به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، اسفند ۲۲، ۱۴۰۱

بیانیه‌ی نهضت مقاومت ملی ایران

دست تبهکار رأس نظام

در مسمومیت‌های شاگردان مدارس دخترانه 

 سرانجام سه ماه پس از آغاز کابوس مسمومیت‌های دختران جوان دانش‌آموز «رهبر عظیم‌الشأن» از خواب زمستانی بیدارشد و فرمان رسیدگی صادرکرد !اما هر کس می‌داند که جز رأس نظام کسی مسئول جنایات اخیر علیه دانش‌آموزان مدارس دخترانه نیست.

چگونه می‌توان در مسئولیت نظام و رهبر آن در جنایت مسموم‌کردن دانش آموزان دختر کمترین تردیدی داشت. اندک توجهی نسبت به حوادث ماههای گذشته دست تبهکار نظام در این جنایت را نشان می‌دهد.

در ماههای گذشته مردم سراسر جهان شاهد بودند که چگونه جنبش زنان جوان کشور ما، با پشتیبانی مردان، پایه های رژیم تبهکار حاکم را به لرزه درآورد.

در طول این خیزش که توجه مردم جهان هر چه بیشتر بسوی ایران و بویژه زنان آن جلب شد، نه تنها شجاعت آنان مورد ستایش همگان قرارگرفت و سبب انواع اشکال همبستگی نسبت به آنان، بویژه از سوی گروه بزرگی از نامدارترین زنان هنرمند جهان شد، بلکه همه‌ی ناظران جهان وسعت سطح تحصیلات عالی و آگاهی زنان جوان کشور ما را نیز مورد تصدیق و ستایش قراردادند و اعلام داشتند که گستردگی خیزش و اعتراض آنان در برابر فشارها و ستم نظام نسبت به آنان نتیجه‌ی این آگاهی وسیع، منش والا و اراده‌ی نیرومند ناشی از آن است.

بدیهی است که چنین واقعیتی نمی‌توانست و نمی‌تواند از دید سران این نظام نیز، که هیچگاه و به هیچگونه به برابری زن و مرد در جامعه باورنداشته‌اند، پنهان بماند. آنان نیز، که همواره برای بازگرداندن زنان به خانه در پی انواع تمهیدات بوده‌اند، بیش از هر کس منشاء خیزش اخیر را در گسترش آگاهی‌های اجتماعی و سیاسی زنان می دیدند و حضور آنان در مدرسه و دانشگاه را سبب اصلی آن؛ با این مشکل که برخلاف طالبان در افغانستان امکان قانونی بستن مدارس و دانشگاه‌ها به روی زنان در ایران را نمی‌دیدند.

در گذشته‌ای نه چندان دور، آنها برای ناپدید ساختن چهره‌ی زن در ملاء عام، از وسائل گوناگونی از جمله عمل هولناک اسیدپاشی به چهره‌ی زنان جوان استفاده کرده بودند، اما جز رسوایی ناشی از آثار شوم و دردناک این جنایات بر سیمای زنان کشور نتیجه‌ای حاصل‌نکردند. بازداشت‌های خشونت آمیز گشت‌های ارشاد و توهین به بازداشت شدگان و شکنجه‌ی آنان نیز نتیجه‌ی مطلوب آنان را نداده‌بود.

برای آرام‌کردن و خواباندن خیزش بیرحمانه‌ترین وسائل را مورد استفاده قراردادند: کشتن پانصد تن از تظاهرکنندکان از جوان تا نوجوان و خردسال و کودک، بدست افراد مسلح خود در خیابانها، کورکردن بسیاری از آنان با تیرهای ساچمه‌ای، بازداشت بیست‌هزار تن از آنان و حتی بدارکشیدن چهار جوان بیگناه، قتل عام مکرر جمعیت‌های بیگناه در زاهدان و جنایات بیشمار دیگر، هیچیک نتوانست شور آزادیخواهی زن آگاه امروزی کشور را محوسازد.

پیداست که آنان، همزمان با ارتکاب این جنایات، در دنیای موهوم اذهان علیل و هذیانی خود بدنبال چاره‌ای نیز بودند که «سرکشی گستاخانه‌ی» زن ایرانی را از جامعه ریشه‌کن کند. و از آنجا که سرمنشاءِ این «سرکشی نامطلوب» را در مدرسه و دانشگاه ـ دانشگاهی که خود نیز اکثرأ از مواهب آن بی‌بهره بودند ـ می دیدند در اندیشه‌ی بیمار و مفلوج خود چنین پنداشتند که باید آب را از سرچشمه بخشکانند و راه آموزش و پرورش را بر زنان کشور چنان سدکنند که در اولین نسل آینده اثری از سرکشی در آنان باقی‌نماند.

