به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، خرداد ۰۳، ۱۴۰۰

ایران چگونه فرصت بدل شدن به «ابرقدرت» انرژی در جهان را از دست داد؟

 ایران چندین طرح بزرگ برای تامین گاز طبیعی مورد نیاز کشور‌های مختلف جهان (از هند، چین و پاکستان گرفته تا عمان، یمن و اتحادیه اروپا) را به دلیل فرصت سوزی از دست داده است. بر این اساس، ایرانی که می‌توانست تنها در سمت شرق، انرژی مورد نیاز حدود ۳ میلیارد نفر جمعیت جهان را تامین کند، اکنون غرق در مشکلات اقتصادی داخلی است
***
فرارو- محمد مهدی حاتمی
همین چند روز پیش بود که «محمد الرومهی»، وزیر نفت و گاز عمان، در مصاحبه با «اس‌اند‌پی گلوبال پلاتس» (S&P Global Platts) گفت که در صورت احیای برجام، عمان علاقه‌مند خواهد بود طرح‌های واردات گاز ایران از طریق خط لوله را که سال‌ها روی میز بوده اند، احیا کند.
الرومهی درباره خط لوله ایران-عمان در این مصاحبه گفت: «خوش بین هستم که اگر نه امسال، اما احتمالا به زودی درباره احیای این پروژه صحبت خواهیم کرد. از نظر عمان، فرصت‌های فراوانی برای استفاده مطلوب از این پروژه وجود دارد.»

چرا عمان گاز ایران را می‌خواهد؟
اما این تنها پیشنهاد غیر مستقیمی نیست که وزیر نفت و گاز عمان به ایران داده است. رومهی در همان مصاحبه اضافه کرد: «خط لوله گاز ایران به عمان، می‌تواند تا یمن امتداد پیدا کند. یمن روزی صلح خواهد داشت و روزی که توافق صلح در این کشور امضا شود، نخستین چیزی که نیاز خواهد بود، انرژی است. علاوه بر صادرات مجدد گاز ایران به یمن، عمان به دنبال استفاده از بخشی از این گاز برای صنعت و افزایش ظرفیت تولید LNG و پتروشیمی خود و ورود به عرصه تولید هیدروژن است.»


عمانی‌ها دست کم از سال ۲۰۱۳ میلادی به دنبال خرید گاز از ایران بوده اند و همواره روابط سیاسیِ خوبی هم با ایران داشته اند و حالا که یمن هم به نوعی در جبهه سیاسیِ ایران قرار دارد، چنین پیشنهادی، برای ایران همچون برگ برنده‌ای است که رد کردن آن از پذیرفتنش دشوارتر است.

برآورد‌های مختلف نشان می‌دهند که ایران، چهارمین دارنده بزرگ ذخایر نفت در جهان و دومین دارنده بزرگ ذخایر گاز در جهان است و اگر مجموع این دو را در نظر بگیریم، ایران بزرگ‌ترین دارنده «ذخایر هیدروکربوری» در جهان است. علاوه بر این، ایران در یکی از مهم‌ترین نقاط ژئوپولتیک در جهان هم قرار گرفته است، یعنی جایی که «شرق» و «غرب» به هم می‌پیوندند.


این دو ویژگی منحصر به فرد، تا زمانی که اقتصاد جهان به سوخت‌های فسیلی تکیه داشته باشد، ایران را به عنوان منبعی برای تامین انرژی در صدر نگاه خواهد داشت. با این همه، ایران از منظر سیاست بین الملل، کشوری است که به سمت انزوا رانده شده و از آنجا که روابطی سرد با «غرب» دارد و نتوانسته خود را در دل «شرق» هم جا کند، مزیت نسبی خود به عنوان ابرقدرت انرژیِ جهان را هم تا حدی از دست داده است.

رقابت تنگاتنگ بر سر مشتری‌های گاز طبیعی
اندیشکده‌های اقتصاد انرژی در سراسر جهان، زمانی بین یک تا حداکثر دو دهه آینده (یعنی تا سال ۲۰۴۰ میلادی) را به عنوان عصری که نفت ارزش خود را به عنوان کالایی گران بها در تامین انرژی از دست می‌دهد، تعیین کرده اند.

