براساس پژوهش های اجتماعی انجام شده در ایران در دو ماهه ابتدای سال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته خشونت در جامعه افزایش چشمگیری داشته و به رقم حیرت آوری رسیده است. خشونت در جامعه ایران به اشکال مختلف: خودکشی، زورگیری، آدم ربایی، سرقت و دزدی، نزاع و درگیری خیابانی و خشونت خانگی تا 35 درصد نسبت به سال گذشته افزایش نشان داده است. براساس گزارش پزشکی قانونی و آمار رسمی در ایران در هر دقیقه یک نزاع صورت می گیرد و روزانه یک هزار و ۶۰۰ پرونده نزاع منجر به جرح و قتل در این سازمان تشکیل می شود. البته بسیاری از خشونت ها در اقصی نقاط کشور ثبت نمی شود و علاوه بر آن بخش مهمی از خشونت های خانگی مانند آزار کودک و همسر نیز به شکایت و ثبت نمی انجامد. خشونت در محیط های کاری نیز رو به افزایش است. تبعیض بین کارکنان و بهره کشی از زنان و مردان در زمره این خشونت ها است. این روزها در ایران زنان نه تنها در خیابان بلکه در محیط های اجتماعی مانند محل کار با انواعی از مزاحمت ها و خشونت های جسمی، جنسی، کلامی و اقتصادی مواجه می شوند و در بسیاری از موارد آمار خشونت نسبت به خود را از آمار واقعی پنهان میکنند.
براساس آخرین آمار حاصل از مطالعات اجتماعی، خشونت خانگی و خانوادگی در ایران در سال 99 نسبت به سال 97، 26 درصد و در دو ماه ابتدای سال 400 نسبت به مدت مشابه در سال 99، 32 درصد افزایش نشان داده است و اکنون خشونت خانگی و خانوادگی در ایران نسبت به سال 97 حدود 58 درصد است. آنچه در این میان و در سایه نبود قوانین حمایتی جلب توجه مینماید، رشد آمار خشونت های خانگی و خانوادگی به صورت ضرب و شتم جسمی و قتل کودکان و دختران و زنان در کشور است. پژوهشگران آسیب های اجتماعی ضمن بررسی میزان انواع خشونت خانگی و خانوادگی در کشور دریافته اند که طی دو سال اخیر انواع خشونت ها در محیط های خانوادگی تنها مختص کودکان و زنان نبوده بلکه متوجه پسران و مردان عضو نزدیک و دور یک خانواده نیز بوده است.
اکنون آسیب های اجتماعی دامن کشور را گرفته است و امروز هیچ خانه ای در ایران امن نیست. خودکشی و خشونت و افزایش نزاع در سطح خانواده ها و کشیده شدن آن به سطح جامعه، مهمترین معضل اجتماعی و امنیتی این روزهای کشور قلمداد شده و موجب نگرانی عمیق جامعه شناسان و رفتارشناسان اجتماعی شده است. این روزها قتل های خانوادگی به عنوان جنبه ای از خشونت علیه کودکان و مردان و زنان، ناقوس عدم امنیت ایرانیان در درون خانوادههای خود را به صدا درآورده است. قتلهای ناموسی این روزهای کشور از نظر جامعه شناسی و رفتارشناسی و روانشناسی مورد قبول و تایید نیست. کشته شدن بابک خرمدین و سایر اعضای خانواده توسط پدر و مادرش و همچنین گمانه زنی ها درخصوص خودکشی امروز برادر بابک خرمدین و همچنین قتل های جدید این روزها و هفته ها در اهواز و خراسان شمالی و رشت به فاصله کوتاهی به این معناست که خشونت در جامعه ایرانی مسری و زنجیره ای شده است و اعمال جنایتکارانه این بار با قدرت هر چه بیشتری به درون خانه ها و خانواده ها کشیده شده است به طوریکه این بار قاتلین اهلی و خانگی شده اند و می توان مرثیه نهاد خانواده که زمانی مقدس بود را خواند.
با وجود تأیید سلامت عقلی و روانی قاتلین و پشیمان نبودن قاتلین از قتل فرزندان و اعضای خانواده و خویشاوندان خود سناریوی این قتل های فجیع به این معنی است که منشأ و تنها دلیل چنین جنایات وحشتناکی فرهنگ توحش آمیزی است که با انگیزه های حفاظت از غیرت و آبرو و شرافت خانواده و مبارزه با فساد در جامعه صورت گرفته است. در سال های گذشته جامعه شاهد قتل های خانوادگی بود که بسیاری در سکوت اتفاق می افتاد اما این بار و در طی دو سال اخیر قتل های خانوادگی و ناموسی به صورت زنجیره ای و سریالی در حریم های شهری و روستایی و حتی در حاشیه شهرها و روستاها در مدت زمان کوتاهی در حال تکرار و افزایش هستند. این قتل ها آنچنان ترسناک و هولناک بوده اند که برخلاف گذشته دیگر اطرافیان قربانیان سکوت را جایز نمی دانند و اقدام به افشاگری و رسانه ای کردن این قتلها می کنند.
اما همواره این سوال مطرح می شود که دلیل اصلی افزایش خشونت ها و اینگونه اعمال جنایتکارانه بی سابقه و کم سابقه در کشور چیست؟ آنچه مسلم است؛ اکنون اذهان خطرناکی آزادانه در سطح خانواده و جامعه رها هستند که به اسم مبارزه با فساد و حفظ شرف و آبرو و خلاصی از تضادهای فرهنگی و نابرابری اقتصادی، فرزندکشی و خانواده کشی را در سر می پرورانند و می توانند به عنوان یک پتانسیل و عامل بالقوه برای ارتکاب به عمل جنایتکارانه قتل های خانوادگی محسوب گردند.
کارشناسان و متخصصین حوزه رفتارشناسی و آسیب شناسی اجتماعی در ایران شکاف های عمیق بین نسلی و فروپاشی اخلاقی جامعه را در قتل و مثله کردن فرزندان خانواده موثر می دانند. خبر قتل بابک خرمدین و خواهر و شوهر خواهر او و اینکه فرزندان دیگر خانواده نیز در لیست قاتلین بوده اند و همچنین قتل های زنجیره ای دیگری که پس از این حادثه در درون خانواده های ایرانی و در چند نقطه دیگر از کشور به وقوع پیوست یک اضطراب ونگرانی را در دل همه مردم کشور به وجود آورده است و افراد با پرداختن به این موضوع این سوال را مطرح می کنند که فرزندکشی و خانواده کشی و خویشاوندکشی در ایران تا کی می تواند در سایه نبود قوانین حمایتی و قوانین بازدارنده ادامه پیدا کند؟!
گویا نیوز / محمدرضا محبوب فر - کارشناس و پژوهشگر حوزه سلامت و بحران های محیطی