به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۹۱

مبارزه بدون خشونت هم استراتژي هم تاكتيك
مريم مرادخاني
گاندي ۷۹سال پيش روزه سياسي گرفت
او براي مردم دنيا، چهره شناخته شده‌اي است، جامه سفيد، عينكي با قاب فلزي، صندل‌هايي نيم‌دار، لبخندي كه دندان‌هايش را گم كرده بود و صدايي كه از نجوا بالاتر نمي‌رفت، شايد نخستين تصاويري است كه با شنيدن نام «گاندي» در ذهن شنونده تداعي مي‌شود. كسي كه دوستدارانش او را «ماهاتما» مي‌خوانند، «روحي بزرگ» كه تمام عالم را يك خانواده مي‌دانست و مرزها را ساخته ذهن انسان. پيش از آنكه در ژانويه ۱۹۴۸، اصابت سه‌گلوله به زندگي او پايان بخشد، گاندي بيش از ۵۰ سال در عرصه سياسي فعاليت مي‌كرد. شيوه مبارزاتي او، دست‌كم دو نسل از فعالان سياسي هندوستان و ساير مبارزان در سراسر جهان را تحت تاثير قرار داده است. مبارزاتي كه امپراتوري انگلستان را لرزاند و آغازگر انقلابي شد كه چهره آفريقا و آسيا را براي هميشه تغيير داد. تا پايان سال ۱۹۴۷، گاندي زندگي را زير فشار، سوءظن و مخالفت ديگران سپري كرد، زماني‌كه براي اولين بار پرچم مخالفت با تبعيض نژادي و سلطه استعماري را برافراشت. انديشه‌هاي او كه پيش از آن غالبا غيرواقع‌بينانه و آرماني تلقي مي‌شد، حالا ذهن بسياري از متفكران جهان را به خود مشغول مي‌كرد. چنانكه انيشتين درباره او چنين مي‌گويد: «از نظر من نگرش گاندي روشن‌بينانه‌ترين نگرش در ميان تمامي سياستمداران زمان ماست. او مردي است كه نسل‌هاي پس از ما به سختي وجودش را باور خواهند كرد.»
اساس بسياري از فعاليت‌هاي گاندي، تلاش براي رسيدن به درجات عالي روحاني بود اما براي رسيدن به اين درجات، به هيچ غاري پناه نبرد، چرا كه او هيچ مذهبي را جدا از فعاليت‌هاي انساني نمي‌دانست. ماهانداس كارامچاند گاندي، در دوم اكتبر سال ۱۸۶۹ ميلادي، در پوربندر، واقع در ساحل غربي هندوستان ديده به جهان گشود. پدر و پدربزرگ او از وزراي اعلي (ديوان) پوربندر بودند. در مدرسه، مهانداس كوچك، فعاليت چندان برجسته‌اي نداشت و ساكت، خجالتي، كم‌رو و گوشه‌گير بود. همانند بسياري از هم‌سن‌وسالانش، او نيز دوراني از سركشي را گذرانده بود اما، دوران نوجواني و بلوغش به اندازه ديگران آشفته نبود. در سال ۱۸۸۷، توانست آزمون ورودي دانشگاه بمبئي را با نتيجه‌اي قابل قبول پشت سر بگذارد، اما، مرگ پدرش كه يك سال قبل از آن رخ داده بود، اين تنها پسر محصل خانواده را راهي باونگر، بندري در جنوب گجرات هند كرد. برگزاري كلاس‌هاي درس به زبان انگليسي، نااميدي و عدم پيشرفت او و پيشنهاد يكي از نزديكان براي فرستادن وي به كلاس انگليسي، گاندي را براي سفر به خارج از كشور مصمم كرد. به‌رغم بي‌ميلي مادر و تهديد اطرافيان به طرد اين خانواده، گاندي تصميم خود را عملي نمود و در سپتامبر ۱۸۸۸ راهي انگلستان شد. در حالي‌كه از نواحي روستايي تحت استعمار، سوار بر يك كشتي بين‌المللي مي‌شد، دنيا در مقابل چشمانش تغيير مي‌كرد. انطباق با فرهنگ جديد كار آساني نبود. به خصوص براي او، جواني از خانواده‌اي مذهبي، كه با مادرش عهد بسته بود، خلاف سنت‌هاي خانوادگي‌اش رفتار نكند. اما پايبندي به اين اصول و سنت‌ها، وي را نزد همكلاسي‌هايش خجالت‌زده مي‌كرد. به زودي، همانند بسياري از مهاجران، او نيز تحت تاثير فرهنگ جديد قرار گرفت. اما ديري نپاييد كه تجربه «انگليسي شدن»، نتوانست گاندي جوان را ارضا كند و او دوباره به آداب و رسومي روي آورد كه سال‌ها زير سايه آنها زندگي كرده بود.