این یعنی کشور‌های دارنده نفت و صادرکننده نفت، که حالا تعدادشان بسیار بیشتر از قبل شده، دستِ بالا دو دهه فرصت دارند که تا جایی که می‌توانند نفت بفروشند و البته برای فردایِ بدون نفت هم در سایر زمینه‌های اقتصادی سرمایه گذاری کنند.

همین روند در مورد گاز طبیعی هم صادق است، اما ممکن است اندکی بیشتر طول بکشد. همین حالا، به غیر از روسیه و ایران به عنوان دو کشور دارای بزرگ‌ترین ذخایر گاز طبیعیِ کشف شده در جهان، کشور‌هایی همچون قطر، ترکمنستان، قزاقستان، مصر، مراکش، الجزایر، اندونزی، موزامبیک، استرالیا، کانادا و حتی چین (به عنوان بزرگ‌ترین واردکننده نفت در جهان) همگی تولیدکننده گاز طبیعی هستند.

در واقع، به نظر می‌رسد بازار گاز طبیعی، بیش از آنکه متقاضی داشته باشد، عرضه کننده داشته باشد و این یعنی رقابت و حتی جنگ افروزی بر سر دست یافتن به مشتری. در واقع، جنگ بر سر پیدا کردن بازار‌هایی برای فروش گاز طبیعی، خیلی وقت است که شروع شده و قدرت‌های بزرگ، از هر ابزاری برای کنار زدن رقبا استفاده می‌کنند.

ایران، سومین تولیدکننده گاز و نوزدهمین صادرکننده گاز در جهان
داده‌هایی که در سال ۲۰۱۹ میلادی به روز شده اند، نشان می‌دهند که ایران، پس از آمریکا و روسیه، سومین تولیدکننده بزرگِ گاز در جهان است. اگر آمریکا را کنار بگذاریم، روسیه، رقیبِ گازی ایران، سالانه حدود ۶۸۰ میلیارد مترمکعب و ایران سالانه حدود ۲۴۴ میلیارد متر مکعب گاز تولید می‌کند. قطر در جایگاه بعدی قرار دارد و سالانه حدود ۱۷۸ میلیارد مترمکعب گاز تولید می‌کند.

با این همه، وقتی صحبت از صادرات می‌شود، ایران به رتبه‌های پایین‌تر (تا حد نوزدهم در جهان) سقوط می‌کند. در واقع، بخش اعظم گاز تولید شده توسط ایران در داخلِ کشور مصرف شده و حجم بسیار کمی از آن راهی بازار‌های بین المللی می‌شود. این در حالی است که روسیه حدود ۳۰ درصد از تولید خود و قطر حدود ۷۰ درصد از گاز تولیدیِ خود را صادر می‌کنند.

درآمد گازی قطر (کشوری که ۸۵ درصد از جمعیت آن را کارگران خارجی تشکیل می‌دهند) در سال ۲۰۱۹ میلادی حدود ۳۳ میلیارد دلار بوده و در واقع، این حجم از درآمد گاز صادراتی آن قدر به مذاق قطری‌ها خوش آمده که ترجیح داده اند از اوپک خارج شوند و روی صادرات گاز تمرکز کنند.

روسیه در مورد گاز به هیچ کس باج نمی‌دهد
اما چرا ایران، که در مورد صادرات گاز، قطعاً پتانسیلی در حد روسیه دارد و مشتری‌های دست به نقدی همچون هند، پاکستان، عمان و حتی بخشی از کشور‌های اروپایی هم برای گاز صادراتیِ آن صف کشیده اند، نتوانسته به اندازه قطر هم صادرات گاز داشته باشد؟

پاسخ را باید در ژئوپولتیکِ گازی در منطقه جست و جو کرد. روسیه اکنون اصلی‌ترین تامین‌کننده گاز در اروپا است. در سال ۲۰۱۷ میلادی، حدود ۴۰ درصد از گازِ وارداتی کشور‌های اروپایی توسط روسیه تامین می‌شد و حتی اقتصاد‌هایی به بزرگی آلمان هم وابستگی ۷۰ تا ۷۵ درصدی به واردات گاز از روسیه داشتند.

