به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۹۱

حمله به ايران بزرگ‌ترين خطا در تاريخ آمريكاست.

واپسین دغدغه فيدل
واپسين واكنش‌هاي فيدل كاسترو به خطري كه دورنماي جنگ ايالات‌متحده با ايران در بردارد، اشاره دارد. فيدل كاسترو هشدار مي‌دهد كه جنگ با ايران بدترين اشتباه در تاريخ آمريكا خواهد بود.
اين انديشه مي‌تواند امروز، فردا يا هر روز ديگري بدون خطر اشتباه بودنش به رشته تصوير درآيد. نوع انسان با مسايل نويني رويارو شده است.
من هنگامي كه 20سال پيش، در ريودوژانيرو، در كنفرانس توسعه و محيط‌زيست سازمان ملل متحد كه با موضوع خطر انقراض يك‌گونه تشكيل شده بود، سخنراني مي‌كردم، دلايل به مراتب كمتري براي هشدار دادن نسبت به خطري كه در طول شايد يكصد سال اخير
 به نظر مي‌آمد، را در دست داشتم. در آن زمان، تني چند از رهبران قدرتمندترين كشورهايي كه مسووليت امور جهان را برعهده دارند، حضور داشتند. آنان سخنان مرا به عنوان موضوعي صرفا درخور توجه، موردتحسين قرار دادند؛ و در عمل، با آرامش و متانت كامل به گوركني براي به خاكسپاري نوع بشر، ادامه دادند.
به نظر مي‌رسيد كه بر سياره ما عقل سليم و نظم و ترتيب معيني حاكم است. تا مدتي، توسعه اقتصادي توسط تكنولوژي و علم كه آغاز و انجام جامعه بشري را آشكار كرده بودند، به پيش رانده شد.
امروز هر چيزي به مراتب شفاف و روشن‌تر از گذشته است. حقايق بنيادين آشكار شده‌اند. از قرار معلوم، تقريبا 200 دولت به استقلال دست يافته‌اند و سازمان‌هاي سياسي‌اي را كه در تئوري وظيفه‌شان اداره تراكم جهان است، شكل داده‌اند.
آيا براي مقابله با هرگونه تغيير در ترتيب جهان، 25هزار سلاح هسته‌اي لازم است؟ حدودا، 25هزار سلاح هسته‌اي در اختيار سازمان‌هاي نظامي متفقين يا دشمنان‌شان، براي مقابله با هرگونه تغيير در نظم جهان، به وقت ضرورت يا مصلحت، و در معنا براي كاستن حقوق ميلياردها انسان به سطح صفر، آماده انجام عمليات‌اند.
ساده‌لوحي نكرده و روسيه و چين را به واسطه توسعه اين‌گونه جنگ‌افزارها، پس از كشتار دسته‌جمعي مردم در هيروشيما و ناكازاكي كه دستور آن به وسيله ترومن در آگوست 1945، پس از مرگ روزولت (در آوريل 1945) صادر شده بود، مقصر نمي‌دانم.
همچنين من در دام اشتباه انكار هولوكاست، نخواهم افتاد. به همين دليل هم هست كه خط‌مشي نفرت‌انگيز كساني كه منكر حق مردم فلسطين براي داشتن سرزميني از آن خود هستند را خصمانه مي‌دانم.
آيا كسي هم هست كه برحسب اتفاق، اين‌گونه فكر كند كه ايالات‌متحده آمريكا مي‌تواند استقلال كشورهايي را كه آنان را در انتظار فاجعه‌اي گريزناپذير نگاه داشته است، حفظ كند؟
پرزيدنت اوباما قول داد كه در چند هفته، 40ميليون دلار براي ستاد انتخاباتي خود كه صرفا در خدمت نمايش اشتهار كشورش كه ارزش‌هاي خويش را از كف داده است، گرد آورد. كشوري كه رشد نامتعارف بدهي‌هاي آن به 20هزار تريليون دلار سرمي‌زند. كشوري كه از راه چاپ اسكناس و نه افزايش آن به‌واسطه بالا بردن توليد، زندگي مي‌كند. بقيه جهان هزينه‌هاي آنچه را آنها تلف مي‌كنند مي‌پردازند.
آيا كسي هم باور مي‌كند كه نامزد حزب دموكرات بدتر يا بهتر از رقباي جمهوري‌خواهش، خواه ميت رامني يا ريك سنتروم، باشد. تاريخ اين سه شخصيت را از آبراهام لينكلن يا مارتين لوتركينگ جدا مي‌داند.
به راستي كه ملتي با چنين توان بالاي تكنولوژيك و حاكميتي چنين فاقد هرگونه آرمان و ارزش اخلاقي، بي‌سابقه است. ايران فاقد هرگونه سلاح هسته‌اي است. اين كشور متهم به توليد اورانيوم غني‌شده براي به‌كارگيري آن به عنوان سوخت هسته‌اي يا استفاده در تجهيزات پزشكي است. آنچه مي‌توان گفت اين است كه تملك يا توليد اورانيوم غني‌شده معادل توليد سلاح هسته‌اي نيست. تعداد زيادي از كشورها از اورانيوم غني‌شده به عنوان يك منبع انرژي استفاده مي‌كنند، ولي همين كشورها نمي‌توانند بدون گذار از يك فرآيند مقدماتي و پيچيده پالايش، از اورانيوم غني‌شده در توليد سلاح هسته‌اي نيز استفاده كنند.
