بگیرد و با ما زندگی نکند اما می‌گفت جنازه من از این خانه بیرون می‌رود.

جمعه ۲۴ اردیبهشت با بابک برای ورزش در محیط شهرک اکباتان بودیم و همان‌جا باز گفتم خانه و خودروی را می‌فروشم تا خانه‌ای اجاره کنی که تاکید کرد  هیچ جا نمی‌روم و تهدیدش کردم کسی را دارم که ۱۰میلیون تومان بدهم و بکشدت اما بابک گفت: “چرت نگو. کسی نمی‌تونه کاری بکنه.”

وقتی به خانه آمدم به همسرم گفتم  بابک نمی‌پذیرد برود و تصمیم به قتل را گرفتیم. همسرم داخل غذای بابک قرص خواب زیادی ریخت و در حالی که پسرم با خوردن آن نیمه بیهوش شده بود او را با ضربات چاقو به قتل رساندم و سپس به کمک همسرم جسد را به حمام برده و چون نمی‌توانستم جسد را از خانه خارج کنم با چاقو و ساطور جسد بابک خرمدین را تکه تکه کرده و پس از بسته بندی کردن تکه های جسد، آنها را داخل si سطل زباله انداختیم.»

رکنا نوشته پدر بابک خرمدین در پایان وقتی از اتاق بازپرس خارج می‌شد بار دیگر دستانش را رو به آسمان برد و خدا را شکر کرد که فرزندش را به قتل رسانده و می‌گفت با قتل پسرم دیگر به آرامش رسیدم و دیگر هیچ ناراحتی در زندگی‌ام ندارم.

درباره بابک خرمدین:

بابک خرمدین سال ۱۳۵۳ در تهران متولد شد. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد سینما از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و فارغ التحصیل ۱۳۸۸ است، این کارگردان سال ۱۳۷۹ در دوره فیلم سازی یک ساله انجمن سینمای جوانان دفتر تهران شرکت کرد.

بابک خرم‌دین فیلم «سوگنامه‌ای برای یاشار» را آن طور که خودش می‌گفت تا حد زیادی با الهام گرفتن از زندگی خود ساخته است. او در سال ۸۹ به عنوان دانشجو راهی لندن می‌شود و در آن‌جا با مساله مهاجرت و غربت درگیری پیدا می‌کند. یاشار شخصیت اصلی فیلم او هم چنین سرگذشتی دارد. او جوانی است که با ویزای دانشجویی وارد لندن شده است. همزمان با اتمام کالج، دچار مشکل مالی و دلتنگی برای خانواده‌اش و ایران می شود. اکنون او بین ماندن و برگشتن مردد است و به استیصال رسیده است. این نقش را یاشار علی‌شناس بازی کرده است که از دوستان  کارگردان بوده و سابقه بازیگری نداشته‌است. بابک خرم‌دین برای گرفتن بازی بهتر از او، فیلم‌نامه را در اختیارش نگذاشته و صحنه به صحنه موقعیت را برای او توضیح می‌داده است.

در مراسمی که دی ماه سال ۹۴ به بهانه اکران فیلم بابک خرمدین در موزه سینما برگزار شد، او از پدرش دعوت کرد که به روی صحنه بیاید و پدرش در سخنانی کوتاه گفته بود: «به نام خداوند آموزگار و به نام شهدای گلگون کفن جنگ هشت ساله و درود به شرافت آن شهدا که مملکت را حفظ کردند. من سرهنگ پیاده ستاد خرم‌دین هستم. ۳۰ سال خدمت کردم، ۶۹ ماه در مناطق عملیاتی بودم، دو مرتبه شیمیایی شدم و ۴ بار ترکش خوردم و خوشحالم که در مقابل ممکلت انجام وظیفه کردم. به جوانان توصیه می‌کنم از این گهواره وطن غافل نباشند چون رشد و سربلندی آنان در همین مملکت اتفاق می‌افتد. از این ۳۰ سال خدمت ۱۷ سال را دور از خانواده انجام وظیفه کردم و تمام زحمات خانواده روی دوش این خانم عزیزم (همسرش) بود که وطن دوم من هستند.»