در سال ۱۸۹۱، گاندي آزمون وكالت را با موفقيت پشت سر گذاشت، اما براي ادامه تحصيل دچار ترديد بود. او قانون را خوب بلد بود اما آيا مي‌توانست در اين زمينه فعاليت كند؟ او كه خود را براي ايراد يك سخنراني ساده ناتوان مي‌ديد، چگونه مي‌توانست در يك دادگاه بايستد و مقابل رقيبان، از ادعاي خود دفاع كند. همين فكر، گاندي را دوباره راهي سرزمين مادري خود كرد. زماني‌كه وارد هند شد، در حالي‌كه نتوانسته بود به خواسته‌هاي خانواده‌اش جامه عمل بپوشاند، تصميم گرفت تحصيل در رشته وكالت را ادامه دهد. طي اين مدت گاندي بارها با شكست مواجه شد و براي گذران زندگي ناچار به انجام كارهاي نيمه‌وقت بود. در سال ۱۸۹۳، گاندي به دوربان، شهري در آفريقاي جنوبي سفر كرد. يكي از كارفرمايان او كه تاجري ثروتمند بود، او را براي بازديد به دادگاه دوربان برد. رفتار تحقير‌آميز رييس اروپايي دادگاه با گاندي اولين تجربه‌اش از اعمال تبعيض عليه هندي‌ها بود. انتقال او از كوپه درجه يك قطار به واگن حمل بار، در سفري كه به پرتوريا داشت، نقطه عطفي در زندگي‌اش به حساب مي‌آيد. گاندي اين رفتار را نه تنها توهيني به خود، كه به تمام مردم هندوستان دانست. شرايط رقت‌بار مهاجران هندي، اين حقيقت كه آنها از كمترين حقوق شهروندي برخوردار بودند و نمي‌دانستند چگونه حق‌شان را استيفا كنند، بر روح گاندي جوان تاثير بسزايي گذاشت. احساس حقارتي كه براي اولين بار در انگلستان و پس از سال‌ها در هندوستان تجربه كرده بود و حالا در قاره سياه ديگر بار به او تحميل شده بود به يكباره ناپديد شد. او كه سابقا، اعتماد به نفس ايراد يك نطق كوتاه را هم نداشت، حالا به برگزاري جلساتي با موضوع احقاق حقوق از دست رفته مهاجران مي‌پرداخت. در سال ۱۹۰۶، گاندي، كمپين نافرماني مدني خود را راه‌اندازي كرد. طي اين سال‌ها، هزاران هندي مستقر در آفريقاي‌شمالي، به دليل اين نافرماني‌ها به زندان افتادند. سر انجام، تحت فشار دولت هندوستان و بريتانيا، دولت آفريقاي‌شمالي ناچار به امضاي توافقي شد كه بر اساس آن، حقوق هندي‌هاي ساكن آفريقا به رسميت شناخته مي‌شد. در اجراي اين توافقنامه، گاندي، نقش كليدي داشت. در سال ۱۹۱۵، گاندي، افريقا را به مقصد سرزمين مادرش ترك نمود.
