فایزه هاشمی، کنشگر سیاسی با اشاره به تشدید فشارهای اجتماعی و فرهنگی حتی به زور اسلحه به «امتداد» گفت: «واقعا وضعیت ما در ایران مصداق «هر دم از این باغ بری میرسد» است. هر روز یک حادثه، هر روز یک سانحه و اتفاق. آخرین اتفاق عجیبی که شنیدیم و جامعه را تحت تاثیر قرار داد، شلیک گلوله از سوی گشت ارشاد به پای یک بوکسور بود که با همسر و فرزندش به پارک پردیسان رفتهبودند. این اقدام حتی با ذات تعریفی که حاکمیت برای گشت ارشاد دارد در تناقض است. اگر گشت ارشاد است و قرار است «امر به معروف و نهی از منکر» کند، اساسا چه نیازی به اسلحه دارد؟ این یک تضاد آشکار است. حتی اگر اسلحه دارند چرا باید به یک خانواده ولو این که حجاب زن از منظر آنها مناسب نبوده، شلیک شود؟ اگر حتی درگیری فیزیکی پیش آمده، نیروی گشت ارشاد هم میتواند درگیر شود، باز هم نباید از اسلحه استفاده و شلیک کند. بلکه باید موضوع را به شکل دیگری حل و فصل کند. وقتی دست همه نیروهای مسلح را برای هر کاری باز میگذارند، از آن طرف هم صحبتهای تحریککننده امامان جمعه را میشنویم، همچنین صحبتهای نیروهای به ظاهر ارزشی و به ظاهر انقلابی قطعا عدهای را تحریک میکند تا دست به هر کاری بزنند، معلوم است که هزار بلا بر سر مردم میآورند.»
او با اشاره به عملکرد گشتهای ارشاد و قوانین موجود توضیح داد: «در حالی که باید به فکر به روز شدن قوانین باشند، بر اساس همان قانون به خودشان اجازه شلیک هم میدهند. قانونی که بدون توجه به شرایط دینی و شرایط اجتماعی و بدون مشروعیت بر روی اجرای آن سماجت میشود، نتیجهاش همین میشود. با اتکا بر آن وارد حریم خصوصی افراد میشوند و به حقوق شهروندان تجاوز میکنند و اگر اسلحه هم داشتهباشند که نور علی نور است. میبینیم که چه وقایعی اتفاق میافتد و باعث سواستفاده آن ماموران از اسلحه میشود. باز هم تاکید میکنم گشت ارشادی که قرار است «امر به معروف و نهی از منکر» کند اصلا نباید سلاح داشتهباشد. مگر میشود با سلاح امر به معروف و نهی از منکر کرد؟ تصور بر این است که مامور نیروی انتظامی که در این مجموعه حضور دارد، آموزش دیده است. نسبت به اسلحه آگاهی بیشتری دارد و ملزومات قانونی را بهتر متوجه میشود. پس طبیعتا نباید بگذارد چنین شلیکی از سوی ماموران گشت ارشاد که میخواهند احساسی عمل کنند نه دینی و قانونی، رخ دهد.»
فایزه هاشمی در پاسخ به همزمانی افزایش فشارها و برخوردهای خشونتبار با بررسی لایحه اسلاح قانون استفاده از سلاح نیز گفت: «آنچه در نوشتن این قانون اهمیت دارد، ذکر مصادیق است. وقتی در قانون مینویسید «ماموران مسلح» شامل چه کسانی میشود؟ این موضوع باید به طور دقیق مشخص شود. آیا استفاده از ترکیب ماموران مسلح به این معنا است که به اصطلاح «لباس شخصیها» و «ماموران امنیتی» هم حق استفاده از سلاح را همچون «ماموران نیروهای مسلح» داشتهباشند؟ بارها دیدهایم که در جریان اعتراضات اراذل و اوباش را به جان مردم انداختند. آیا چنین افرادی را باید مسلح کرد و به آنها اجازه استفاده از سلاح داد و به هیچ کجا هم پاسخگو نباشند؟ این موضوع با روح قانون اساسی مغایرت دارد. این موضوع بسیار خطرناک است. به نظر میرسد لایحه مذکور به دنبال امنیتیتر کردن بیشتر فضا است. همانطور که شاهد هستید، اعتراضات خیابانی هم بسیار بیشتر شدهاست چرا که مشکلات اداره کشور هر روز جدی و جدیتر میشود. نیروهای متخصص در راس کار بسیار اندک هستند. بنابراین میخواهند از این طریق وحشت در دل مردم ایجاد کنند تا صدای مطالبات جامعه را از این طریق ساکت کنند.»
این کنشگر سیاسی با اشاره به بندی از این اصلاحیه که اجازه استفاده از سلاح برای مقابله با شورش در زندانها را میدهند نیز گفت: «متاسفانه این نشاندهنده این است که بخشهایی از نظام و دولت آقای رییسی به ته خط رسیدهاند. ابزاری برای مدیریت درست ندارند و از طریق ایجاد وحشت و هراس میخواهند، کشور را آرام کنند. میخواهند جلوی مطالبات به حق مردم معترض یا حتی یک زندانی داخل زندان را بگیرند. این یک جور مدیریت تروریستی است. تعریف رفتار تروریستی چه در دولتها و چه در افراد مگر غیر از این است که برای مدیریت یا برای رسیدن به منویات شخصی از تهدید و ارعاب و ایجاد وحشت و ... استفاده میکنند. خیلی اشتباه است که یک حکومت با رفتارهای تروریستی با مردم رفتار کند و از قانون اساسی فاصله بگیرد. خیلی باعث تاسف است که آقای رییسی با این همه شعارهایی که داده بخواهد به این نوع مدیریت توسل جوید.»