بابک خرم‌دین کارگردان «سوگنامه‌ای برای یاشار» هم یادآور شده بود:« این اولین فیلم حرفه‌ای من است. اما «سوگنامه‌ای برای یاشار» یک فیلم حرفه‌ای نیست و این فیلم بدون هیچ امکانات و حتی مجوزی با کمک دوستانی که آن زمان داشتم ساختم و یک فیلم کاملا شخصی است. اگر می‌خواستم مجوز بگیرم، داستانی برای خودش می‌شد. با ویزای دانشجویی نمی‌توانستم برای مجوز اقدام کنم و در دوره‌ای هم آن‌جا بودم که با ایرانی‌ها خوب برخورد نمی‌شد . این روش فیلم‌سازی را در آن‌جا گریلا یا چریکی می‌گویند و خود دانشجویان انگلیسی هم به این روش فیلم‌هایی می‌سازند.»

زنده یاد اکبر عالمی هم که در آن مراسم حضور داشت در  سخنانی کوتاه گفت: «بیشتر از ده سال پیش بابک خرم‌دین دانشجوی ممتاز دانشگاه تهران بود و بعدها شنیدم رفت انگلیس و از شنیدن خبر برگشتش به ایران خوشحال شدم.»

بهروز معاونیان صدابردار هم در این مراسم گفته بود: «بیشتر صداها در این کار با خود دوربین ضبط شده بود اصلا یک کار سوپر مستند بود. ولی تمام حس کاراکتر (کارگردان) نسبت به پدر و مادرش و این‌که چطور شد رفت و چطور حس نزدیکی به همین پدر و مادر باعث شد، برگردد در فیلم پیدا بود و خوشحالم که امشب این پدر و مادر  ( پدر و مادر بابک خرمدین ) را از نزدیک می‌بینم.»

آثار هنری او

– “بور بیجاده رنگ” ۱۳۸۶(۲۲ دقیقه)
– “سه شنبه:مامان” ۱۳۸۸(۹ دقیقه)
– فیلم نیمه بلند داستانی “روزن (کورسو)” ۱۳۸۹ ( ۴۲ دقیقه ) با حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی .
– فیلم بلند داستانی “سوگنامه ای برای یاشار” ۱۳۹۲ ساخته شده در لندن ( ۷۲ دقیقه).
- عضویت در خانه سینما (سمت: کارگردان)
- برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی برای ” بور بیجاده رنگ” در جشنواره بین المللی فیلم آسا (فیلم های انسان دوستانه) ۱۳۸۸ وکاندید در (فیلمنامه ، تصویر برداری ، تدوین و صدا)
– برنده دیپلم افتخار بهترین کارگردانی برای فیلم “بور بیجاده رنگ” در پنجمین جشنواره بین المللی پروین اعتصامی۱۳۸۸
– برنده جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه و بهترین صدا برای فیلم “بور بیجاده رنگ” درششمین جشنواره دانشجویی فیلم نهال ( دانشگاه هنر)۱۳۸۸ و کاندید بهترین ( تصویر برداری و تدوین)
– پخش فیلم های : برش، سه شنبه: مامان، روزن (کورسو) وسوگنامه ای برای یاشاردر جشنواره های : فیلم کوتاه تهران ، سینما حقیقت ، تصویر سال ، جشنواره ی یاس (رسانه های تصویری) و…
- حضور به مدت یکسال در دایره فیلم و سریال ارتش و ساخت برنامه های مختلف برای ارتش جمهوری اسلامی ایران(۸۸ -۱۳۸۷)
- ساخت چند مستند تحت عنوان ” داغ عشق” در مورد جانبازان در ماه مبارک رمضان برای شبکه چهارسیما (۱۳۹۲)
- مسئول سینمایی فرهنگسرای دانشجو (شفق) سال ۱۳۸۷ (فرصت نمایش)
- برگزاری کلاسهای نقد و تحلیل آثار کریشتف کیشلوفسکی (فیلمساز لهستانی) در گروه فرهنگی هنری ضمیر.(۱۳۸۸)
- تدریس کارگردانی در انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر تهران(۱۳۸۹)
- تدریس در دانشگاه جامع علمی-کاربردی فرهنگ و هنر، رشته ی سینما (واحد ۴) و (واحد ۴۸) از سال ۱۳۹۳
- ساخت مستند ” روایت یک انحراف” در مورد وضعیت فرهنگی سینمای ایران (۱۳۸۷)
- نگارش چند فیلمنامه داستانی به نامهای ” ورودی سیزده”،” دهانم زیبا و چشمانم سبز”( برگرفته از داستان کوتاهی از سالینجر)، “کنتراست” و فیلمنامه ی بلند سینمایی “رویای مرد مضحک”.
- نمایش فیلم بلند داستانی”سوگنامه ای برای یاشار” از۱۲ دی ماه ۱۳۹۴ در سینماهای هنر و تجربه است.

منابع: رکنا،‌ ایسنا