گاندي از مخالفان سرسخت استعمارگري بريتانيا بود. او كه از اعضاي كنگره ملي هندوستان بود، جنبش استقلال‌طلبي هندوستان را به نهادي عظيم تبديل كرد؛ نهادي كه وظيفه‌اش هدايت مردم را براي بايكوت محصولات انگليسي و موسسات انگليسي و هر آنچه نشانگر نفوذ بريتانيا بر هندوستان بود، بر عهده داشت. پس از اعمال خشونت عليه معترضان از سوي نيروهاي امنيتي، گاندي پايان فعاليت جنبش مقاومت را اعلام كرد. در سال ۱۹۲۲، وي بازداشت شد و دو سال بعد از زندان آزاد شد. او براي چندين سال دست از فعاليت سياسي كشيد اما در سال ۱۹۳۰، كمپيني را در مخالفت با بستن ماليات بر نمك راه‌اندازي كرد. اين كمپين، طبقه مستمند هندوستان را به شدت تحت تاثير قرار داد. در سال ۱۹۳۱، پس از اينكه مقامات بريتانيايي امتيازاتي را براي هند قايل شدند، گاندي پذيرفت كه به نمايندگي از حزب كنگره در سري كنفرانس‌هاي موسوم به «ميزگرد» كه در لندن برگزار مي‌شد، شركت كند. گاندي، بلافاصله پس از بازگشت مجدد به هندوستان، بازداشت شد و اين بار در اعتراض به شرايط نامناسب طبقه مستمند هند، دست به اعتصاب غذا زد. اين حركت وي، ميان پيروانش انقلابي به پا كرد و حكومت را به اعمال اصلاحات بي‌درنگ واداشت. در سال ۱۹۴۷، هندوستان، رسما استقلال خود را اعلام كرد.
آنچه امروز گاندي را از ساير چهره‌هاي انقلابي متمايز مي‌كند، صرف‌نظر از شيوه زندگي منحصر به فردش، بنيان نهادن روشي نوين در مبارزات سياسي است؛ شيوه عدم تبعيت از قانون، يا به تعبير خود وي «ساتياگراها» كه امروزه اغلب با عناويني چون «مبارزات بي‌خشونت» يا «مقاومت مدني» شناخته مي‌شود. به عقيده گاندي، عدم اعمال خشونت، قدرتمند‌ترين سلاحي است كه امروزه بشر مي‌تواند به كار گيرد. پيش از آن، ملت‌ها در مقابل قدرت‌هاي استبدادي، چاره‌اي جز سكوت يا اتخاذ روش‌هاي پر هزينه نداشتند. در حالي‌كه ساتياگراهاي گاندي، چيزي جز راهپيمايي‌هاي طولاني، تحصن، تحريم، عدم همكاري و روزه سياسي نبود. روش‌هايي كه گاهي به درستي تعبير نشدند و گاهي نيز مورد انتقاد بوده‌اند. راهپيمايي نمك بهترين نمونه براي نشان دادن پرهيز گاندي از خشونت است. براي ابراز مخالفت، او يك راهپيمايي ۲۴۰ مايلي را به مقصد شهر ساحلي دندي ترتيب داد. او قصد داشت به مردم نشان دهد كه با پرهيز از خشونت هم مي‌توانند به اهداف‌شان دست يابند. زماني‌كه معترضان به ساحل رسيدند، دست به توليد نمك از آب دريا زدند. اين حركت نمادين، در عين سادگي، پس از مدتي منجر به شكل‌گيري مبارزات مدني سازمان يافته‌اي در سراسر هندوستان شد، حالا از كراچي تا بمبئي، هندي‌ها با گرم كردن آب شور، درست مقابل چشم بريتانيايي‌ها نمك توليد مي‌كردند. طي اين حركت اعتراضي، حدود۶۰ هزارنفر بازداشت شدند. گرچه در مرحله دوم همين كمپين، تظاهر‌كنندگان مورد ضرب و شتم پليس قرار گرفتند، سرانجام بريتانيايي‌ها كه چاره‌اي جز عقب‌نشيني نمي‌ديدند، به مذاكره با گاندي پرداختند.