اتحادیه اروپا این را به عنوان یک نقص مهم برای خود می‌بیند که در واردات انرژی، وابسته به بزرگ‌ترین و نزدیک‌ترین رقیب سیاسیِ خود، یعنی روسیه باشد. در مقابل، روس‌ها هم که این را می‌دانند، می‌خواهند تا آنجا که می‌توانند انحصار صادرات گاز به اروپا را در دست خود نگه دارند تا از اروپا باج خواهی کنند. روسیه، فارغ از هر نوع رابطه‌ای که با ایران داشته باشد، در زمینه صادرات گاز خود را رقیب ایران می‌بیند و عجیب نیست که سنگ اندازی‌های متعددی هم بر سر راه صادرات گاز از ایران داشته است.

ایران و تامین انرژی برای نیمی از جمعیت جهان
اما در دو دهه اخیر، نام ایران هم به عنوان گزینه‌ای برای تامین گاز کشور‌های اروپایی، همواره مطرح بوده و در دوران اوج روابط ایران با اتحادیه اروپا، حتی بخشی از کار هم پیش رفته بود. بر این اساس، از سال ۲۰۰۷ میلادی به این سو، ایران و برخی کشور‌های اروپایی، همچون یونان، ایتالیا، سوئیس، اتریش، آلمان، فرانسه و اسپانیا، توافق نامه‌هایی برای صادرات گاز از میدان «پارس جنوبی» ایران به اروپا به امضا رساندند.

در این پروژه که موسوم به «خط لوله پارس» هم بود، قرار بود ایران سالانه ۵۰ میلیارد متر مکعب گاز به اروپا صادر کند، یعنی تقریباً همان میزانی که روسیه امروز به اروپا گاز صادر می‌کند.

از آن سو، ایران قرارداد دیگری هم با هند و پاکستان داشت و قرار بود در پروژه‌ای موسوم به «خط لوله صلح»، به این دو کشور گاز صادر کند. این ابرپروژه، می‌توانست اقتصاد ایران را زیر و رو کند، چرا که صحبت از تامین انرژی برای حدود ۱.۵ میلیارد نفر در میان بود و در صورتی که خط لوله از هند به چین می‌رسید، ایران می‌توانست تامین کننده گاز طبیعی برای حدود ۳ میلیارد نفر از جمعیت جهان باشد، ۳ میلیارد نفری که دست کم ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون نفر از آنها، تحت حاکمیتِ دو اقتصاد برتر جهان در یک دهه آینده، یعنی هند و چین زندگی می‌کنند.

اما ایران، عمدتاً به دلایل سیاسی (تحریم ها، نپیوستن به پیمان‌های تجارت بین المللی و ضعف در روابط خارجی) همواره از این بازی بزرگ کنار گذاشته شده است. پاکستانی‌ها می‌گویند همچنان به واردات گاز از ایران احتیاج دارند و هندی‌ها هم تشنه انرژی ارزان قیمت هستند.

از آن سو، چین هم در ماجرای قرارداد راهبردی ۲۵ ساله با ایران، به دنبال تضمین دادن به ایران در زمینه خرید نفت و گاز است و این یعنی بزرگ‌ترین اقتصاد جهان هم برای منابع انرژی ایران برنامه دارد. اما حتی اروپایی‌هایی که امروز در بازیِ پلیس خوب-پلیس بد با ایران درگیر هستند نیز به گاز طبیعی ایران احتیاج دارند تا اندکی از انحصار واردات گاز از روسیه را بشکنند.

اما ایران تا ابد فرصت ندارد. همین حالا، طرح‌هایی برای انتقال گاز جمهوری آذربایجان به اروپا از طریق خاک ترکیه روی میز است و خودِ ترکیه هم در آب‌های مدیترانه میادین گاز کشف کرده و قصد بهره برداری و صادرات آن به اروپا را دارد. پرسش اصلی این است که ما تا چه زمانی می‌خواهیم به فرصت سوزی، آن هم فرصتی که می‌تواند ما را به ابرقدرت انرژی در جهان بدل کند، ادامه بدهیم؟

برگرفته از گویا نیوز