با اين حال اسراييل با كمك و همكاري ايالات‌متحده، بدون آنكه هيچ مرجعي را در جريان اقدامات خود قرار دهد و پاسخگوي كسي باشد، به توليد سلاح هسته‌اي مبادرت ورزيده است. تملك چنين سلاح‌هايي توسط آنها، كه صدها از آن را نيز در اختيار دارند، قابل‌پذيرش نيست. اسراييلي‌ها، براي جلوگيري از توسعه تحقيقات هسته‌اي توسط كشورهاي عرب همسايه، به كشورهاي مزبور حمله كرده و رآكتورهاي تحقيقاتي كشورهاي عرب را در عراق و سوريه منهدم كرده‌اند. همچنين آنها انهدام مراكز توليد سوخت هسته‌اي ايران را به عنوان اهداف عيني حملات آني خويش اعلام كرده‌اند.
سياست‌هاي بين‌المللي حول مباحث حياتي و سرنوشت‌ساز، در آن مجتمع و بخش پرمخاطره جهان، كه بيشترين سوخت محرك اقتصاد دنيا در آنجا توليد و به كار گرفته مي‌شود، مي‌گردند.
حذف هدفمند برجسته‌ترين دانشمندان ايران توسط اسراييل و متحدانش در پيمان ناتو، در عمل منجر به برانگيختن نفرت و دشمني و ايجاد حس انتقام‌جويي شده است. حكومت اسراييل آشكارا اظهار داشته است كه مراكز توليد اورانيوم غني‌شده در ايران، جزو اهداف حملات نظامي‌اش قرار گرفته‌اند و حكومت ايالات‌متحده ميلياردها دلار براي ساختن بمبي به اين منظور به كار انداخته است.
«سخن درباره ساخت بزرگترين سلاح كشتار مصنوع بشر در شرايطي ابراز مي‌شود كه باراك اوباما با كلماتي ساده درباره وقوع جنگ در خليج‌فارس هشدار داده است.»
«...هربرت كارليسل، جانشين فرمانده كاركنان عمليات نيروي هوايي ايالات متحده [...]، اضافه كرد كه احتمالا اين بمب، براساس دستور صادره از واشنگتن، در هر نوع حمله‌اي عليه ايران مورد استفاده قرار خواهد گرفت.»
«او همچنين بمب MOP را به‌عنوان مادر تمامي بمب‌ها ناميد. اين بمب به گونه‌اي طراحي شده كه قادر است بتون را پيش‌ از انفجار مهيب و پر صدايش تا 60 متر سوراخ كند. وي بر اين باور است كه اين بمب بزرگترين سلاح متعارف غيرهسته‌اي زرادخانه ايالات متحده است.»
«پنتاگون در حال برنامه‌ريزي فرآيندي براي تخريب گسترده زيرساخت‌ها و تاسيسات زيربنايي و قرباني ساختن بسياري در سطح كشور، با به‌كارگيري تركيبي از بمب‌هاي هسته‌اي تاكتيكي و بمب‌هاي غول‌پيكر متعارف با ابرهاي قارچي‌شكل مشتمل بر بمب‌هاي MOAB و GBU-57AB بزرگتر يا رسوخ‌گر مهيب نظامي MOP كه قدرت تقريبي آن از بمب MOAB به مراتب بيشتر است، مي‌باشد.»
«بمب MOP به‌عنوان يك بمب قدرتمند كه تاسيسات زيرزميني هسته‌اي ايران و كره شمالي را مستقيما مورد هدف قرار مي‌دهد توصيف شده است. اين بمب كوه‌پيكر- درازتر از 11 انسان قرار گرفته به صورت شانه به شانه يكديگر است. به ديگر سخن، طول آن از يك سر تا سر ديگرش بيش از شش متر مي‌باشد.»
من از خوانندگان به دليل استفاده از اصطلاحات حرفه‌اي و پيچيده نظامي پوزش مي‌طلبم.
چنانكه مشهود است، اينگونه محاسبات از اين فرضيه نشأت مي‌گيرند كه مبارزان ايراني، بالغ بر ميليون‌ها مرد و زن، كه به پايبندي مذهبي و سنن مبارزاتي‌شان شهره‌اند گويا بدون شليك حتي يك گلوله و بدون هرگونه مقاومتي، تسليم خواهند شد. همه مي‌دانيم كه اينگونه نيست.
ايرانيان، در روزهايي ديده‌اند كه سربازان ايالات متحده چگونه، صرفا در سه هفته، افغانستان را اشغال كرده، روي اجساد كشته‌شدگان افغان ادرار كرده‌اند، نسخي از قرآن را به آتش كشيده و بيش از 15 شهروند بي‌دفاع را به قتل رسانده‌اند.
بگذاريد اينگونه پنداريم كه نيروهاي ايالات متحده اقدام به بمباران تاسيسات صنعتي ايران، توسط بمب‌هاي كوه‌پيكري با قدرت فروروي تا 60متر داخل بتون كردند. هيچ‌گونه تضميني مبني بر اينكه اين بمب‌ها صرفا تاسيسات صنعتي را هدف قرار دهند، قابل تصور و اجرا نيست.
حتي يك كلمه بيشتر هم براي سهم ثقل چنين سياستي لازم نيست. در صورت اجراي چنين سياسي، نوع بشر به گونه‌اي اجتناب‌ناپذير و بيرحمانه به سوي فاجعه سوق خواهد يافت.اگر ما ياد نگيريم كه چگونه بفهميم، هرگز چگونه ادامه حيات دادن را نيز فرا نخواهيم گرفت.اما راجع به خودم، من كمترين ترديدي ندارم كه
ايالات متحده در آستانه ارتكاب بزرگترين اشتباه در تاريخ خود و سوق دادن جهان به سوي ارتكاب چنين خطايي قرار دارد.

ترجمه: ابوالفضل عسگری، شرق