برای این منظور به سلاحی اندیشیدند که تولید آن صنعتی است، جز برخی از ارتش‌های جهان بدان دسترسی ندارند و اینان ذخائر کافی از آن در اختیار داشتند: انواع گازهای مسموم کننده ای که استعمال آنها در جنگها نیز جنایت جنگی شمرده‌می‌شود و ممنوع است!

از  سوی دیگر می دانیم که اینگونه حملات شیمیایی به دختران مدارس در  توتالیتاریسم اسلامی به منظور  دورکردن دختران از مدارس سابقه داشته و جمهوری اسلامی خود متبکر آن نبوده است.

در سال ۱۳۹۴ چندین مدرسه دخترانه در ولایت هرات افغانستان مورد حمله قرار گرفتند. صدها دانش‌آموز و تعدادی از آموزگاران طی این حملات مسموم و راهی بیمارستان شدند و گروه تروریستی طالبان که آن زمان حکومت افغانستان را در دست نداشت مسئولیت حملات را پذیرفت و اعلام کرد به دلیل مخالفت این گروه با تحصیل دختران، دانش‌آموزان دختر را هدف قرار داده است. پیش از آن نیز، در سال ۲۰۰۵ اسلامگرایان چچن در یکی از ایالات چچنی دست به چنین عملی علیه دانش آموزان زده بودند.

تردیدی نیست که مراکز جمهوری اسلامی با الهام از موارد بالا دست به این جنایت در مورد دانش‌آموزان ایران زده‌اند.

هر کس می‌فهمد که کاربرد چنین سلاحی، خاصه بر ضد جوانان خردسال مدارس کشور، بدون موافقت «رهبر عظیم‌الشأن» غیرقابل تصور بوده است. بنابراین اگر اصل این فکر بکر هم از خود او نبوده‌باشد، عمل به آن بدون اجازه‌ی نامبرده قابل‌تصور نبوده‌است.

از سوی دیگر این واقعیت نیز از دید کمتر ناظری پنهان مانده که در برابر وقوع چنین حوادثی که توجه همه‌ی ناظران جهان، بسیاری از دولت ها و حتی دبیرکل سازمان ملل متحد را جلب کرد و اظهار نگرانی آنان را سبب شد، شخص رهبر که در رأ س نظام بیش و پیش از هر کس دیگر مسئول امنیت شهروندان و بویژه امنیت جانی آنان است، به مدت سه ماه سکوت اختیارکرد و پس از بیداری در پی سه ماه خواب غفلت دستورهایی داد که چنانکه همیشه در این موارد دیده شده، و در این مورد نیز از هم اکنون پیداست، پیامد روشن و محسوسی نخواهدداشت.

پس از مدت سه ماه آسیب جانکاه و نگران‌کننده به هفت هزار تن از جگرگوشگان ملت ودر دویست و نود مدرسه در نودونه شهر، بالا گرفتن رسوایی، و برخاستن فریاد صدها هزاران خانواده‌ی نگرانی که آنان نیز مانند ما نمی‌توانستند در مسئولیت تنها قدرت حاکم در کشور در این جنایت تردیدی داشته باشند، برای جنایتکاران و رهبر روانپریش‌شان تظاهر به بی‌اطلاعی از عمق و دامنه‌ی جنایت غیرممکن گردید و جناب رهبر سرانجام ناچار گردید که مأموران خود را به توقف جنایت فرمان‌دهد.

اما این جنایتکار بیخرد باز هم بیخردتر است اگر چنین بپندارد که با تجاهل او درباره‌ی مسئولان واقعی و صدور این فرمانش مردم درباره‌ی مسئول اصلی این جنایت بیسابقه نسبت به جوانان خردسال یک کشور به اشتباه می‌افتند و از نقش مرکزی او در این باره حتی یک ثانیه هم تردید می‌کنند. دروغ و تجاهلی از این نوع، که دروغ همدست جنایتکارش پوتین را که بجای قبول تجاوز نظامی به خاک اوکرایین، جنگ بدفرجام خود علیه این کشور را حمله‌ی پیمان اتلانتیک به روسیه می‌نامد، به یاد می‌آورد و هیچ انسان حقیقت‌جویی را نمی‌فریبد.

از این پس در چشم مادران و پدران دختران دانش‌آموز ایران علی خامنه‌ای، رهبر منفور نظام، خوفناک‌ترین سرکرده‌ی مافیای حاکم بر ایران است و خواهدماند.

 

 ایران هرگز نخواهدمرد

یکشنبه بیست‌ویکم اسفندماه یکهزاروچهارصدویک

نهضت مقاومت ملی ایران

 

 

سایت رسمی نهضت مقاومت ملی ایران

www.namironline.info

هیئت تحریریه نشریه اینترنتی        

editorial.namironline@gmail.com

تماس با نهضت مقاومت ملی ایران  

contact.namironline@gmail.com